۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين(ع) ' به 'اميرالمؤمنين(ع) ') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
#ولايت عهد و علت قبول كردن آن جناب با اين كه راضى نبود مىباشد. | #ولايت عهد و علت قبول كردن آن جناب با اين كه راضى نبود مىباشد. | ||
#جريانهاى ديگرى كه بين مأمون و حضرت رضا(ع) اتفاق افتاد. | #جريانهاى ديگرى كه بين مأمون و حضرت رضا(ع) اتفاق افتاد. | ||
#كارهايى كه مأمون براى تقرب به حضرت رضا(ع) مىكرد، از قبيل مناظره با مخالفين؛ همچون آنچه در عيون ج 2 ص 184 ذكر شده است كه اسحاق بن حماد گفت: مأمون مجالس مناظره تشكيل مىداد و مخالفين اهل بيت را جمع ميكرد و با آنها درباره امامت علي ابن ابىطالب اميرالمؤمنين(ع) و برترى او از تمام صحابه بحث ميكرد تا بدين وسيله خود را نزديك به حضرت رضا(ع) نمايد. حضرت رضا(ع) به اصحاب و دوستانى كه به آنها اعتماد داشت، مىفرمود: گول كارهاى او را نخوريد، جز او ديگرى مرا نخواهد كشت، چارهاى ندارم بايد صبر كنم تا آن زمان فرا رسد. | #كارهايى كه مأمون براى تقرب به حضرت رضا(ع) مىكرد، از قبيل مناظره با مخالفين؛ همچون آنچه در عيون ج 2 ص 184 ذكر شده است كه اسحاق بن حماد گفت: مأمون مجالس مناظره تشكيل مىداد و مخالفين اهل بيت را جمع ميكرد و با آنها درباره امامت علي ابن ابىطالب [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و برترى او از تمام صحابه بحث ميكرد تا بدين وسيله خود را نزديك به حضرت رضا(ع) نمايد. حضرت رضا(ع) به اصحاب و دوستانى كه به آنها اعتماد داشت، مىفرمود: گول كارهاى او را نخوريد، جز او ديگرى مرا نخواهد كشت، چارهاى ندارم بايد صبر كنم تا آن زمان فرا رسد. | ||
#:در عيون آمده كه: اسحاق بن حماد بن زيد گفت: از يحيى بن اكثم قاضى شنيدم كه گفت: مأمون به من دستور داد، گروهى از اهل حديث و گروهى از دانشمندان علم كلام و استدلال را احضار نمايم. من از هر دو دسته در حدود چهل نفر جمع كردم، به آنها گفتم در تالار نگهبان و اطاق انتظار باشند تا من به مأمون اطلاع بدهم، به مأمون اطلاع دادم، دستور داد آنها را وارد كنم. وارد شدند ساعتى با آنها صحبت كرد و ملاطفت نمود، سپس گفت: من ميخواهم امروز بين خود و شما خدا را حجت قرار دهم، هر كس احتياج به قضاى حاجت دارد، برود حاجت خود را انجام دهد، آزاد باشيد و كفشهاى خود را درآوريد و رداى خويش را كنار بگذاريد. آنگاه گفت: من شما را آوردهام تا با شما مناظره كنم و حجت را بر شما تمام نمايم، از خدا بپرهيزيد، مواظب خود و اعتقاد خويش باشيد، مبادا مقام و موقعيت من، شما را مانع از حقيقتگويى شود و با رد كردن يك باطل هر كس كه ادعا كرد، از آتش جهنم بترسيد و خود را به خدا نزديك كنيد، در فرمانبردارى او كه هر كس خود را به مخلوقى نزديك كرد، به وسيله معصيت و نافرمانى خدا همان شخص را بر او مسلط مىگرداند با تمام نيرو و هوش و عقل خود با من مناظره كنيد. من معتقدم كه علي(ع) بهترين انسان است، پس از پيامبر اكرم(ص) اگر صحيح است تصديق كنيد و گر نه با دليل رد نمائيد، مايل هستيد من از شما در اين مورد سؤال كنم، مىخواهيد شما از من بپرسيد. | #:در عيون آمده كه: اسحاق بن حماد بن زيد گفت: از يحيى بن اكثم قاضى شنيدم كه گفت: مأمون به من دستور داد، گروهى از اهل حديث و گروهى از دانشمندان علم كلام و استدلال را احضار نمايم. من از هر دو دسته در حدود چهل نفر جمع كردم، به آنها گفتم در تالار نگهبان و اطاق انتظار باشند تا من به مأمون اطلاع بدهم، به مأمون اطلاع دادم، دستور داد آنها را وارد كنم. وارد شدند ساعتى با آنها صحبت كرد و ملاطفت نمود، سپس گفت: من ميخواهم امروز بين خود و شما خدا را حجت قرار دهم، هر كس احتياج به قضاى حاجت دارد، برود حاجت خود را انجام دهد، آزاد باشيد و كفشهاى خود را درآوريد و رداى خويش را كنار بگذاريد. آنگاه گفت: من شما را آوردهام تا با شما مناظره كنم و حجت را بر شما تمام نمايم، از خدا بپرهيزيد، مواظب خود و اعتقاد خويش باشيد، مبادا مقام و موقعيت من، شما را مانع از حقيقتگويى شود و با رد كردن يك باطل هر كس كه ادعا كرد، از آتش جهنم بترسيد و خود را به خدا نزديك كنيد، در فرمانبردارى او كه هر كس خود را به مخلوقى نزديك كرد، به وسيله معصيت و نافرمانى خدا همان شخص را بر او مسلط مىگرداند با تمام نيرو و هوش و عقل خود با من مناظره كنيد. من معتقدم كه علي(ع) بهترين انسان است، پس از پيامبر اكرم(ص) اگر صحيح است تصديق كنيد و گر نه با دليل رد نمائيد، مايل هستيد من از شما در اين مورد سؤال كنم، مىخواهيد شما از من بپرسيد. | ||
#:علماء حديث گفتند ما سؤال مىكنيم. گفت: سؤال كنيد؛ ولى يك نفر را انتخاب نمائيد، چنانچه شخص ديگرى دليل اضافى داشت، دليل خود را مىآورد و اگر اشتباهى براى شخص رخ داد شما اصلاح نمائيد. | #:علماء حديث گفتند ما سؤال مىكنيم. گفت: سؤال كنيد؛ ولى يك نفر را انتخاب نمائيد، چنانچه شخص ديگرى دليل اضافى داشت، دليل خود را مىآورد و اگر اشتباهى براى شخص رخ داد شما اصلاح نمائيد. |
ویرایش