۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛ا' به '؛ ا') |
جز (جایگزینی متن - '»م' به '» م') |
||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، از شاگردان «ابن تيميّه» و از مريدان و نزديكان وى است، و در مباحث مختلف از وى تأثير پذيرفته است. مباحث كلامى، در تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] جلوه بارزى ندارد؛ ولى از مجموع آنچه به اجمال آورده و يا به اشاره گذشته مىتوان فهميد كه او متمايل به مسلك اشعرى است و در بسيارى از مسائل چونان آنان مىانديشيده است. گو اينكه در برخى موارد نيز، آراء آنان را نپذيرفته و به راهى ديگر رفته است. او در ذيل آيه 54 از سوره اعراف و در ذيل جمله ''' «ثم استوى على العرش» ''' مىگويد: | [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، از شاگردان «ابن تيميّه» و از مريدان و نزديكان وى است، و در مباحث مختلف از وى تأثير پذيرفته است. مباحث كلامى، در تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] جلوه بارزى ندارد؛ ولى از مجموع آنچه به اجمال آورده و يا به اشاره گذشته مىتوان فهميد كه او متمايل به مسلك اشعرى است و در بسيارى از مسائل چونان آنان مىانديشيده است. گو اينكه در برخى موارد نيز، آراء آنان را نپذيرفته و به راهى ديگر رفته است. او در ذيل آيه 54 از سوره اعراف و در ذيل جمله ''' «ثم استوى على العرش» ''' مىگويد: | ||
«ما در اين مقام، بر مسلك «سلف | «ما در اين مقام، بر مسلك «سلف صالح» معتقديم، [و در صفات الاهى چنان گوئيم]كه نه تعطيل پيش آيد و نه تشبيه. بىگمان آنچه از ظاهر الفاظ به ذهن مشبّهين آمده بر خداوند روا نيست و ''' «ليس كمثله شيء» '''؛ بلكه حقيقت آن است كه پيشوايان سلف صالح گفتهاند: كه هر آن كه خداى را به مخلوقش مانند كند كافر شده است؛ و هر آنكه، آنچه خدا خودش را به آن متصّف دانسته انكار كند نيز كافر است؛ بدينسان بايد به آنچه صريح آيات و روايات صحيحه دلالت كند بهگونهاى كه با جلال الهى منافات نداشته باشد، معتقد بود و راه هدايت همين است». | ||
و روشن است كه در مسائل عقيدتى، اينگونه چند پهلو سخن گفتن ره بجائى نمىبرد و اينسان راه حل نشان دادنها كليدى را ماننده است كه به همه قفلها مىخورد؛ولى هيچكدام را باز نمىكند، به هر حال وى در ذيل آيه 103 از سوره انعام ''' «لا تدركه الأبصار و هو يدرك الأبصار» ''' با اينكه اختلاف اقوال را مىآورد، امّا روشن است كه با عرضه روايات و آيات، بالأخره معتقد مىشود كه «رؤيت» خداوند دست كم در آخرت قطعى است. او در ذيل آياتى كه بهگونهاى نشانگر اختيار انسانى است، به تفسير آيات پرداخته و دست از ظاهر نشسته و چونان كسانى از اشعريان كه در اين ميدان به نظريه «كسب» گرائيدهاند، به توجيه و تأويل ننشسته است. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، در باب امامت و رهبرى، ديدگاه قريب به اتفاق عالمان اهل سنّت را پذيرفته و در انعقاد امامت به راههاى چهارگانه (اجماع امت، نصب امام پيشين، اجماع اهل حلّ و عقد، غلبه و زور!) معتقد شده و در پايان در اين كه عليه حاكم جائر و ستمگر مىشود قيام كرد يا نه مىگويد: «صحيح آن است كه بگوئيم حاكم، با فسق از حكومت عزل نمىشود؛ مگر اين كه آشكارا به كفر گرايد». | و روشن است كه در مسائل عقيدتى، اينگونه چند پهلو سخن گفتن ره بجائى نمىبرد و اينسان راه حل نشان دادنها كليدى را ماننده است كه به همه قفلها مىخورد؛ولى هيچكدام را باز نمىكند، به هر حال وى در ذيل آيه 103 از سوره انعام ''' «لا تدركه الأبصار و هو يدرك الأبصار» ''' با اينكه اختلاف اقوال را مىآورد، امّا روشن است كه با عرضه روايات و آيات، بالأخره معتقد مىشود كه «رؤيت» خداوند دست كم در آخرت قطعى است. او در ذيل آياتى كه بهگونهاى نشانگر اختيار انسانى است، به تفسير آيات پرداخته و دست از ظاهر نشسته و چونان كسانى از اشعريان كه در اين ميدان به نظريه «كسب» گرائيدهاند، به توجيه و تأويل ننشسته است. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، در باب امامت و رهبرى، ديدگاه قريب به اتفاق عالمان اهل سنّت را پذيرفته و در انعقاد امامت به راههاى چهارگانه (اجماع امت، نصب امام پيشين، اجماع اهل حلّ و عقد، غلبه و زور!) معتقد شده و در پايان در اين كه عليه حاكم جائر و ستمگر مىشود قيام كرد يا نه مىگويد: «صحيح آن است كه بگوئيم حاكم، با فسق از حكومت عزل نمىشود؛ مگر اين كه آشكارا به كفر گرايد». |
ویرایش