النصائح الكافية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن ('
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (')
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
«معاويه جزء صحابى بوده است. صحابى كسانى بودند كه گرد پيامبر (ص) جمع بوده و به او ايمان داشتند. اكثر آنان داراى عدالت بودند و با ايمان از دنيا رفتند و بدين جهت، صحابه ناميده شدند. حال اگر اين افراد كارهايى مانند شرب خمر، قتل نفس، زنا، سرقت، مال مردم‌خورى، گناه كبيره و... را مرتكب مى‌شدند، آيا شايسته اين نام بودند، پس لعن آنان جايز نيست» <ref>متن، ص209</ref>.
«معاويه جزء صحابى بوده است. صحابى كسانى بودند كه گرد پيامبر (ص) جمع بوده و به او ايمان داشتند. اكثر آنان داراى عدالت بودند و با ايمان از دنيا رفتند و بدين جهت، صحابه ناميده شدند. حال اگر اين افراد كارهايى مانند شرب خمر، قتل نفس، زنا، سرقت، مال مردم‌خورى، گناه كبيره و... را مرتكب مى‌شدند، آيا شايسته اين نام بودند، پس لعن آنان جايز نيست» <ref>متن، ص209</ref>.


شبهه دوم در مورد صلح امام حسن(ع) با معاويه است كه توافق و صلح يك امام واجب الاطاعه را با معاويه دليل بر اين مى‌دانند كه لعن او جايز نيست <ref>متن، ص244</ref>.
شبهه دوم در مورد صلح امام حسن (ع) با معاويه است كه توافق و صلح يك امام واجب الاطاعه را با معاويه دليل بر اين مى‌دانند كه لعن او جايز نيست <ref>متن، ص244</ref>.


شبهه سوم، برخى از احاديث مى‌باشد كه در مورد فضل معاويه ذكر شده است. مؤلف، بر اين عقيده است كه هيچ يك از اين احاديث، دارى اصل و اساس نيست <ref>متن، ص256</ref>.
شبهه سوم، برخى از احاديث مى‌باشد كه در مورد فضل معاويه ذكر شده است. مؤلف، بر اين عقيده است كه هيچ يك از اين احاديث، دارى اصل و اساس نيست <ref>متن، ص256</ref>.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
شبهه چهارم، در مورد توليت عمر بن خطالب به معاويه بوده و شبه آخر، قول اشعرى در مورد اجتهاد و عدالت معاويه است.
شبهه چهارم، در مورد توليت عمر بن خطالب به معاويه بوده و شبه آخر، قول اشعرى در مورد اجتهاد و عدالت معاويه است.


خاتمه مقام دوم، دو مرثيه از سيد ابن شهاب در رثاى [[امام على(ع)]] و اباعبدالله الحسين(ع) است <ref>متن، ص 317</ref>.
خاتمه مقام دوم، دو مرثيه از سيد ابن شهاب در رثاى [[امام على(ع)]] و اباعبدالله الحسين (ع) است <ref>متن، ص 317</ref>.


مؤلف در خاتمه كتاب، نوشته‌اى از معتضد بالله عباسى نقل كرده كه وى امت را امر به لعن معاويه نموده است <ref>متن، ص337</ref> و سپس دو تقريض از سيد ابن شهاب و شيخ صالح يافعى پيرامون كتاب نقل شده است <ref>متن، ص347</ref>.
مؤلف در خاتمه كتاب، نوشته‌اى از معتضد بالله عباسى نقل كرده كه وى امت را امر به لعن معاويه نموده است <ref>متن، ص337</ref> و سپس دو تقريض از سيد ابن شهاب و شيخ صالح يافعى پيرامون كتاب نقل شده است <ref>متن، ص347</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش