۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
به عقيده [[مظاهری، حسین|آيتالله مظاهرى]]، مسئله تهذيب نفس از نظر قرآن، از مهمترين مسائل بوده و مسئلهاى مهمتر از آن وجود ندارد؛ از نظر قرآن، واجب مؤكد است كه بايد درخت رذالت را از دل كند و درخت فضيلت را بهجاى آن غرس كرد. ايشان سوره شمس را يك سوره منحصربهفرد در قرآن مىداند كه در آن، خداوند يازده بار قسم ياد كرده و سپس فرموده است: رستگارى فقط براى كسى است كه مهذب بوده و توانسته باشد درخت رذالت را از دل بركنده باشد و شقى و بىبهره، كسى است كه صفت رذيلهاى بر دل او حكمفرما است <ref>متن كتاب، ص 7</ref>. | به عقيده [[مظاهری، حسین|آيتالله مظاهرى]]، مسئله تهذيب نفس از نظر قرآن، از مهمترين مسائل بوده و مسئلهاى مهمتر از آن وجود ندارد؛ از نظر قرآن، واجب مؤكد است كه بايد درخت رذالت را از دل كند و درخت فضيلت را بهجاى آن غرس كرد. ايشان سوره شمس را يك سوره منحصربهفرد در قرآن مىداند كه در آن، خداوند يازده بار قسم ياد كرده و سپس فرموده است: رستگارى فقط براى كسى است كه مهذب بوده و توانسته باشد درخت رذالت را از دل بركنده باشد و شقى و بىبهره، كسى است كه صفت رذيلهاى بر دل او حكمفرما است <ref>متن كتاب، ص 7</ref>. | ||
وى در پاسخ به اين سؤال كه چرا قرآن اين مقدار راجع به اخلاق تأكيد دارد و چرا قرآن بعثت همه انبيا را مربوط به اخلاق مىداند؟ چنين پاسخ مىدهد كه هدف از بعثت همه انبياء، ساختن انسانهاست و در خصوص پيامبر(ص) اين مضمون در قرآن تكرار شده كه او براى پرورش و آموزش آمده است. <ref>همان، ص 8</ref>. | وى در پاسخ به اين سؤال كه چرا قرآن اين مقدار راجع به اخلاق تأكيد دارد و چرا قرآن بعثت همه انبيا را مربوط به اخلاق مىداند؟ چنين پاسخ مىدهد كه هدف از بعثت همه انبياء، ساختن انسانهاست و در خصوص پيامبر (ص) اين مضمون در قرآن تكرار شده كه او براى پرورش و آموزش آمده است. <ref>همان، ص 8</ref>. | ||
نويسنده، معتقد است اگر صفت رذيلهاى بر دل كسى حكمفرما باشد، هرچند وى انسانى توانمند باشد، نمىتواند حركت كند. وى در تأييد اين سخن، به آيه شريفه: ''' «إنّا جَعَلْنا في أعْناقِهِمْ أغْلالاً فَهِي إلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَينِ اَيديهِمْ سَدّاً و مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» ''' <ref>يس: 7 - 9</ref>، تمسك جسته و به اين نكته اشاره مىكند كه در اين آيه، سه تشبيه معقول به محسوس وجود دارد: | نويسنده، معتقد است اگر صفت رذيلهاى بر دل كسى حكمفرما باشد، هرچند وى انسانى توانمند باشد، نمىتواند حركت كند. وى در تأييد اين سخن، به آيه شريفه: ''' «إنّا جَعَلْنا في أعْناقِهِمْ أغْلالاً فَهِي إلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَ جَعَلْنا مِنْ بَينِ اَيديهِمْ سَدّاً و مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» ''' <ref>يس: 7 - 9</ref>، تمسك جسته و به اين نكته اشاره مىكند كه در اين آيه، سه تشبيه معقول به محسوس وجود دارد: | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
نويسنده بر اين باور است كه قرآن شريف راجع به علم، تعليم، تعلم و معلم، خيلى پافشارى كرده و آيات فراوانى در اين باره نازل شده است. وى معتقد است گرچه قرآن و اسلام همه امتيازها را ملغى كرده، اما امتياز علم را به درجاتى و امتياز عالم را به درجاتى قبول كرده است <ref>همان، ص 21</ref>. | نويسنده بر اين باور است كه قرآن شريف راجع به علم، تعليم، تعلم و معلم، خيلى پافشارى كرده و آيات فراوانى در اين باره نازل شده است. وى معتقد است گرچه قرآن و اسلام همه امتيازها را ملغى كرده، اما امتياز علم را به درجاتى و امتياز عالم را به درجاتى قبول كرده است <ref>همان، ص 21</ref>. | ||
به باور وى، قرآن يك براعت استهلالى دارد كه به ما مىگويد: مقام علم، معلم، تعليم و تعلم خيلى بالاست. وى معتقد است از نظر قاعده براعت استهلال، آيات اول سوره قدر، بايد فشرده همه آيات باشد. اين آيات بايد برنامه بيست و سه ساله پيامبر(ص) را تعيين كند <ref>همان، ص 22</ref>. | به باور وى، قرآن يك براعت استهلالى دارد كه به ما مىگويد: مقام علم، معلم، تعليم و تعلم خيلى بالاست. وى معتقد است از نظر قاعده براعت استهلال، آيات اول سوره قدر، بايد فشرده همه آيات باشد. اين آيات بايد برنامه بيست و سه ساله پيامبر (ص) را تعيين كند <ref>همان، ص 22</ref>. | ||
نويسنده، معتقد است هر جا كه علم باشد، تمدن هم خواهد بود. وى براى اثبات اين مدعا، قضيه انطاكيه در سوره «يس» را دليل آورده است. در اين سوره، خداوند ابتدا انطاكيه را «ده» مىنامد: ''' «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أصْحابَ الْقَرْية» '''؛ (پيغمبر! مردم آن ده را براى مردم مثال بزن)؛ بعد از آنكه پيغمبر خدا وارد آن ده شد، همان ده از نظر قرآن، شهر مىشود، مىفرمايد: ''' «وَ جاءَ مِنْ اَقْصى الْمَدينَة» '''؛ «مردى از كنار شهر، دواندوان آمد و گفت: از اين مرد پيروى كنيد». همان انطاكيه كه اول، ده بود و اطلاق ده بر آن شده بود، بعد از آنكه پيامبر خدا، در آنجا آمد، شهر شد و پروردگار عالم اطلاق شهر بر آن كرد. به نظر نويسنده اين بدان معناست كه از نظر قرآن، هر كجا علم و تعليم و تعلم باشد، تمدن آنجاست و هر كجا كه نباشد، ولو اينكه از نظر تمدن ظاهرى خيلى بالا باشد، دهى بيش نيست. | نويسنده، معتقد است هر جا كه علم باشد، تمدن هم خواهد بود. وى براى اثبات اين مدعا، قضيه انطاكيه در سوره «يس» را دليل آورده است. در اين سوره، خداوند ابتدا انطاكيه را «ده» مىنامد: ''' «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أصْحابَ الْقَرْية» '''؛ (پيغمبر! مردم آن ده را براى مردم مثال بزن)؛ بعد از آنكه پيغمبر خدا وارد آن ده شد، همان ده از نظر قرآن، شهر مىشود، مىفرمايد: ''' «وَ جاءَ مِنْ اَقْصى الْمَدينَة» '''؛ «مردى از كنار شهر، دواندوان آمد و گفت: از اين مرد پيروى كنيد». همان انطاكيه كه اول، ده بود و اطلاق ده بر آن شده بود، بعد از آنكه پيامبر خدا، در آنجا آمد، شهر شد و پروردگار عالم اطلاق شهر بر آن كرد. به نظر نويسنده اين بدان معناست كه از نظر قرآن، هر كجا علم و تعليم و تعلم باشد، تمدن آنجاست و هر كجا كه نباشد، ولو اينكه از نظر تمدن ظاهرى خيلى بالا باشد، دهى بيش نيست. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
در گفتار پنجم، آيات اول سوره مزمل مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص 77</ref>. | در گفتار پنجم، آيات اول سوره مزمل مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص 77</ref>. | ||
نويسنده، معتقد است كه خداوند در اين سوره، يازده دستورالعمل براى پيامبر(ص) صادر فرموده كه برخى از آنها عبارتند از: | نويسنده، معتقد است كه خداوند در اين سوره، يازده دستورالعمل براى پيامبر (ص) صادر فرموده كه برخى از آنها عبارتند از: | ||
1. شببيدارى؛ | 1. شببيدارى؛ | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
در گفتار ششم، اين دستورالعملها، بيشتر توضيح داده شدهاند. در توضيح جزء سوم، به اين نكته اشاره شده است كه يك انسان اگر بخواهد موفق بوده و سير و سلوكى داشته باشد و در كارش موفق شود، بايد به نماز اهميت بدهد؛ به آن چيزى كه از نظر قرآن و روايات اهل بيت(ع)، بعد از معرفت، افضل از همه چيز است. | در گفتار ششم، اين دستورالعملها، بيشتر توضيح داده شدهاند. در توضيح جزء سوم، به اين نكته اشاره شده است كه يك انسان اگر بخواهد موفق بوده و سير و سلوكى داشته باشد و در كارش موفق شود، بايد به نماز اهميت بدهد؛ به آن چيزى كه از نظر قرآن و روايات اهل بيت(ع)، بعد از معرفت، افضل از همه چيز است. | ||
اهميت به نماز شب، خضوع و خشوع در نماز، تلاوت قرآن، كار و عمل رمز موفقيت، حركت هدفدار منظومه شمسى، فقيه شدن در جهت حل مشكلات اجتماعى، حيات طيبه قرآنى، كار توليدى از نظر اسلام، كار خدماتى از نظر اسلام، برآوردن حاجت مؤمن، مشكلات پيامبر(ص) در صدر اسلام، تكامل انسان در گرو تحمل مشكلات و پرواز با دو بال علم و تقوى، از جمله مباحث مطرحشده در اين گفتار مىباشند <ref>همان، ص 97 تا 112</ref>. | اهميت به نماز شب، خضوع و خشوع در نماز، تلاوت قرآن، كار و عمل رمز موفقيت، حركت هدفدار منظومه شمسى، فقيه شدن در جهت حل مشكلات اجتماعى، حيات طيبه قرآنى، كار توليدى از نظر اسلام، كار خدماتى از نظر اسلام، برآوردن حاجت مؤمن، مشكلات پيامبر (ص) در صدر اسلام، تكامل انسان در گرو تحمل مشكلات و پرواز با دو بال علم و تقوى، از جمله مباحث مطرحشده در اين گفتار مىباشند <ref>همان، ص 97 تا 112</ref>. | ||
در گفتار هفتم، مراتب ذكر تشريح شده است. اين مراتب، عبارتند از: | در گفتار هفتم، مراتب ذكر تشريح شده است. اين مراتب، عبارتند از: |
ویرایش