۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جعفر سبحانى' به 'جعفر سبحانى ') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
اين كتاب داراى يك مقدمه و ده فصل است: | اين كتاب داراى يك مقدمه و ده فصل است: | ||
مؤلف در مقدمه، اهميت بحث و بررسى درباره موضوع ايمان و كفر را در عصر حاضر، به جهت آنكه «ايمان»تنها رشته اى است كه فرق اسلامى را به هم پيوند مى دهد،يادآور ميشود و تمسك به اين رشته را براى استحكام پيوند موجود ميان امت اسلامى ضرورى و لازم ميشمارد. | |||
فصول كتاب | فصول كتاب | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
د:ايمان علاوه بر تصديق قلبى و اقرار زبانى، عمل به جوارح و اركان را هم مى طلبد. | د:ايمان علاوه بر تصديق قلبى و اقرار زبانى، عمل به جوارح و اركان را هم مى طلبد. | ||
مؤلف در پايان يادآور مى شود كه عموم فقيهان و متكلمان اهل سنت و شيعه به كفايت قسم سوم از معانى ايمان باور دارند و عمل را كمال ايمان معرفى مى كنند و اين بدين معناست كه فرق ميان مومن و كافر همان تصديق قلبى همراه با اقرار زبانى است. | |||
2- آيا عمل جزء ايمان است يا نه؟ | 2- آيا عمل جزء ايمان است يا نه؟ | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف با هدف رد ديدگاه خوارج و معتزله كه ايمان را مركب از تصديق به قلب به علاوه عمل به اعضاء و جوارح مى دانند، به آياتى از قرآن كريم و نيز احاديثى از پيامبر اكرم(ص)استناد مى كند كه نشان مى دهد عمل هيچ گونه مدخليتى در مفهوم ايمان ندارد. | ||
در ادامه به نقد و بررسى ادله طرفداران مدخليت عمل در مفهوم ايمان پرداخته مى شود. | در ادامه به نقد و بررسى ادله طرفداران مدخليت عمل در مفهوم ايمان پرداخته مى شود. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
3- افزايش و كاستى ايمان: در اين فصل اين سوال مطرح مى شود كه آيا ايمان قابل افزايش و يا كاهش هست يا نه؟ | 3- افزايش و كاستى ايمان: در اين فصل اين سوال مطرح مى شود كه آيا ايمان قابل افزايش و يا كاهش هست يا نه؟ | ||
جمهور متكلمان بر اين باورند كه چنانچه ايمان تنها عبارت از تصديق باشد و عمل مدخليتى در مفهوم آن نداشته باشد، به هيچ وجه قابل افزايش و كاهش نيست اما اگر به معناى تصديق مقارن با عمل باشد قابل فزونى و كاستى خواهد بود.اما قاضى عضدالدين ايجى، سيد رضى و... قائل به بروز فزونى و كاستى در ايمان به معناى تصديق هستند. | جمهور متكلمان بر اين باورند كه چنانچه ايمان تنها عبارت از تصديق باشد و عمل مدخليتى در مفهوم آن نداشته باشد، به هيچ وجه قابل افزايش و كاهش نيست اما اگر به معناى تصديق مقارن با عمل باشد قابل فزونى و كاستى خواهد بود.اما قاضى عضدالدين ايجى، سيد رضى و... قائل به بروز فزونى و كاستى در ايمان به معناى تصديق هستند.مؤلف نيز ايمان را هم در طرف عقيده و هم در طرف عمل قابل افزايش و كاهش ميداند. | ||
4- آنچه ايمان بدان واجب است: | 4- آنچه ايمان بدان واجب است: | ||
به نظر | به نظر مؤلف ايمان مركّبى حقيقى است كه اجزاء آن همه به هم وابسته و پيوستهاند و چنانچه يكى از اين اجزاء از بين برود، اصل ايمان نيز از ميان خواهد رفت. | ||
وى سپس يادآور مى شود كه آنچه پيامبر(ص)از جانب خداوند براى بندگان آورده است و ايمان بدان واجب است دو قسم است: | وى سپس يادآور مى شود كه آنچه پيامبر(ص)از جانب خداوند براى بندگان آورده است و ايمان بدان واجب است دو قسم است: | ||
يك قسم از آنها به تفصيل معلوم است مثل توحيد،حشر، وجوب نماز و زكات و قسم ديگر به نحو اجمالى كه در لابلاى كتاب و سنت گنجانده شده است.در پايان | يك قسم از آنها به تفصيل معلوم است مثل توحيد،حشر، وجوب نماز و زكات و قسم ديگر به نحو اجمالى كه در لابلاى كتاب و سنت گنجانده شده است.در پايان مؤلف به بيان اين نكته مى پردازد كه مسائل فرعى و اصلى اسلام گرچه هر دو جزء حقيقت اسلام هستند اما اذعان قلبى تفصيلى بدانها لازم و ضرورى نيست، بلكه ايمان اجمالى نسبت بدانها كفايت مى كند. | ||
5- تعريف «كفر»و اسباب و اقسام آن: | 5- تعريف «كفر»و اسباب و اقسام آن: | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
كفر در لغت به معناى پوشاندن و در اصطلاح به معناى عدم ايمان نسبت به كسى است كه شانيت ايمان را داراست.بنابراين ميان «ايمان»و «كفر»نسبت عدم و ملكه برقرار است. | كفر در لغت به معناى پوشاندن و در اصطلاح به معناى عدم ايمان نسبت به كسى است كه شانيت ايمان را داراست.بنابراين ميان «ايمان»و «كفر»نسبت عدم و ملكه برقرار است. | ||
مؤلف اسباب كفر را اينگونه مى داند: | |||
الف:انكار آنچه ايمان بدان تفصيلا واجب است، مانند انكار صانع، انكاررسالت پيامبر اسلام و.... | الف:انكار آنچه ايمان بدان تفصيلا واجب است، مانند انكار صانع، انكاررسالت پيامبر اسلام و.... | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
6- تكفير اهل قبله | 6- تكفير اهل قبله | ||
پس از آشنايى با آنچه انسان را از ايمان خارج و در كفر داخل مى سازد روشن مى شود كه تكفير فرقه اى از فرق مسلمان مادامى كه به شهادتين اقرار دارند و هيچ يك از ضروريات اسلام را انكار نمى كنند كارى اشتباه است. | پس از آشنايى با آنچه انسان را از ايمان خارج و در كفر داخل مى سازد روشن مى شود كه تكفير فرقه اى از فرق مسلمان مادامى كه به شهادتين اقرار دارند و هيچ يك از ضروريات اسلام را انكار نمى كنند كارى اشتباه است.مؤلف براى اثبات اين امر به كلمات برخى از علماى اهل سنت استناد كرده و شواهد فراوانى از سنت نبوى بر اين ادعا اقامه مى كند. | ||
در ادامه اين فصل | در ادامه اين فصل مؤلف به برخى از تهمت هايى كه به شيعه نسبت داده شده پاسخ گفته و به دفاع از برخى معتقدات شيعى نظير اعتقاد به عصمت ائمه اثناعشر، بداء، علم ائمه(ع)به امور غيبى و... مى پردازد. | ||
7-تفاوت ميان اسلام و ايمان: | 7-تفاوت ميان اسلام و ايمان: | ||
مؤلف «اسلام»را از جهت لغوى به معناى سلامت دانسته و به تعريف آن از ديدگاه قرآن و سنت مى پردازد.از ديدگاه مؤلف اسلام در قرآن كريم داراى سه معنا است: | |||
اسلام در مقابل ايمان، تسليم زبانى و تصديق قلبى، تسليم قلبى علاوه بر تصديق قلبى. | اسلام در مقابل ايمان، تسليم زبانى و تصديق قلبى، تسليم قلبى علاوه بر تصديق قلبى. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
8- ضرورت فراگيرى عقائد به نحو علمى: | 8- ضرورت فراگيرى عقائد به نحو علمى: | ||
مؤلف معتقد است كه در تحصيل عقائد نه مى توان تقليد كرد و نه به ظن و گمان اكتفا نمود بلكه لازم است به تحصيل يقين پرداخت.سپس به بيان ادله لزوم معرفت يعنى لزوم دفع ضرر محتمل و وجوب شكر منعم اشاره مى كند. | |||
در ادامه به بيان حكم جاهل مقصر پرداخته و در اين باره در دو مقام ثبوت و اثبات به بحث و بررسى مى پردازد. | در ادامه به بيان حكم جاهل مقصر پرداخته و در اين باره در دو مقام ثبوت و اثبات به بحث و بررسى مى پردازد. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
9- دفاع از حقيقت: | 9- دفاع از حقيقت: | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف به رد دعاوى يكى از مفتيان وهابى معاصر به نام «جبرين»كه در پاسخ به استفتايى ساختگى، اتهاماتى را متوجه شيعه ساخته و ايشان را خارج از دين اسلام معرفى كرده است مى پردازد. | ||
10- وحدت اسلامى: | 10- وحدت اسلامى: | ||
در اين فصل | در اين فصل مؤلف به بيان آيات و احاديثى مى پردازد كه در آنها سفارش اكيد به وحدت امت اسلامى صورت گرفته و از فتنه ايجاد تفرقه و اختلاف ميان امت اسلامى كه برخى با قلم و قدم بدان دامن مى زنند پرهيز داده شده است. | ||
در پايان اين كتاب دو رساله با عناوين «رساله فى حياه السيد المسيح بعد الرفع»و «رساله المناهج التفسيريه»آمده است. | در پايان اين كتاب دو رساله با عناوين «رساله فى حياه السيد المسيح بعد الرفع»و «رساله المناهج التفسيريه»آمده است. | ||
رساله اول را | رساله اول را مؤلف در پاسخ به نامه اى كه از آلمان توسط جوانى فلسطينى براى وى ارسال شده بود به نگارش درآورده و در آن با استناد به آيات قرآن كريم و سنت نبوى، به موضوع زنده بودن حضرت مسيح(ع)پس از رفتن به آسمان پرداخته است. | ||
در رساله دوم، به بيان روش هاى تفسيرى و درست و نادرست آن و...مى پردازد. | در رساله دوم، به بيان روش هاى تفسيرى و درست و نادرست آن و...مى پردازد. |
ویرایش