۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
فصل اول: حديثهايى كه ضرورت مذهب، به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند پنج خبر در باب «ما جاء في الاثني عشر و النص عليهم»، از کتاب [[الکافی|كافى]] كه اين گمان را دامن مىزنند كه امامان سيزده تنند <ref>جلالى، عبدالمهدى، ص 164</ref>. | فصل اول: حديثهايى كه ضرورت مذهب، به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند پنج خبر در باب «ما جاء في الاثني عشر و النص عليهم»، از کتاب [[الکافی|كافى]] كه اين گمان را دامن مىزنند كه امامان سيزده تنند <ref>جلالى، عبدالمهدى، ص 164</ref>. | ||
فصل دوم: حديثهايى كه تاريخ به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند خبرى كه در عيون <ref>ص 195</ref> آمده كه در آن ضمن خبر بلندى مربوط به جريان ولادت حسنين(ع)، اسماء بنت عميس، حاضر در صحنه تصوير شده است كه با شواهد تاريخى منافات دارد. در تاريخ ثبت شده است كه او با همسرش جعفر در حبشه بود و عبدالله بن جعفر را همان جا بزاد و جعفر سال فتح خيبر؛ يعنى سال هفتم هجرى از حبشه بازگشت، درحالىكه ولادت حسنين(ع) را به اختلاف، در سال دوم و سوم و يا سوم و چهارم ذكر كردهاند <ref>همان، ص 165 - 166</ref>. | فصل دوم: حديثهايى كه تاريخ به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند خبرى كه در عيون <ref>ص 195</ref> آمده كه در آن ضمن خبر بلندى مربوط به جريان ولادت حسنين (ع)، اسماء بنت عميس، حاضر در صحنه تصوير شده است كه با شواهد تاريخى منافات دارد. در تاريخ ثبت شده است كه او با همسرش جعفر در حبشه بود و عبدالله بن جعفر را همان جا بزاد و جعفر سال فتح خيبر؛ يعنى سال هفتم هجرى از حبشه بازگشت، درحالىكه ولادت حسنين (ع) را به اختلاف، در سال دوم و سوم و يا سوم و چهارم ذكر كردهاند <ref>همان، ص 165 - 166</ref>. | ||
فصل سوم: خبرهايى كه شيوه كلام و طرز جملهبندى (سياق) گواه بر تحريف شدنشان است، مانند خبرى كه در «[[منلايحضرهالفقيه]]» در انتهاى باب «المواضع التي تجوز فيها الصلاة و التي لا تجوز»، جميل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده است: «لا بأس أن تصلي المرأة حذاء الرجل و هو يصلي؛ فإن النبي(ص) كان يصلي و عائشة مضطجعة بين يديه و هي حائض و كان إذا أراد أن يسجد غمز رجليها فرفعت رجليها حتى يسجد». نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه در «وافى» آمده است كه شكل درست عبارت، بايد چنين باشد: «لا بأس أن تضطجع المرأة بحذاء الرجل» و احتمالا تصحيف شده است. به نظر نويسنده نزديكى واژه «تصلي» با «تضطجع» در نگارش، گواه تصحيف است <ref>همان، ص 166 - 167</ref>. | فصل سوم: خبرهايى كه شيوه كلام و طرز جملهبندى (سياق) گواه بر تحريف شدنشان است، مانند خبرى كه در «[[منلايحضرهالفقيه]]» در انتهاى باب «المواضع التي تجوز فيها الصلاة و التي لا تجوز»، جميل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده است: «لا بأس أن تصلي المرأة حذاء الرجل و هو يصلي؛ فإن النبي(ص) كان يصلي و عائشة مضطجعة بين يديه و هي حائض و كان إذا أراد أن يسجد غمز رجليها فرفعت رجليها حتى يسجد». نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه در «وافى» آمده است كه شكل درست عبارت، بايد چنين باشد: «لا بأس أن تضطجع المرأة بحذاء الرجل» و احتمالا تصحيف شده است. به نظر نويسنده نزديكى واژه «تصلي» با «تضطجع» در نگارش، گواه تصحيف است <ref>همان، ص 166 - 167</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
دليل آنكه روايت «تفسير قمى» تحريف شده و روايت «علل الشرائع» درست دانسته شده، بدان خاطر است كه «[[الکافی|كافى]]» و «تهذيب» خبر ديگرى را سازگار با خبر «علل الشرائع»، بدون قسمت مؤخر روايت نقل كردهاند و فتواى مشهور، موافق با خبر «علل الشرائع» است <ref>ر. ك: همان</ref>. | دليل آنكه روايت «تفسير قمى» تحريف شده و روايت «علل الشرائع» درست دانسته شده، بدان خاطر است كه «[[الکافی|كافى]]» و «تهذيب» خبر ديگرى را سازگار با خبر «علل الشرائع»، بدون قسمت مؤخر روايت نقل كردهاند و فتواى مشهور، موافق با خبر «علل الشرائع» است <ref>ر. ك: همان</ref>. | ||
ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام حسين(ع)، «لو كان في سيرنا الغداة عصا»، صورت تحريفشده عبارت «لو كان في عصانا الغداة سير» مىباشد. «لو كان في العصا سير»، از امثال عرب است <ref>همان، ص 177</ref>. | ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام حسين (ع)، «لو كان في سيرنا الغداة عصا»، صورت تحريفشده عبارت «لو كان في عصانا الغداة سير» مىباشد. «لو كان في العصا سير»، از امثال عرب است <ref>همان، ص 177</ref>. | ||
فصل هفتم: خبرهايى كه با تبديل و تغيير اسم پدر، پسر و جز آن، سندهايشان دستخوش تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، «[[منلايحضرهالفقيه]]» در انتهاى باب «طلاق المفقود» روايت كرده است: «عن زرارة قال: سألت أباعبدالله(ع) عن امرأة نعى إليها زوجها...». در اين روايت، عبارت «سألت أباعبدالله(ع)» تحريفشده «سألت أباجعفر (ع)» است <ref>ر. ك: همان، ص 178</ref>. | فصل هفتم: خبرهايى كه با تبديل و تغيير اسم پدر، پسر و جز آن، سندهايشان دستخوش تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، «[[منلايحضرهالفقيه]]» در انتهاى باب «طلاق المفقود» روايت كرده است: «عن زرارة قال: سألت أباعبدالله(ع) عن امرأة نعى إليها زوجها...». در اين روايت، عبارت «سألت أباعبدالله(ع)» تحريفشده «سألت أباجعفر (ع)» است <ref>ر. ك: همان، ص 178</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در باب دوم، در ضمن چهار فصل زير، به احاديث جعلى و دروغين پرداخته شده است: | در باب دوم، در ضمن چهار فصل زير، به احاديث جعلى و دروغين پرداخته شده است: | ||
فصل اول، اختصاص به خبرهاى كسانى دارد كه ادعاى رؤيت امام زمان(عج) را كردهاند <ref>همان، ص 158</ref>. | فصل اول، اختصاص به خبرهاى كسانى دارد كه ادعاى رؤيت امام زمان (عج) را كردهاند <ref>همان، ص 158</ref>. | ||
در فصل دوم، به خبرهايى پرداخته شده كه در آنها به دروغ، تفسيرى را به امام حسن عسكرى(ع) نسبت دادهاند <ref>همان</ref>. | در فصل دوم، به خبرهايى پرداخته شده كه در آنها به دروغ، تفسيرى را به امام حسن عسكرى(ع) نسبت دادهاند <ref>همان</ref>. |
ویرایش