۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شيخ انصارى' به 'شيخ انصارى ') |
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
چركنويس بحث اجتهاد و تقليد در سال 1377ق و پاكنويس آن در سال 1382ق، به پايان رسيده است. چنانكه در آخر جلد سوم، مؤلف، بيان نموده است، در سال 1377ق، پس از پايان دوره دوم درس اصول، آنچه را كه مرحوم امام(قدس سره) خواستهاند حذف نموده است و تهذيب و تنقيح آن در سال 1382ق، پايان يافته است. تاريخ انتشار كتاب نيز در حدود سال 1382ق، بوده و توسط مؤسّسه اسماعيليان در قم چاپ شده است. | چركنويس بحث اجتهاد و تقليد در سال 1377ق و پاكنويس آن در سال 1382ق، به پايان رسيده است. چنانكه در آخر جلد سوم، مؤلف، بيان نموده است، در سال 1377ق، پس از پايان دوره دوم درس اصول، آنچه را كه مرحوم امام(قدس سره) خواستهاند حذف نموده است و تهذيب و تنقيح آن در سال 1382ق، پايان يافته است. تاريخ انتشار كتاب نيز در حدود سال 1382ق، بوده و توسط مؤسّسه اسماعيليان در قم چاپ شده است. | ||
در «مستدركات أعيان الشيعة» از«تهذيب الاصول» در سه جلد و «نيل الاوطار فى بيان قاعدة لا ضرر و لا ضرار» نام برده شده است، اما در «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» نامى از | در «مستدركات أعيان الشيعة» از«تهذيب الاصول» در سه جلد و «نيل الاوطار فى بيان قاعدة لا ضرر و لا ضرار» نام برده شده است، اما در «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» نامى از كتاب «تهذيب الاصول» ديده نمىشود.<ref>مستدركات أعيان الشيعة ج 3 ص 1</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلا در بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدس سره) صحت و فساد را دو كيفيت وجودى مىداند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به كيفيتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مىشود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مىشود؛ يعنى در ماهيتهاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيتهاى اعتبارى، مثل عبادتها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كردهاند.<ref>ج1، ص 151 و 327 </ref>. | از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلا در بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدس سره) صحت و فساد را دو كيفيت وجودى مىداند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به كيفيتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مىشود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مىشود؛ يعنى در ماهيتهاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيتهاى اعتبارى، مثل عبادتها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كردهاند.<ref>ج1، ص 151 و 327 </ref>. | ||
اگر چه | اگر چه كتاب «تهذيب الاصول»، مجموعهاى از ابتكارات و نوآورىهاى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) مىباشد، ولى بيان همه آنها در اين مختصر امكان ندارد، بنا بر اين به ذكر چند نمونه اكتفا مىكنيم: | ||
#امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.<ref>مسئله اول مشتق</ref>. | #امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.<ref>مسئله اول مشتق</ref>. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
#در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مىداند و مىگويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است. | #در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مىداند و مىگويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است. | ||
در | در كتاب «تهذيب الاصول»، اسم بزرگان اصولى با رمز و كنايه آورده شده است كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم: | ||
#مراد از«بعض الأعيان من المحققين في تعليقته الشريفة»، [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]] در «بدائع الأفكار» است؛ | #مراد از«بعض الأعيان من المحققين في تعليقته الشريفة»، [[عراقی، ضیاءالدین|محقق عراقى]] در «بدائع الأفكار» است؛ |
ویرایش