البيزرة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۹ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۴۹: خط ۴۹:




محقق در مقدمه كتاب مختصرى درباره تاريخ بيزره، زندگى مولف كه جزئيات دقيق زندگى او مجهول است، و نسخه‌هاى خطى كتاب مطالبى ذكر كرده است.
محقق در مقدمه كتاب مختصرى درباره تاريخ بيزره، زندگى مؤلف كه جزئيات دقيق زندگى او مجهول است، و نسخه‌هاى خطى كتاب مطالبى ذكر كرده است.


وى در ابتدا در تعريف واژ بيزره مى‌نويسد: بازدارى (به عربى: بَيْزَرَه) فنّ شكار با پرندگان شكارى به معناى اعمّ و نه لزوماً با باز است. عربها بى گمان پيش از ظهور اسلام نيز با كاربرد پرندگان شكارى (به عربى: «كاسِر»، جمع آن: «كواسر») به عنوان جانوران شكارگير (جَوارح) آشنا بودند، و امرؤ القيس در قصيده «ايّام الصَّيد» خود صحنه‌هايى از اينگونه شكار را به اجمال وصف كرده است.با اينهمه، بازدارى فقط پس از فتوحات بزرگ مسلمانان، كه موجب حشر و نشر عربها با ايرانيان و روميان شد، نزد ايشان اهميت يافت و ديرى نگذشت كه اميران عرب به آن علاقه‌مند شدند و آن را مايه سرگرمى و سبب ارضاى عشق مفرط خود به اسب سوارى يافتند. خلفا و بزرگان مسلمان بازدارى و شكار را به صورت نهاد و سازمانى به رياست يك ميرشكار (در عربى نخست با عنوان «اميرالصيد» و، بعدها «اميرشكار») ارتقا دادند. يزيد بن معاويه، خليفه اموى، يكى از نخستين كسانى بود كه رغبتى مفرط به بازدارى نشان داد. مورّخان و تذكره‌نويسان و وقايع‌نگاران عرب زبان، هر يك به مقتضاى روزگار و سرزمين خود، اطلاعاتى درباره شيوه رايج بازدارى داده‌اند و حكايت‌هاى جالبى از هنرنمايى‌هاى برخى از اميران عرب در اين زمينه در كتاب نقل شده است.
وى در ابتدا در تعريف واژ بيزره مى‌نويسد: بازدارى (به عربى: بَيْزَرَه) فنّ شكار با پرندگان شكارى به معناى اعمّ و نه لزوماً با باز است. عربها بى گمان پيش از ظهور اسلام نيز با كاربرد پرندگان شكارى (به عربى: «كاسِر»، جمع آن: «كواسر») به عنوان جانوران شكارگير (جَوارح) آشنا بودند، و امرؤ القيس در قصيده «ايّام الصَّيد» خود صحنه‌هايى از اينگونه شكار را به اجمال وصف كرده است.با اينهمه، بازدارى فقط پس از فتوحات بزرگ مسلمانان، كه موجب حشر و نشر عربها با ايرانيان و روميان شد، نزد ايشان اهميت يافت و ديرى نگذشت كه اميران عرب به آن علاقه‌مند شدند و آن را مايه سرگرمى و سبب ارضاى عشق مفرط خود به اسب سوارى يافتند. خلفا و بزرگان مسلمان بازدارى و شكار را به صورت نهاد و سازمانى به رياست يك ميرشكار (در عربى نخست با عنوان «اميرالصيد» و، بعدها «اميرشكار») ارتقا دادند. يزيد بن معاويه، خليفه اموى، يكى از نخستين كسانى بود كه رغبتى مفرط به بازدارى نشان داد. مورّخان و تذكره‌نويسان و وقايع‌نگاران عرب زبان، هر يك به مقتضاى روزگار و سرزمين خود، اطلاعاتى درباره شيوه رايج بازدارى داده‌اند و حكايت‌هاى جالبى از هنرنمايى‌هاى برخى از اميران عرب در اين زمينه در كتاب نقل شده است.
خط ۶۹: خط ۶۹:
باب اول كتاب بيشتر در مورد شكار اشراف و بزرگان است كه به ذكر احاديثى و حكاياتى در اين زمينه از پيامبر اسلام(ص) و دوران وى پرداخته است. از زمان حضرت رسول ص حلّيّت يا جواز خوردن گوشت جانورى كه به كمك پرندگان شكارى صيد شود در شريعت اسلام مطرح بوده است. مسأله اين بود كه آيا اين نخجير را بايد بر وفق دستورهاى دينى ذبح كنند يا نه.
باب اول كتاب بيشتر در مورد شكار اشراف و بزرگان است كه به ذكر احاديثى و حكاياتى در اين زمينه از پيامبر اسلام(ص) و دوران وى پرداخته است. از زمان حضرت رسول ص حلّيّت يا جواز خوردن گوشت جانورى كه به كمك پرندگان شكارى صيد شود در شريعت اسلام مطرح بوده است. مسأله اين بود كه آيا اين نخجير را بايد بر وفق دستورهاى دينى ذبح كنند يا نه.


