۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
«استرابو»، جغرافياى خود را در 17 كتاب تظيم كرده كه دو جلد اول آن را به بحث در كليات جغرافيايى و ذكر منابع و آثار گذشتگان تخصيص داده، سپس 8 جلد در باره اروپا، 6 جلد در باره آسيا و يك جلد آخر را در باره ليبيا(آفريقاى امروزى) به رشته تحرير درآورده است. | «استرابو»، جغرافياى خود را در 17 كتاب تظيم كرده كه دو جلد اول آن را به بحث در كليات جغرافيايى و ذكر منابع و آثار گذشتگان تخصيص داده، سپس 8 جلد در باره اروپا، 6 جلد در باره آسيا و يك جلد آخر را در باره ليبيا (آفريقاى امروزى) به رشته تحرير درآورده است. | ||
با ظهور مسيحيت و استيلاى كليسا در كشورهاى اروپايى، آثار جغرافياى يونانى بهتدريج از ميان رفته، ولى خوشبختانه تتمه 17 جلد جغرافياى استرابو، در قرن ششم ميلادى به دست آمده و بارها به زبانهاى مختلف اروپايى ترجمه و چاپ شده است. نسخهاى كه در برنامه ملاحظه مىكنيد، مشتمل بر يادداشتى به قلم ايرج افشار، يادداشتى به قلم مترجم، كتابهاى يازدهم تا هفدهم و فهرست اعلام تاريخى(اشخاص و اقوام) و جغرافيايى مىباشد. | با ظهور مسيحيت و استيلاى كليسا در كشورهاى اروپايى، آثار جغرافياى يونانى بهتدريج از ميان رفته، ولى خوشبختانه تتمه 17 جلد جغرافياى استرابو، در قرن ششم ميلادى به دست آمده و بارها به زبانهاى مختلف اروپايى ترجمه و چاپ شده است. نسخهاى كه در برنامه ملاحظه مىكنيد، مشتمل بر يادداشتى به قلم ايرج افشار، يادداشتى به قلم مترجم، كتابهاى يازدهم تا هفدهم و فهرست اعلام تاريخى(اشخاص و اقوام) و جغرافيايى مىباشد. | ||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
مؤلف، كتاب يازدهم را چنين آغاز كرده است: «آسيا همسايه اروپاست و بنا بر اين در طول رود تانائيس[رود دن]، با آن هممرز است، پس بايد به وصف اين سرزمين پرداخت». وى، سپس، از تقسيمبندى آسيا با كمك مرزهاى طبيعى سخن گفته است؛ مثلا خاطرنشان كرده است كه كوهستان تاروس، اين قاره را تقريبا به دو نيم تقسيم مىكند؛ بخشى از آسيا، در شمال و بخشى ديگر، در جنوب آن واقع مىشود. در ادامه، بخشهاى مختلف اين سرزمين را بيان كرده است. | مؤلف، كتاب يازدهم را چنين آغاز كرده است: «آسيا همسايه اروپاست و بنا بر اين در طول رود تانائيس[رود دن]، با آن هممرز است، پس بايد به وصف اين سرزمين پرداخت». وى، سپس، از تقسيمبندى آسيا با كمك مرزهاى طبيعى سخن گفته است؛ مثلا خاطرنشان كرده است كه كوهستان تاروس، اين قاره را تقريبا به دو نيم تقسيم مىكند؛ بخشى از آسيا، در شمال و بخشى ديگر، در جنوب آن واقع مىشود. در ادامه، بخشهاى مختلف اين سرزمين را بيان كرده است. | ||
در كتاب دوازدهم، از كاپادوكيه، مليتنه، پونتس، بىتىنيه، گلاتينها(اقوامى كه در جنوب پافلاگونيان زندگى مىكردهاند) تاتا، پيسيديانها(نام اقوامى خاص)، ميسيانها و فريگيهاىها(هر دو نام اقوامى خاص) سخن به ميان آمده است. | در كتاب دوازدهم، از كاپادوكيه، مليتنه، پونتس، بىتىنيه، گلاتينها (اقوامى كه در جنوب پافلاگونيان زندگى مىكردهاند) تاتا، پيسيديانها (نام اقوامى خاص)، ميسيانها و فريگيهاىها (هر دو نام اقوامى خاص) سخن به ميان آمده است. | ||
در كتاب سيزدهم، از پروپونتيس، جزيره لسبوس، للكها و كيليكيهاىها(هر دو نام اقوامى خاص) و پرگاموم بحث شده است. | در كتاب سيزدهم، از پروپونتيس، جزيره لسبوس، للكها و كيليكيهاىها (هر دو نام اقوامى خاص) و پرگاموم بحث شده است. | ||
در كتاب چهاردهم و پانزدهم، از كرانههاى بيرون از كوهستان تاروس؛ يعنى بين هند و نيل از طرفى و تاروس و درياى جنوبى از طرف ديگر؛ يعنى آنچه كه بيشتر از همه جا با فلات ايران مطابقت دارد، سخن به ميان آمده است. | در كتاب چهاردهم و پانزدهم، از كرانههاى بيرون از كوهستان تاروس؛ يعنى بين هند و نيل از طرفى و تاروس و درياى جنوبى از طرف ديگر؛ يعنى آنچه كه بيشتر از همه جا با فلات ايران مطابقت دارد، سخن به ميان آمده است. | ||
| خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
مشاهدات عينى خود او، محدود به بخش شرقى سواحل مديترانه، از ايتاليا تا نيمههاى آسياى صغير و همچنين مصر و اسكندريه و رود نيل تا حدود آبشار اول بوده است كه در باره شرايط جغرافيايى و تاريخى اين منطقه اطلاعات مطمئنى به دست مىآيد، ولى خارج از اين منطقه، هر چه دورتر برويم، گفتههاى او مبهمتر مىشود، ولى در عين حال، تقريبا تنها مطالب نوشتهاى است كه به دست محققين اروپايى افتاده است و بارها به زبانهاى مختلف، ترجمه و چاپ شده است. بنا بر آنچه مترجم انگليسى، در مقدمه جلد اول كتاب ذكر كرده، استرابو، در تدوين دوره جغرافياى خود، از 40 مأخذ بهره گرفته است. | مشاهدات عينى خود او، محدود به بخش شرقى سواحل مديترانه، از ايتاليا تا نيمههاى آسياى صغير و همچنين مصر و اسكندريه و رود نيل تا حدود آبشار اول بوده است كه در باره شرايط جغرافيايى و تاريخى اين منطقه اطلاعات مطمئنى به دست مىآيد، ولى خارج از اين منطقه، هر چه دورتر برويم، گفتههاى او مبهمتر مىشود، ولى در عين حال، تقريبا تنها مطالب نوشتهاى است كه به دست محققين اروپايى افتاده است و بارها به زبانهاى مختلف، ترجمه و چاپ شده است. بنا بر آنچه مترجم انگليسى، در مقدمه جلد اول كتاب ذكر كرده، استرابو، در تدوين دوره جغرافياى خود، از 40 مأخذ بهره گرفته است. | ||
همانطور كه قبلا اشاره شد، 6 جلد از كتابهاى 17گانه او؛ يعنى از كتاب يازدهم تا هفدهم، مربوط به آسيا يا دنياى معلوم آن زمان، در فاصله بين مديترانه و هندوستان امروز، مخصوصا فلات ايران و آنچه امروز به آسياى جنوب غربى معروف است، مىشود و همين 6 جلد به علاوه جلد هفدهم تا آخرين كتاب، در باره ليبيا(آفريقا) است كه آقاى همايون صنعتىزاده با سلاست بيان و صداقت قابل ستايشى، به فارسى برگردانده است. | همانطور كه قبلا اشاره شد، 6 جلد از كتابهاى 17گانه او؛ يعنى از كتاب يازدهم تا هفدهم، مربوط به آسيا يا دنياى معلوم آن زمان، در فاصله بين مديترانه و هندوستان امروز، مخصوصا فلات ايران و آنچه امروز به آسياى جنوب غربى معروف است، مىشود و همين 6 جلد به علاوه جلد هفدهم تا آخرين كتاب، در باره ليبيا (آفريقا) است كه آقاى همايون صنعتىزاده با سلاست بيان و صداقت قابل ستايشى، به فارسى برگردانده است. | ||
در ترجمه آقاى صنعتىزاده هر هفت كتاب آخر استرابو، در يك جلد تحت عنوان «جغرافياى استرابو، سرزمينهاى زير فرمان هخامنشيان» تدوين شده است. عنوان «سرزمينهاى زير فرمان هخامنشيان»، از خود مترجم است كه كاملا صحيح و منطبق با واقعيتهاى تاريخى انتخاب شده است. | در ترجمه آقاى صنعتىزاده هر هفت كتاب آخر استرابو، در يك جلد تحت عنوان «جغرافياى استرابو، سرزمينهاى زير فرمان هخامنشيان» تدوين شده است. عنوان «سرزمينهاى زير فرمان هخامنشيان»، از خود مترجم است كه كاملا صحيح و منطبق با واقعيتهاى تاريخى انتخاب شده است. | ||
ویرایش