۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
مؤلف در مقام اول، نامهها و مكاتباتى كه بين افراد مختلف نوشته شده را بيان نموده است. براى نمونه نامهاى كه معاويه به سعد بن ابىوقاص نوشته و در آن به تحريك او در مورد قتل عثمان پرداخته است <ref>متن، ص 43</ref>. | مؤلف در مقام اول، نامهها و مكاتباتى كه بين افراد مختلف نوشته شده را بيان نموده است. براى نمونه نامهاى كه معاويه به سعد بن ابىوقاص نوشته و در آن به تحريك او در مورد قتل عثمان پرداخته است <ref>متن، ص 43</ref>. | ||
بيان اين مكاتبات، ادله كسانى است كه لعن معاويه را به خاطر عقايد و كارهايى كه انجام مىداده و تحريك مردم بر عليه حضرت على(ع)، جايز مىدانند. | بيان اين مكاتبات، ادله كسانى است كه لعن معاويه را به خاطر عقايد و كارهايى كه انجام مىداده و تحريك مردم بر عليه حضرت على (ع)، جايز مىدانند. | ||
از جمله اين نامهها، موردى است كه حضرت على(ع) به معاويه مىنويسد و نصرت و يارى معاويه از عثمان را تكذيب مىنمايد. اين نامه در نهج البلاغه نيز ذكر شده است <ref>متن، ص47</ref>. | از جمله اين نامهها، موردى است كه حضرت على (ع) به معاويه مىنويسد و نصرت و يارى معاويه از عثمان را تكذيب مىنمايد. اين نامه در نهج البلاغه نيز ذكر شده است <ref>متن، ص47</ref>. | ||
برخى از امورى كه باعث مىشود كه لعن معاويه جايز باشد، عبارت است از: | برخى از امورى كه باعث مىشود كه لعن معاويه جايز باشد، عبارت است از: | ||
معاويه و اصحاب او جزء قاسطين بودند؛ فرستادن پسر بن ارطا براى فساد در زمين؛ شادى معاويه از قتل عمار؛ جانشين نمودن يزيد؛ توليت دادن به عمروعاص؛ وصيت معاويه براى سب بر على(ع)؛ خفيف نمودن مقام پيامبر (ص) و استخفاف انصار. | معاويه و اصحاب او جزء قاسطين بودند؛ فرستادن پسر بن ارطا براى فساد در زمين؛ شادى معاويه از قتل عمار؛ جانشين نمودن يزيد؛ توليت دادن به عمروعاص؛ وصيت معاويه براى سب بر على (ع)؛ خفيف نمودن مقام پيامبر (ص) و استخفاف انصار. | ||
نويسنده در پايان مقام اول، تكملهاى بيان نموده و در آن، مطالبى پيرامون لعن معاويه ذكر كرده است <ref>متن، 179</ref>. | نويسنده در پايان مقام اول، تكملهاى بيان نموده و در آن، مطالبى پيرامون لعن معاويه ذكر كرده است <ref>متن، 179</ref>. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
شبهه چهارم، در مورد توليت عمر بن خطالب به معاويه بوده و شبه آخر، قول اشعرى در مورد اجتهاد و عدالت معاويه است. | شبهه چهارم، در مورد توليت عمر بن خطالب به معاويه بوده و شبه آخر، قول اشعرى در مورد اجتهاد و عدالت معاويه است. | ||
خاتمه مقام دوم، دو مرثيه از سيد ابن شهاب در رثاى [[امام على(ع)]] و اباعبدالله الحسين (ع) است <ref>متن، ص 317</ref>. | خاتمه مقام دوم، دو مرثيه از سيد ابن شهاب در رثاى [[امام على (ع)]] و اباعبدالله الحسين (ع) است <ref>متن، ص 317</ref>. | ||
مؤلف در خاتمه كتاب، نوشتهاى از معتضد بالله عباسى نقل كرده كه وى امت را امر به لعن معاويه نموده است <ref>متن، ص337</ref> و سپس دو تقريض از سيد ابن شهاب و شيخ صالح يافعى پيرامون كتاب نقل شده است <ref>متن، ص347</ref>. | مؤلف در خاتمه كتاب، نوشتهاى از معتضد بالله عباسى نقل كرده كه وى امت را امر به لعن معاويه نموده است <ref>متن، ص337</ref> و سپس دو تقريض از سيد ابن شهاب و شيخ صالح يافعى پيرامون كتاب نقل شده است <ref>متن، ص347</ref>. |
ویرایش