الأربعين في أصول‌الدين (رازی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۴۴: خط ۴۴:




مباحث اين كتاب در 40 مساله بيان شده است كه مولف هر موضوع كلامى را در مسأله‌اى بيان كرده و گاه يك مسأله از چندين فصل تشكيل مى‌شود.
مباحث اين كتاب در 40 مساله بيان شده است كه مؤلف هر موضوع كلامى را در مسأله‌اى بيان كرده و گاه يك مسأله از چندين فصل تشكيل مى‌شود.


المسألة الاولى: حدوث عالم. مولف در اين مسأله طى 3 مقدمه از حقيقت عالم و محدث بحث نموده و حدوث عالم را اثبات مى‌كند.
المسألة الاولى: حدوث عالم. مؤلف در اين مسأله طى 3 مقدمه از حقيقت عالم و محدث بحث نموده و حدوث عالم را اثبات مى‌كند.


المسألة الثانية: در عدم شيئيت معدوم مى‌باشد.
المسألة الثانية: در عدم شيئيت معدوم مى‌باشد.


المسألة الثالثة: در اين مسأله مولف علم به صانع را اثبات مى‌كند.
المسألة الثالثة: در اين مسأله مؤلف علم به صانع را اثبات مى‌كند.


المسألة الرابعة: در اين مسأله بحث مى‌شود، از قدم، بقاء، ازلى و سرمدى بودن حضرت حق.
المسألة الرابعة: در اين مسأله بحث مى‌شود، از قدم، بقاء، ازلى و سرمدى بودن حضرت حق.
خط ۵۸: خط ۵۸:
المسألة السادسة: در اين مسأله بحث شده است، از اين كه آيا وجود خداوند و حقيقت او يكى است يا نه؟
المسألة السادسة: در اين مسأله بحث شده است، از اين كه آيا وجود خداوند و حقيقت او يكى است يا نه؟


المسألة السابعة: مولف در اين مسأله از متخير نبودن حضرت حق بحث نموده است.
المسألة السابعة: مؤلف در اين مسأله از متخير نبودن حضرت حق بحث نموده است.


المسألة الثامنه: اين مسأله اختصاص دارد، به نفى مكان از وجود خداوند.
المسألة الثامنه: اين مسأله اختصاص دارد، به نفى مكان از وجود خداوند.
خط ۶۴: خط ۶۴:
المسألة التاسعة: در اين مسأله از نفى حلول خداوند در موجودى بحث شده است.
المسألة التاسعة: در اين مسأله از نفى حلول خداوند در موجودى بحث شده است.


المسألة العاشرة: مولف در اين مسأله نفى نموده است، محل بودن حضرت حق را بر موجودات.
المسألة العاشرة: مؤلف در اين مسأله نفى نموده است، محل بودن حضرت حق را بر موجودات.


المسألة الحادية عشرة: در اين مسأله كه از دو فصل تشكيل يافته، مولف ابتداء حقيقت قدرت را بيان كرده، سپس صفت قدرت را براى خداوند اثبات مى‌نمايد.
المسألة الحادية عشرة: در اين مسأله كه از دو فصل تشكيل يافته، مؤلف ابتداء حقيقت قدرت را بيان كرده، سپس صفت قدرت را براى خداوند اثبات مى‌نمايد.


المسألة الثانية عشرة: در اين مسأله نيز طى دو فصل مولف اولا اثبات مى‌كند، علم را براى خداوند و سپس اثبات مى‌كند، علم حضرت حق را به تمام موجودات.
المسألة الثانية عشرة: در اين مسأله نيز طى دو فصل مؤلف اولا اثبات مى‌كند، علم را براى خداوند و سپس اثبات مى‌كند، علم حضرت حق را به تمام موجودات.


المسألة الثالثة عشرة: در اين مسأله مولف طى 3 فصل بحث مى‌كند از حقيقت اراده و مريد بودن خداوند و آراء و مذاهب مختلف را در مورد اراده بيان مى‌كند.
المسألة الثالثة عشرة: در اين مسأله مؤلف طى 3 فصل بحث مى‌كند از حقيقت اراده و مريد بودن خداوند و آراء و مذاهب مختلف را در مورد اراده بيان مى‌كند.


