۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ت«' به 'ت «') |
جز (جایگزینی متن - 'ز«' به 'ز «') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نويسنده، در مقدمه كتاب، هدف خود را از نگارش اين مجموعه اينگونه تشريح مىكند: «همانا قصد من از اين مجموعه عبارت است از ذكر مكانهاى مشهور نزد مردم عرب و عجم و سرزمينهايى كه حكايتى در باره آنها گفته شده و در ذكر آنها فايده و كلام حكمتآميزى يا خبر ظريف يا معناى مليح يا عجيبى است و ايراد آن نيكوست، اما آنچه را نزد مردم عجيب است، ولى فايده و حكمتى در آن نيست متعرض نشدهام. همچنين اگر قصد استقصاى اماكن و بقاع را داشتم، كتاب، مفصل مىشد و بهرهورى از آن اندك مىگشت؛ بنابراين، به ذكر بقاع مشهور و اماكنى كه در ذكر آن فايدهاى است، اكتفا كردم». | نويسنده، در مقدمه كتاب، هدف خود را از نگارش اين مجموعه اينگونه تشريح مىكند: «همانا قصد من از اين مجموعه عبارت است از ذكر مكانهاى مشهور نزد مردم عرب و عجم و سرزمينهايى كه حكايتى در باره آنها گفته شده و در ذكر آنها فايده و كلام حكمتآميزى يا خبر ظريف يا معناى مليح يا عجيبى است و ايراد آن نيكوست، اما آنچه را نزد مردم عجيب است، ولى فايده و حكمتى در آن نيست متعرض نشدهام. همچنين اگر قصد استقصاى اماكن و بقاع را داشتم، كتاب، مفصل مىشد و بهرهورى از آن اندك مىگشت؛ بنابراين، به ذكر بقاع مشهور و اماكنى كه در ذكر آن فايدهاى است، اكتفا كردم». | ||
حميرى، به ترتيب حروف الفبا، به شرح مواضع جغرافيايى پرداخته و مسافتهاى بين شهرها را ذكر كرده است. او، از آثار جغرافيايى شرقى اطلاعات اندكى داشته و تنها منابع او، چند اثر جغرافيايى اندلس بوده است. با مقايسه «روض المعطار» و «نزهة المشتاق» [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]]، متوجه مىشويم كه تقريبا تمامى مطالب مربوط به شهرهاى اندلس را | حميرى، به ترتيب حروف الفبا، به شرح مواضع جغرافيايى پرداخته و مسافتهاى بين شهرها را ذكر كرده است. او، از آثار جغرافيايى شرقى اطلاعات اندكى داشته و تنها منابع او، چند اثر جغرافيايى اندلس بوده است. با مقايسه «روض المعطار» و «نزهة المشتاق» [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]]، متوجه مىشويم كه تقريبا تمامى مطالب مربوط به شهرهاى اندلس را از «نزهة المشتاق» گرفته است. علاوه بر اين اثر، دو كتاب «المسالك و الممالك» و «معجم مااستعجم» بكرى مورد استفاده فراوان حميرى قرار گرفته است. رحله ابن جبير نيز از منابع حميرى شمرده مىشود. | ||
در واقع اثر حميرى در مقايسه با ساير آثار جغرافيايى، ارزش علمى زيادى ندارد و هنر او تنها در تنظيم توصيف شهرها بر اساس حروف الفبايى است و از اين جهت بايد او را آخرين مؤلف فرهنگنامهنويس جغرافيايى در اندلس شمرد. | در واقع اثر حميرى در مقايسه با ساير آثار جغرافيايى، ارزش علمى زيادى ندارد و هنر او تنها در تنظيم توصيف شهرها بر اساس حروف الفبايى است و از اين جهت بايد او را آخرين مؤلف فرهنگنامهنويس جغرافيايى در اندلس شمرد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
كتاب، در باره مشرق عربى مطلب زياد دارد، اما به اندازه آفريقا و مغرب و اندلس نيست. به گفته خود مؤلف مطالب اين كتاب، در مجموع از دو گونه اقطار (جغرافيا) و اخبار (تاريخ) است. او، در صدد بوده است كه بناى كار خود را بر ايجاز و اختصار بگذارد و قصد داشته اثر خود را بهصورت وسيلهاى براى انبساط خاطر خوانندگان و مونسى براى اوقات تنهايى افراد قرار دهد. وى، در پايان مقدمه از اينكه با اشتغال به اين تأليف دنيايى، از پرداختن به علوم آخرت باز مانده است، خود را سرزنش مىكند، اما با توجه به محتواى سودمند آن و اينكه برخى دانشمندان پيشين، اين راه را طى كردهاند، تسلى مىيابد و در نهايت از درگاه خداوند آمرزش مىخواهد. | كتاب، در باره مشرق عربى مطلب زياد دارد، اما به اندازه آفريقا و مغرب و اندلس نيست. به گفته خود مؤلف مطالب اين كتاب، در مجموع از دو گونه اقطار (جغرافيا) و اخبار (تاريخ) است. او، در صدد بوده است كه بناى كار خود را بر ايجاز و اختصار بگذارد و قصد داشته اثر خود را بهصورت وسيلهاى براى انبساط خاطر خوانندگان و مونسى براى اوقات تنهايى افراد قرار دهد. وى، در پايان مقدمه از اينكه با اشتغال به اين تأليف دنيايى، از پرداختن به علوم آخرت باز مانده است، خود را سرزنش مىكند، اما با توجه به محتواى سودمند آن و اينكه برخى دانشمندان پيشين، اين راه را طى كردهاند، تسلى مىيابد و در نهايت از درگاه خداوند آمرزش مىخواهد. | ||
با بررسى محتواى اثر ابن عبدالمنعم، برخى مطالب مقدمه او مورد تصديق و بعضى ديگر مورد ترديد قرار مىگيرد. تفصيلات بسيار راجع به برخى جاها و اخبار و حوادث تاريخى مربوط به اين نقاط گاه از حد اختصار فراتر مىرود(كه با غرض مؤلف كه همانا ايجاز و اختصار است، منافات دارد). در بعضى موارد، در برابر اين افراط، با تفريط مواجه مىشويم، چنانكه اطلاعات ارائه شده در ذيل برخى از مناطق جغرافيايى، از حد ذكر نام منطقه كلى محل يا فاصله آن نسبت به برخى جاهاى ديگر فراتر نمىرود و هيچ نكته تاريخى يا بديع در بيان مؤلف در باره آنجا ديده نمىشود. ترتيب الفبايى نامها، اگرچه در حرف اول رعايت شده است، اما در مورد حرفهاى بعدى هميشه دقيق نيست. در بسيارى از موارد هم مطالب اين كتاب نقل و اقتباسهايى است كه | با بررسى محتواى اثر ابن عبدالمنعم، برخى مطالب مقدمه او مورد تصديق و بعضى ديگر مورد ترديد قرار مىگيرد. تفصيلات بسيار راجع به برخى جاها و اخبار و حوادث تاريخى مربوط به اين نقاط گاه از حد اختصار فراتر مىرود(كه با غرض مؤلف كه همانا ايجاز و اختصار است، منافات دارد). در بعضى موارد، در برابر اين افراط، با تفريط مواجه مىشويم، چنانكه اطلاعات ارائه شده در ذيل برخى از مناطق جغرافيايى، از حد ذكر نام منطقه كلى محل يا فاصله آن نسبت به برخى جاهاى ديگر فراتر نمىرود و هيچ نكته تاريخى يا بديع در بيان مؤلف در باره آنجا ديده نمىشود. ترتيب الفبايى نامها، اگرچه در حرف اول رعايت شده است، اما در مورد حرفهاى بعدى هميشه دقيق نيست. در بسيارى از موارد هم مطالب اين كتاب نقل و اقتباسهايى است كه از «نزهة المشتاق» و يا ساير كتب صورت گرفته است. ذهن عجايبپسند مؤلف، او را به نقل بعضى شايعات زمان نيز وادار كرده است. بعضى اشتباهات جغرافيايى مؤلف هم در اين اثر مشاهده مىشود. | ||
اما با وجود ملاحظات ياد شده، نمىتوان در ارزش و اهميت «الروض» ترديد كرد. اين كتاب، ويژگىهاى غير قابل انكارى دارد. اقتباسهاى گفته و ناگفته مؤلف كه اثر او را بهصورت نسخه دوم مآخذش درآورده، در حال حاضر كه مثلاً تنها جزئى كوچك از اثر «بكرى»، در مورد اندلس در دست است، اهميت بسيار دارد. در مقايسه با اطلاعات بكرى در باره سرزمينهاى اسلاونشين، روايت «الروض» كاملتر به نظر مىرسد. مآخذ اصلى بسيارى كه در «الروض» از آنها بهره برده شده، هنوز شناخته نيست و اگر نقل قولهاى ابن عبدالمنعم از آنها نمىبود، كاملاً براى هميشه مفقود مىشدند. | اما با وجود ملاحظات ياد شده، نمىتوان در ارزش و اهميت «الروض» ترديد كرد. اين كتاب، ويژگىهاى غير قابل انكارى دارد. اقتباسهاى گفته و ناگفته مؤلف كه اثر او را بهصورت نسخه دوم مآخذش درآورده، در حال حاضر كه مثلاً تنها جزئى كوچك از اثر «بكرى»، در مورد اندلس در دست است، اهميت بسيار دارد. در مقايسه با اطلاعات بكرى در باره سرزمينهاى اسلاونشين، روايت «الروض» كاملتر به نظر مىرسد. مآخذ اصلى بسيارى كه در «الروض» از آنها بهره برده شده، هنوز شناخته نيست و اگر نقل قولهاى ابن عبدالمنعم از آنها نمىبود، كاملاً براى هميشه مفقود مىشدند. |
ویرایش