۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «') |
جز (جایگزینی متن - 'ر«' به 'ر «') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ديوان حلاج: بيشتر اشعار حلاج، بهصورت نيايش و التجاء به خداوند است و برخى از آنها داراى تعابير و مفاهيم كلامى، فقهى و فلسفى است كه از فرق معاصر گرفته است، مانند كلابيه، كراميه، معتزليان، اماميه، قرمطيان و حكماى يونانى. | ديوان حلاج: بيشتر اشعار حلاج، بهصورت نيايش و التجاء به خداوند است و برخى از آنها داراى تعابير و مفاهيم كلامى، فقهى و فلسفى است كه از فرق معاصر گرفته است، مانند كلابيه، كراميه، معتزليان، اماميه، قرمطيان و حكماى يونانى. | ||
حلاج، بر اثر تهذيب نفس و رياضتى كه در پيش مىگيرد، مورد عنايت و الهام واقع مىشود و حالى برايش فراهم مىآيد كه بيانش در قالب الفاظ عادى نمىگنجد و به ناچار از زبان رمز بهره مىگيرد. | حلاج، بر اثر تهذيب نفس و رياضتى كه در پيش مىگيرد، مورد عنايت و الهام واقع مىشود و حالى برايش فراهم مىآيد كه بيانش در قالب الفاظ عادى نمىگنجد و به ناچار از زبان رمز بهره مىگيرد. تعبير «انا الحق» كه وى آن را در شعر عرفانى گنجانيد، از جمله اين رمزهاست. | ||
وى، عبارت«اناالحق» را كه جنبه رمزى دارد، در اشعارش به كار مىبرد و در باب گرايش توحيدى و بندگى به درگاه خداوند يكتا، براى غير خدا وجودى نمىشناسد و «وحدت وجود» را عنوان مىكند و در تبيين ارتباط خداوند با آفريدهها و خود، از حلول لاهوت در ناسوت؛ يعنی «وحدت حلولى» سخن مىگويد و چون جهان و خودش را مظهر تجلى ذات بارى تعالى مىداند، «وحدت تجلّى» را عنوان مىنمايد. | وى، عبارت«اناالحق» را كه جنبه رمزى دارد، در اشعارش به كار مىبرد و در باب گرايش توحيدى و بندگى به درگاه خداوند يكتا، براى غير خدا وجودى نمىشناسد و «وحدت وجود» را عنوان مىكند و در تبيين ارتباط خداوند با آفريدهها و خود، از حلول لاهوت در ناسوت؛ يعنی «وحدت حلولى» سخن مىگويد و چون جهان و خودش را مظهر تجلى ذات بارى تعالى مىداند، «وحدت تجلّى» را عنوان مىنمايد. | ||
حلاّج، نخستين شاعر صوفى است كه به | حلاّج، نخستين شاعر صوفى است كه به تعبير «انا» بهعنوان يك مفهوم خاص در شعر صوفيانه پرداخت و تلاش كرد بين ضمير متكلم«انا» و ضمير مخاطب«انت» پيوند برقرار سازد. پيوندى كه مشخصهى برجستهى شعر اوست و در سرودههايش موارد اين پيوند يا اتحاد و يگانگى را به شرح زير بيان مىكند: | ||
1. حلاج براى خويش در برابر خداوند، وجودى مستقل نمىشناسد؛ ازاينرو، با كلماتى از قبيل ضمير منفصل«انا»، ضمير متصل فاعلی «تُ» و ياى متكلّم«ى»، اصل وحدت را مطرح مىكند. | 1. حلاج براى خويش در برابر خداوند، وجودى مستقل نمىشناسد؛ ازاينرو، با كلماتى از قبيل ضمير منفصل«انا»، ضمير متصل فاعلی «تُ» و ياى متكلّم«ى»، اصل وحدت را مطرح مىكند. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
2. از نگاه حلاّج، «لاهوت» | 2. از نگاه حلاّج، «لاهوت» در «ناسوت» حلول كرده و لاهوت در ناسوت جلوهگر است. وى مىگويد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''سبحان مَن اَظهر ناسوتَه''|2=''سرُّ سَنا لاهوته الثّاقب''}} | {{ب|''سبحان مَن اَظهر ناسوتَه''|2=''سرُّ سَنا لاهوته الثّاقب''}} |
ویرایش