المسألة الرابعة عشرة: در اين مسأله از حيات خداوند بحث شده است.
المسألة الرابعة عشرة: در اين مسأله از حيات خداوند بحث شده است.
خط ۸۲: خط ۸۲:
المسألة الثامنة عشرة: در اين مسأله طى دو فصل بحث شده است، از حقيقت بقاء و اثبات شده است بقاء حضرت حق تعالى.
المسألة الثامنة عشرة: در اين مسأله طى دو فصل بحث شده است، از حقيقت بقاء و اثبات شده است بقاء حضرت حق تعالى.


المسألة التاسعة عشرة: در اين مسأله طى 6 فصل مولف بحث مى‌كند، از اين كه خداوند مرئى است و به شبهات معتزله در عدم امكان رؤيت حضرت حق جواب مى‌دهد.
المسألة التاسعة عشرة: در اين مسأله طى 6 فصل مؤلف بحث مى‌كند، از اين كه خداوند مرئى است و به شبهات معتزله در عدم امكان رؤيت حضرت حق جواب مى‌دهد.


المسألة العشرون: در اين مسأله كه از دو فصل تشكيل يافته، بحث شده از استحالۀ اكتناه حضرت حق تبارك و تعالى.
المسألة العشرون: در اين مسأله كه از دو فصل تشكيل يافته، بحث شده از استحالۀ اكتناه حضرت حق تبارك و تعالى.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
در نقل‌هاى ديگران نيز از سيرۀ [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] چنين برمى‌آيد كه او اين كتاب را براى طلاب علم تدريس مى‌كرده است و در بعضى از كتاب‌هايش به عباراتى از اين كتاب استشهاد و يا عباراتى از آن را نقد مى‌كند.
در نقل‌هاى ديگران نيز از سيرۀ [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] چنين برمى‌آيد كه او اين كتاب را براى طلاب علم تدريس مى‌كرده است و در بعضى از كتاب‌هايش به عباراتى از اين كتاب استشهاد و يا عباراتى از آن را نقد مى‌كند.


مولف در اين كتاب بيشتر به مباحث اختلافى بين اهل سنت، خوارج، معتزله، مرجئه، شيعه و سائر مذاهب اسلامى مى‌پردازد و كتاب در بيان مباحث بيشتر سبقۀ فلسفى دارد تا نقلى و روايى.
مؤلف در اين كتاب بيشتر به مباحث اختلافى بين اهل سنت، خوارج، معتزله، مرجئه، شيعه و سائر مذاهب اسلامى مى‌پردازد و كتاب در بيان مباحث بيشتر سبقۀ فلسفى دارد تا نقلى و روايى.


از ويژگى‌هاى اين كتاب مى‌توان به‌موارد زير اشاره كرد:
از ويژگى‌هاى اين كتاب مى‌توان به‌موارد زير اشاره كرد:
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
سپس مى‌گويد، در نزد شيعه افضل اميرالمومنين(ع) مى‌باشد. او ابتداء ادلۀ شيعه را به صورت اجمال در سه حجت بيان مى‌كند، بعد هر يك از اين 3 حجت را به تفصيل مورد بحث و بررسى قرار مى‌دهد كه در مجموع بيش از 30 دليل بر افضليت اميرالمومنين(ع) ذكر مى‌كند و به هيچ يك از اين ادله نقدى وارد نمى‌كند، بلكه در مواردى هم كه شبهاتى حول بعضى از ادله ذكر شده است، جواب مى‌دهد؛ مثلا يكى از ادلۀ افضليت حضرت اميرالمومنين(ع) قول آن حضرت است كه مى‌گويد: و الله لو كسرت لى الوسادة... لقضيت بين اهل التوراة بتوارتهم و بين اهل الانجيل بانجيلهم و...». ابوهاشم به اين قول حضرت ايراد كرده كه اين كتب از كتب منسوخه است و طبق آن نمى‌شود حكم كرد، پس اين كلام دلالت بر فضل نمى‌كند.
سپس مى‌گويد، در نزد شيعه افضل اميرالمومنين(ع) مى‌باشد. او ابتداء ادلۀ شيعه را به صورت اجمال در سه حجت بيان مى‌كند، بعد هر يك از اين 3 حجت را به تفصيل مورد بحث و بررسى قرار مى‌دهد كه در مجموع بيش از 30 دليل بر افضليت اميرالمومنين(ع) ذكر مى‌كند و به هيچ يك از اين ادله نقدى وارد نمى‌كند، بلكه در مواردى هم كه شبهاتى حول بعضى از ادله ذكر شده است، جواب مى‌دهد؛ مثلا يكى از ادلۀ افضليت حضرت اميرالمومنين(ع) قول آن حضرت است كه مى‌گويد: و الله لو كسرت لى الوسادة... لقضيت بين اهل التوراة بتوارتهم و بين اهل الانجيل بانجيلهم و...». ابوهاشم به اين قول حضرت ايراد كرده كه اين كتب از كتب منسوخه است و طبق آن نمى‌شود حكم كرد، پس اين كلام دلالت بر فضل نمى‌كند.


