۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر«' به 'ر «') |
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''كتاب الوزراء و الكُتّاب'''، كتابى است به زبان عربى، تأليف [[جهشیاری، محمد بن عبدوس|ابوعبدالله محمد بن عبدوس جهشيارى]]، در معرفى وزيران و كاتبان از زمان رسول خدا تا اوايل خلافت مأمون عباسى. | '''كتاب الوزراء و الكُتّاب'''، كتابى است به زبان عربى، تأليف [[جهشیاری، محمد بن عبدوس|ابوعبدالله محمد بن عبدوس جهشيارى]]، در معرفى وزيران و كاتبان از زمان رسول خدا تا اوايل خلافت مأمون عباسى. | ||
نام اين كتاب را، «أخبار الوزراء و الكتاب»، «اخبار الوزراء»، «تاريخ الوزراء»، «سير الوزراء» و... نيز ضبط كردهاند. كتاب، در اصل چند مجلد بوده و به گفته برخى از منابع، با شرح حال عباس بن حسن جَرجَرائى(متوفى 296ق)، نخستين وزير المقتدر، پايان يافته است. | نام اين كتاب را، «أخبار الوزراء و الكتاب»، «اخبار الوزراء»، «تاريخ الوزراء»، «سير الوزراء» و... نيز ضبط كردهاند. كتاب، در اصل چند مجلد بوده و به گفته برخى از منابع، با شرح حال عباس بن حسن جَرجَرائى (متوفى 296ق)، نخستين وزير المقتدر، پايان يافته است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
پس از آن، جهشيارى، از كاتبان پيامبر اكرم و خلفاى نخست نام برده است. همچنين از تأسيس ديوانها و تعيين زمان هجرت بهعنوان مبدأ تاريخ اسلامى ياد كرده و در همان حال، ضمن روايتى كه آن را شاذ دانسته، نقل نموده است كه پيامبر اكرم، پس از ورود به مدينه در 12 ربيع الاولِ 14 بعثت، دستور به وضع تاريخ داد. | پس از آن، جهشيارى، از كاتبان پيامبر اكرم و خلفاى نخست نام برده است. همچنين از تأسيس ديوانها و تعيين زمان هجرت بهعنوان مبدأ تاريخ اسلامى ياد كرده و در همان حال، ضمن روايتى كه آن را شاذ دانسته، نقل نموده است كه پيامبر اكرم، پس از ورود به مدينه در 12 ربيع الاولِ 14 بعثت، دستور به وضع تاريخ داد. | ||
سپس، مؤلف، به دوره خلفاى اموى(حك: 41 - 132ق) و شرح حال كاتبان و مشاوران خلفا به ترتيب تاريخى پرداخته است. وى، در ذكر خلفاى عباسى، از سفّاح(حك: 132 - 136ق) تا مأمون، در كنار كاتبان، از وزيران خلفا نيز ياد كرده است. اين امر، تأييدى بر اين ديدگاه است كه منصب وزارت در اسلام عملاً در عصر عباسيان پديد آمده است. | سپس، مؤلف، به دوره خلفاى اموى (حك: 41 - 132ق) و شرح حال كاتبان و مشاوران خلفا به ترتيب تاريخى پرداخته است. وى، در ذكر خلفاى عباسى، از سفّاح(حك: 132 - 136ق) تا مأمون، در كنار كاتبان، از وزيران خلفا نيز ياد كرده است. اين امر، تأييدى بر اين ديدگاه است كه منصب وزارت در اسلام عملاً در عصر عباسيان پديد آمده است. | ||
كتاب، با ذكر رويدادهاى دوران اقامت مأمون در مرو و وزارت فضل بن سهل خاتمه مىيابد. مفصّلترين فصل در باب خلفاى اموى، به دوره عبدالملك بن مروان (حك: 65 - 86ق)، و در باب خلفاى عباسى، به دوره هارون الرشيد(حك: 170 - 193ق) اختصاص دارد. اين كتاب، افزون بر يادكرد دبيران و وزيران، مشتمل بر مطالب و نكتههاى ناياب تاريخى و زندگى دربارى است. | كتاب، با ذكر رويدادهاى دوران اقامت مأمون در مرو و وزارت فضل بن سهل خاتمه مىيابد. مفصّلترين فصل در باب خلفاى اموى، به دوره عبدالملك بن مروان (حك: 65 - 86ق)، و در باب خلفاى عباسى، به دوره هارون الرشيد(حك: 170 - 193ق) اختصاص دارد. اين كتاب، افزون بر يادكرد دبيران و وزيران، مشتمل بر مطالب و نكتههاى ناياب تاريخى و زندگى دربارى است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
از«كتاب الوزراء و الكتّاب»، به مثابه متن كهن و معتبر تاريخى، از سده چهارم به بعد استفاده مىشده است و مورخان و نويسندگان بسيارى از آن نقل كردهاند، از جمله ابن نديم در «الفهرست»، محسن بن على تَنوخى در «الفرج بعد الشدة» و «نِشْوار المُحاضرة»، ثعالبى در «الكناية و التعريض»، [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] در «[[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ مدينه دمشق]]»، ابن ظافر اَزْدى در «بدائع البدائة»، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «معجم الادباء» و «[[معجم البلدان]]»، ابن نجار در ذيل«تاريخ بغداد»، ابن عَديم در «بغية الطّلب فى تاريخ حلب»، [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] در «فرج المهموم» و «مُهَج