مولف در چندين باب از كتاب خود به ذكر جانورانى كه در صيد استفاده مى‌شدند و خصوصيات و روش تربيت آنها براى اين عمل، اشاره نموده است.
مؤلف در چندين باب از كتاب خود به ذكر جانورانى كه در صيد استفاده مى‌شدند و خصوصيات و روش تربيت آنها براى اين عمل، اشاره نموده است.


بازدارى الهامبخش شاعران نيز گرديد و از دوره اموى به بعد، مانند صيد سواره با سگان شكارى، يكى از مضامين عمده اشعار عاميانه به بحر رَجَز بود. ديرى نگذشت كه اُرْجوزه، قالبى نرمتر و انعطاف‌پذيرتر و زنده‌تر از قصيده جامد و خشك سنّتى، با سروده هاى شمّاخ (متوفّى 22ق) و عَجّاج (متوفّى 89ق) و چندين تن ديگر، در قالب نمونه اشعار «طَرَديّه» (راجع به شكار) گرديد.
بازدارى الهامبخش شاعران نيز گرديد و از دوره اموى به بعد، مانند صيد سواره با سگان شكارى، يكى از مضامين عمده اشعار عاميانه به بحر رَجَز بود. ديرى نگذشت كه اُرْجوزه، قالبى نرمتر و انعطاف‌پذيرتر و زنده‌تر از قصيده جامد و خشك سنّتى، با سروده هاى شمّاخ (متوفّى 22ق) و عَجّاج (متوفّى 89ق) و چندين تن ديگر، در قالب نمونه اشعار «طَرَديّه» (راجع به شكار) گرديد.


اين نوع اشعار را، كه در دوره عباسيان رواج بسيار داشت، شاعران بزرگى چون ابونواس و ابن المعتزّ و كشاجم و النّاشى پسنديدند و به كار گرفتند. ضمناً اينان در طرديه‌هاى خود، با جستجو و استعمال الفاظ غريب و اصطلاحات نادر بازياران و شكارگران، «فرصت اظهار فضل» يافتند. مولف در هر باب به خصوص در بابهاى آخر كتاب به اشعار در اين زمينه اشاره نموده است.
اين نوع اشعار را، كه در دوره عباسيان رواج بسيار داشت، شاعران بزرگى چون ابونواس و ابن المعتزّ و كشاجم و النّاشى پسنديدند و به كار گرفتند. ضمناً اينان در طرديه‌هاى خود، با جستجو و استعمال الفاظ غريب و اصطلاحات نادر بازياران و شكارگران، «فرصت اظهار فضل» يافتند. مؤلف در هر باب به خصوص در بابهاى آخر كتاب به اشعار در اين زمينه اشاره نموده است.


== وضعيت كتاب==
== وضعيت كتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش