شرح كتاب القبسات میرداماد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی')
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
خط ۳۱: خط ۳۱:
'''شرح كتاب القبسات میرداماد'''، شرحی است بر کتاب «القبسات» [[میرداماد|میرداماد]] که توسط [[علوی عاملی، احمد بن زین‌العابدین|احمد بن زین‌العابدین‌ العلوى‌]] (میر سید احمد علوى) یکى‌ از‌ شاگردان برجسته خود میرداماد، به زبان عربی نوشته شده است.
'''شرح كتاب القبسات میرداماد'''، شرحی است بر کتاب «القبسات» [[میرداماد|میرداماد]] که توسط [[علوی عاملی، احمد بن زین‌العابدین|احمد بن زین‌العابدین‌ العلوى‌]] (میر سید احمد علوى) یکى‌ از‌ شاگردان برجسته خود میرداماد، به زبان عربی نوشته شده است.


کتاب با مقدمه فارسی و انگلیسی [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] آغاز گردیده و با تحقیق [[ناجی اصفهانی، حامد|حامد ناجی اصفهانی]] ، عرضه شده است.
کتاب با مقدمه فارسی و انگلیسی [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] آغاز گردیده و با تحقیق [[ناجی اصفهانی، حامد|حامد ناجی اصفهانی]]، عرضه شده است.


درباره این شرح، چند نکته قابل توجه است:
درباره این شرح، چند نکته قابل توجه است:
خط ۴۹: خط ۴۹:
مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین کتابیبه‌طور دقیق میسر نبوده، با ارائه فهرست مطالب قبسات، بر اساس عناوین «ومضه»ها و «ومیض»ها، فهرست تلویحی این شرح، پیش روی پژوهشگران، قرار گرفته است <ref> همان، ص78</ref>.
مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین کتابیبه‌طور دقیق میسر نبوده، با ارائه فهرست مطالب قبسات، بر اساس عناوین «ومضه»ها و «ومیض»ها، فهرست تلویحی این شرح، پیش روی پژوهشگران، قرار گرفته است <ref> همان، ص78</ref>.


در مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] ، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی فارابیو ابن سینا استمداد می‌جوید و جای جای به کتاب «التحصيل» تلمیذ ابن سینا؛ یعنی بهمنیار بن مرزبان و کتاب شاگرد بهمنیار «بيان الحق بضمان الصدق» ابوالعباس لوکری ارجاع می‌دهد. او حدوث را به سه نوع تقسیم می‌کند: اول اینکه وجود مسبوق به عدم محض (لیس مطلق) باشد در مرتبه ذات و به نحو مسبوقیت ذاتی نه مسبوقیت انفکاکی و این را حدوث ذاتی می‌گویند. دوم اینکه بعد از عدم زمانی باشد به نحو بعدیت متکمم انفکاکی و این را حدوث زمانی گویند. سوم اینکه وجود بعد از عدم صریح باشد به نحو بعدیت متکمم غیر انفکاکی و این را حدوث دهری گویند و در پایان این تقسیم، نتیجه می‌گیرد که حدوث زمانی و حدوث دهری بر حسب معنی و مفهوم مختلف، ولی بر حسب تحقق وجودی متلازمند. او احترام فراوانی برای ابن سینا قائل است و دیگران را در برابر او در مرتبه فروتری قرار می‌دهد و در موارد متعددی به کتاب «مفتاح الشفاء و العروة الوثقی» که شرح کتاب شفای ابن سیناست ارجاع می‌دهد و در مورد فخرالدین رازی، برخلاف استاد خود میرداماد که او را «امام المتشككين» می‌خواند، از او به عنوان «الإمام الرازي» و «الفاضل الرازي» یاد می‌کند <ref> ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>.
در مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]]، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی فارابیو ابن سینا استمداد می‌جوید و جای جای به کتاب «التحصيل» تلمیذ ابن سینا؛ یعنی بهمنیار بن مرزبان و کتاب شاگرد بهمنیار «بيان الحق بضمان الصدق» ابوالعباس لوکری ارجاع می‌دهد. او حدوث را به سه نوع تقسیم می‌کند: اول اینکه وجود مسبوق به عدم محض (لیس مطلق) باشد در مرتبه ذات و به نحو مسبوقیت ذاتی نه مسبوقیت انفکاکی و این را حدوث ذاتی می‌گویند. دوم اینکه بعد از عدم زمانی باشد به نحو بعدیت متکمم انفکاکی و این را حدوث زمانی گویند. سوم اینکه وجود بعد از عدم صریح باشد به نحو بعدیت متکمم غیر انفکاکی و این را حدوث دهری گویند و در پایان این تقسیم، نتیجه می‌گیرد که حدوث زمانی و حدوث دهری بر حسب معنی و مفهوم مختلف، ولی بر حسب تحقق وجودی متلازمند. او احترام فراوانی برای ابن سینا قائل است و دیگران را در برابر او در مرتبه فروتری قرار می‌دهد و در موارد متعددی به کتاب «مفتاح الشفاء و العروة الوثقی» که شرح کتاب شفای ابن سیناست ارجاع می‌دهد و در مورد فخرالدین رازی، برخلاف استاد خود میرداماد که او را «امام المتشككين» می‌خواند، از او به عنوان «الإمام الرازي» و «الفاضل الرازي» یاد می‌کند <ref> ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>.


از جمله ویژگی‌های شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمی‌کند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آورده‌اند مستند می‌سازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع می‌دهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را می‌جوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نام‌های غیر عربی نیز مشاهده می‌شود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد می‌کند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشه‌های آن دو حکیم نیز می‌پردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او می‌کند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد می‌کند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم می‌داند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته می‌گردد <ref> همان، ص7- 8</ref>.
از جمله ویژگی‌های شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمی‌کند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آورده‌اند مستند می‌سازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع می‌دهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را می‌جوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نام‌های غیر عربی نیز مشاهده می‌شود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد می‌کند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشه‌های آن دو حکیم نیز می‌پردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او می‌کند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد می‌کند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم می‌داند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته می‌گردد <ref> همان، ص7- 8</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش