۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
جلد اول با دو مقدمه از آقاى ادوارد بروان از دانشگاه كمبريج كه در سالهاى 1903 و 1906 ميلادى نوشته شده، آغاز مىگردد. سپس مقدمهاى از محمد بن عبدالوهاب قزوينى در ترجمه | جلد اول با دو مقدمه از آقاى ادوارد بروان از دانشگاه كمبريج كه در سالهاى 1903 و 1906 ميلادى نوشته شده، آغاز مىگردد. سپس مقدمهاى از محمد بن عبدالوهاب قزوينى در ترجمه مؤلف و بعد از آن مقدمه كتاب ذكر شده است. | ||
جلد اول با معرفى 12 باب آغاز مىگردد. انتهاى جلد اول شامل تعليقات محمد بن عبدالوهاب مىباشد. تا باب هشتم در جلد اول، و باب هشتم به بعد در جلد دوم ذكر شده است. جلد دوم با مقدمهاى از مصحح آغاز مىشود. | جلد اول با معرفى 12 باب آغاز مىگردد. انتهاى جلد اول شامل تعليقات محمد بن عبدالوهاب مىباشد. تا باب هشتم در جلد اول، و باب هشتم به بعد در جلد دوم ذكر شده است. جلد دوم با مقدمهاى از مصحح آغاز مىشود. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
كتاب مقارن پايان ربع اول سده سيزدهم ميلادى حدود دويست و پنجاه سال مقدم بر تذكره دولتشاه و پيش از اشتهار سعدى برزگ شيرازى تألیف شده است. اگر چه | كتاب مقارن پايان ربع اول سده سيزدهم ميلادى حدود دويست و پنجاه سال مقدم بر تذكره دولتشاه و پيش از اشتهار سعدى برزگ شيرازى تألیف شده است. اگر چه مؤلف مدعى نيست كه نخستين تذكره و گزيده اشعار شعراى پارسى زبان نيست؛ اما قديمىترين اثر در اين مقوله مىباشد. | ||
صاحب كتاب در اين تذكره معمولا به حالات شخصى خود اشارت مىكند و در بعضى موارد مخصوصا درباره اطلاعات و معلوماتى كه از زندگانى شاعران و نويسندگان به دست مىدهد، فوقالعاد ناقص و كوتاه و نااميد كننده است. در حقيقت اين كتاب بيشتر مجموعه منتخبات اشعار است تا تذركه و شرح احوال شاعران و يادداشتهاى كوتاهى كه از خامه | صاحب كتاب در اين تذكره معمولا به حالات شخصى خود اشارت مىكند و در بعضى موارد مخصوصا درباره اطلاعات و معلوماتى كه از زندگانى شاعران و نويسندگان به دست مىدهد، فوقالعاد ناقص و كوتاه و نااميد كننده است. در حقيقت اين كتاب بيشتر مجموعه منتخبات اشعار است تا تذركه و شرح احوال شاعران و يادداشتهاى كوتاهى كه از خامه مؤلف در صدر انتخابات اشعار تراوش كرده فاقد اطلاعات و آگاهىهاى قاطع است و اغلب الفاظ تشبيه و تمثيل بعيد با اسامى و اعلام نويسندگان و شاعران است. | ||
اگر چه از لحاظ منتخبات اشعار داراى ارزش عالى است، چون نمونههاى فراوانى از آثار بسيارى از شاعران باستان را عرضه مىدارد كه تقريبا يا كاملا برايمان ناشناخته است. | اگر چه از لحاظ منتخبات اشعار داراى ارزش عالى است، چون نمونههاى فراوانى از آثار بسيارى از شاعران باستان را عرضه مىدارد كه تقريبا يا كاملا برايمان ناشناخته است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
اختراع شعر و شاعرى به مانند دولتشاه سمرقندى به خضرت آدم نسبت داده است كه تصور مىشود، در رثاى هابيل باشد و دو بيت اول آن نقل گرديده است؛ در صورتى كه نخستين اشعار پارسى؛ به طور معمول به پادشاه ساسانى بهرام گور منسوب گشته است. در ضمن گفته شده كه اين پادشاه به عربى نيز شعر مىسروده است. عوفى مدعى است كه حتى نسخهاى از ديوان بهرام گور را در سر پل كتابخانه بخارا ديده و به دقت آن را مطالعه كرده است. و دو قطعه عربى آن را كه هر يك دو بيت مىباشد، از نسخه خطى نقل نمود است. | اختراع شعر و شاعرى به مانند دولتشاه سمرقندى به خضرت آدم نسبت داده است كه تصور مىشود، در رثاى هابيل باشد و دو بيت اول آن نقل گرديده است؛ در صورتى كه نخستين اشعار پارسى؛ به طور معمول به پادشاه ساسانى بهرام گور منسوب گشته است. در ضمن گفته شده كه اين پادشاه به عربى نيز شعر مىسروده است. عوفى مدعى است كه حتى نسخهاى از ديوان بهرام گور را در سر پل كتابخانه بخارا ديده و به دقت آن را مطالعه كرده است. و دو قطعه عربى آن را كه هر يك دو بيت مىباشد، از نسخه خطى نقل نمود است. | ||
آنگاه | آنگاه مؤلف از چكامه باربد سخن مىگويد كه خنياگر دربار خسرو پرويز بودهاند؛ ولى به علت فقدان وزن و قافيه و ديگر خصوصيات عمده و اساسى موجود در شعر و شاعرى اسلامى از آنها صرف نظر مىكند. | ||
سپس از قصيده منسوب به عباس مروى در تهنيت ورود مامون به شهر مرو در سال 193 ه.ق ياد شده است كه به دلايلى از آن در كتاب تاريخ ادبيات از عهد باستان تا فردوسى ذكرى رفته است، بعد از آن كوفى بلافاصله به ذكر دوران طاهريان صفاريان، و سامانيان مىپردازد كه در همين جلد اول آغاز مىگردد. | سپس از قصيده منسوب به عباس مروى در تهنيت ورود مامون به شهر مرو در سال 193 ه.ق ياد شده است كه به دلايلى از آن در كتاب تاريخ ادبيات از عهد باستان تا فردوسى ذكرى رفته است، بعد از آن كوفى بلافاصله به ذكر دوران طاهريان صفاريان، و سامانيان مىپردازد كه در همين جلد اول آغاز مىگردد. |
ویرایش