الدعوات»، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] در «وفيات الاعيان»، [[ذهبى]] در «سير اعلام النبلاء» و ابن دمياطى در «المُستَفاد من ذيل تاريخ بغداد». ابن طقطقى، نيز در «الفخرى» مطالب بسيارى از جهشيارى نقل كرده، اما نام وى را ذكر نكرده، در حالى كه در تأليف و تدوين كتاب خود از او پيروى و اقتباس نموده است. هلال بن مُحَسِّن صابى نيز هنگام تأليف«تحفة الامراء»، «كتاب الوزراء و الكُتّاب» جهشيارى را در اختيار داشته است. | از«كتاب الوزراء و الكتّاب»، به مثابه متن كهن و معتبر تاريخى، از سده چهارم به بعد استفاده مىشده است و مورخان و نويسندگان بسيارى از آن نقل كردهاند، از جمله ابن نديم در «الفهرست»، محسن بن على تَنوخى در «الفرج بعد الشدة» و «نِشْوار المُحاضرة»، ثعالبى در «الكناية و التعريض»، [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] در «[[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ مدينه دمشق]]»، ابن ظافر اَزْدى در «بدائع البدائة»، [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «معجم الادباء» و «[[معجم البلدان]]»، ابن نجار در ذيل«تاريخ بغداد»، ابن عَديم در «بغية الطّلب فى تاريخ حلب»، [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] در «فرج المهموم» و «مُهَج الدعوات»، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] در «وفيات الاعيان»، [[ذهبى]] در «سير اعلام النبلاء» و ابن دمياطى در «المُستَفاد من ذيل تاريخ بغداد». ابن طقطقى، نيز در «الفخرى» مطالب بسيارى از جهشيارى نقل كرده، اما نام وى را ذكر نكرده، در حالى كه در تأليف و تدوين كتاب خود از او پيروى و اقتباس نموده است. هلال بن مُحَسِّن صابى نيز هنگام تأليف«تحفة الامراء»، «كتاب الوزراء و الكُتّاب» جهشيارى را در اختيار داشته است. | ||
از زمان وزارت فضل بن سهل(كه بخش باقىمانده كتاب با آن پايان مىيابد) تا مرگ عباس بن حسن جرجرائى(كه «الوزراء و الكتّاب» تا شرح حال وى را در بر مىگرفته است)، حدود 28 تن به وزارت رسيدند و به احتمال بسيار، جهشيارى تاريخ و شرح حال آنان را و نيز شرح حال كاتبان بزرگى را كه عنوان وزير نيافتند، نوشتهاست؛ خصوصاً كه وى، بيشتر رويدادهاى اين مدت را ديده و شنيده است؛ ازاينرو، گمان مىرود كه بخش از ميان رفته «الوزراء و الكُتّاب»، بيش از بخش باقىمانده يا دست كم با آن برابر بوده است. | از زمان وزارت فضل بن سهل(كه بخش باقىمانده كتاب با آن پايان مىيابد) تا مرگ عباس بن حسن جرجرائى (كه «الوزراء و الكتّاب» تا شرح حال وى را در بر مىگرفته است)، حدود 28 تن به وزارت رسيدند و به احتمال بسيار، جهشيارى تاريخ و شرح حال آنان را و نيز شرح حال كاتبان بزرگى را كه عنوان وزير نيافتند، نوشتهاست؛ خصوصاً كه وى، بيشتر رويدادهاى اين مدت را ديده و شنيده است؛ ازاينرو، گمان مىرود كه بخش از ميان رفته «الوزراء و الكُتّاب»، بيش از بخش باقىمانده يا دست كم با آن برابر بوده است. | ||
بسيارى از نقل قولهاى منابع پيشگفته، در چاپهاى موجود ديده نمىشود كه در واقع پارههايى از بخش از ميان رفته كتاب است. ميخائيل عوّاد، در 1322ش / 1943م، رواياتى را از بخش مفقود«الوزراء و الكُتّاب» كه در كتابهاى گوناگون پراكنده است، استخراج و در مجله المجمع العلمى العربى دمشق(ج 18، ش 7 و 8، ص 318 - 332، ش 9 و 10، 435 - 442) منتشر كرد، پس از آن نيز يافتههاى جديد خود را بر آن افزود و در كتابى با عنوان «نصوص ضائعة من كتاب الوزراء و الكتّاب»، به چاپ رساند(بيروت 1343ش / 1964م). سوردل، مستشرق فرانسوى معاصر نيز قطعههايى از دو نسخه خطى گرد آورد و بر اساس آن، مطالبى نو در باره بخش دوم كتاب نوشت. | بسيارى از نقل قولهاى منابع پيشگفته، در چاپهاى موجود ديده نمىشود كه در واقع پارههايى از بخش از ميان رفته كتاب است. ميخائيل عوّاد، در 1322ش / 1943م، رواياتى را از بخش مفقود«الوزراء و الكُتّاب» كه در كتابهاى گوناگون پراكنده است، استخراج و در مجله المجمع العلمى العربى دمشق(ج 18، ش 7 و 8، ص 318 - 332، ش 9 و 10، 435 - 442) منتشر كرد، پس از آن نيز يافتههاى جديد خود را بر آن افزود و در كتابى با عنوان «نصوص ضائعة من كتاب الوزراء و الكتّاب»، به چاپ رساند(بيروت 1343ش / 1964م). سوردل، مستشرق فرانسوى معاصر نيز قطعههايى از دو نسخه خطى گرد آورد و بر اساس آن، مطالبى نو در باره بخش دوم كتاب نوشت. |
ویرایش