مولف در جواب ابوهاشم چهار دليل مى‌آورد كه اين كلام بر فضيلت حضرت اميرالمومنين(ع) دلالت دارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در آخر اين ادله مى‌گويد: «و اما بقية الوجوه فهى اخبار ضعيفة و امثالها موجودة فى جانب ابى‌بكر على ما تشتمل عليه الكتب المصنفة فى هذا الجنس فهذا تمام الكلام فى هذا الباب و الله اعلم».
مؤلف در جواب ابوهاشم چهار دليل مى‌آورد كه اين كلام بر فضيلت حضرت اميرالمومنين(ع) دلالت دارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در آخر اين ادله مى‌گويد: «و اما بقية الوجوه فهى اخبار ضعيفة و امثالها موجودة فى جانب ابى‌بكر على ما تشتمل عليه الكتب المصنفة فى هذا الجنس فهذا تمام الكلام فى هذا الباب و الله اعلم».


2- معنى «مولى» در «من كنت مولاه فعلى مولاه»: در مورد اين كه معناى مولى در حديث غدير كه به تواتر از شيعه و سنى نقل شده، چه چيزى مقصود، در بين مسلمانان اختلاف در اين باره و در اين زمينه كتب و رسائل متعددى نوشته شده است. [[شيخ مفيد]] دو رساله در اين زمينه نوشته كه نقد كلام بعضى از اهل تسنن مى‌باشد كه قائلند مولى به معناى دوست و ولايت به معناى دوست داشتن است.
2- معنى «مولى» در «من كنت مولاه فعلى مولاه»: در مورد اين كه معناى مولى در حديث غدير كه به تواتر از شيعه و سنى نقل شده، چه چيزى مقصود، در بين مسلمانان اختلاف در اين باره و در اين زمينه كتب و رسائل متعددى نوشته شده است. [[شيخ مفيد]] دو رساله در اين زمينه نوشته كه نقد كلام بعضى از اهل تسنن مى‌باشد كه قائلند مولى به معناى دوست و ولايت به معناى دوست داشتن است.


مولف يكى از ادلۀ افضليت حضرت اميرالمومنين(ع) را روايت پيامبر؛ «من كنت مولاه فعلى مولاه» مى‌داند. او در ترجمۀ روايت مى‌گويد: «لفظ المولى فى حق محمد(ص) لا شك انه يفيد انه كان مخدوما للكل و صاحب الامر فيهم و اذا كان الامر كذلك وجب ان يقال فى على انه ايضا مخدوم لكل الامة و نافذ الحكم فيهم و هذا يوجب كونه افضل الخلق». بلكه مولف در تأييد اين كه اين كلام دلالت بر افضليت آن حضرت مى‌كند، مى‌گويد عمر بعد از اين واقعه پيش اميرالمومنين(ع) آمده و گفت «بخ‌بخ يا على، اصبحت مولى كل مومن و مومنة الى يوم القيامة».
مؤلف يكى از ادلۀ افضليت حضرت اميرالمومنين(ع) را روايت پيامبر؛ «من كنت مولاه فعلى مولاه» مى‌داند. او در ترجمۀ روايت مى‌گويد: «لفظ المولى فى حق محمد(ص) لا شك انه يفيد انه كان مخدوما للكل و صاحب الامر فيهم و اذا كان الامر كذلك وجب ان يقال فى على انه ايضا مخدوم لكل الامة و نافذ الحكم فيهم و هذا يوجب كونه افضل الخلق». بلكه مؤلف در تأييد اين كه اين كلام دلالت بر افضليت آن حضرت مى‌كند، مى‌گويد عمر بعد از اين واقعه پيش اميرالمومنين(ع) آمده و گفت «بخ‌بخ يا على، اصبحت مولى كل مومن و مومنة الى يوم القيامة».


==نسخه شناسى==
==نسخه شناسى==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش