۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين(ع) ' به 'اميرالمؤمنين(ع) ') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
نويسنده در ادامه مباحث، «پيدايش سير معنوى و عرفان» در ميان مسلمين را بررسى نموده و منشأ پيدايش آن را در ميان اقليت شيعه جستجو كرده است. به اعتقاد ايشان، اين گروه كه از همان روزهاى نخستين به مخالفت با رويه اكثريت، قد علم كرده بود، چون نيروى كافى براى درهمشكستن وضع موجود نداشت و اعاده وضع عمومى زمان رسول اكرم(ص) برايشان ممكن به نظر نمىرسيد، ناگزير از مقاومت كلى و مثبت دست برداشته و از راه ديگر دست به كار شدند و تا توانستند، معارف اعتقادى و عملى اسلام را حفظ و ضبط نموده و راههاى مشروع آن را كه همان راه بحث آزاد و سير معنوى باشد، زنده نگاه داشتند. | نويسنده در ادامه مباحث، «پيدايش سير معنوى و عرفان» در ميان مسلمين را بررسى نموده و منشأ پيدايش آن را در ميان اقليت شيعه جستجو كرده است. به اعتقاد ايشان، اين گروه كه از همان روزهاى نخستين به مخالفت با رويه اكثريت، قد علم كرده بود، چون نيروى كافى براى درهمشكستن وضع موجود نداشت و اعاده وضع عمومى زمان رسول اكرم(ص) برايشان ممكن به نظر نمىرسيد، ناگزير از مقاومت كلى و مثبت دست برداشته و از راه ديگر دست به كار شدند و تا توانستند، معارف اعتقادى و عملى اسلام را حفظ و ضبط نموده و راههاى مشروع آن را كه همان راه بحث آزاد و سير معنوى باشد، زنده نگاه داشتند. | ||
وى «ظهور روش معنوى و سير و سلوك باطنى» را معلول مجموعهاى از عوامل همچون: 1. نفوذ و سرايت تعليمات معنوى اهل بيت(ع) كه در رأس آن بيانات علمى و تربيت عملى اميرالمؤمنين(ع) قرار گرفته بود؛ 2. مساعدتى كه گرفتارىهاى عمومى طبعا نسبت به اين مقصد داشت و 3. اين مسئله كه پيوسته جمعى از مردان خدا كه تربيتيافتگان اين مكتب بودند و در حال گمنامى زندگى مىكردند، در ميان مردم بودند و در مورد مناسب، از حق و حقيقت گوشههايى مىزدند، دانسته و معتقد است كه اين عوامل، موجب شد تا عدهاى در قرن دوم هجرى از همان اكثريت، به مجاهدتهاى باطنى و تصفيه نفس تمايل نموده و در خط «سير و سلوك» افتادند و جمعى ديگر، از عامه مردم به ارادت آنها برخاستند. | وى «ظهور روش معنوى و سير و سلوك باطنى» را معلول مجموعهاى از عوامل همچون: 1. نفوذ و سرايت تعليمات معنوى اهل بيت(ع) كه در رأس آن بيانات علمى و تربيت عملى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] قرار گرفته بود؛ 2. مساعدتى كه گرفتارىهاى عمومى طبعا نسبت به اين مقصد داشت و 3. اين مسئله كه پيوسته جمعى از مردان خدا كه تربيتيافتگان اين مكتب بودند و در حال گمنامى زندگى مىكردند، در ميان مردم بودند و در مورد مناسب، از حق و حقيقت گوشههايى مىزدند، دانسته و معتقد است كه اين عوامل، موجب شد تا عدهاى در قرن دوم هجرى از همان اكثريت، به مجاهدتهاى باطنى و تصفيه نفس تمايل نموده و در خط «سير و سلوك» افتادند و جمعى ديگر، از عامه مردم به ارادت آنها برخاستند. | ||
وى يكى از بهترين شواهدى كه دلالت بر سرچشمه گرفتن ظهور اين طايفه از تربيت ائمه شيعه(ع) دارد را اين دانسته كه همه اين طوايف، به استثناى يك طايفه، سلسله طريقت و ارشاد خود را به پيشواى اول شيعه منتسب مىسازند. | وى يكى از بهترين شواهدى كه دلالت بر سرچشمه گرفتن ظهور اين طايفه از تربيت ائمه شيعه(ع) دارد را اين دانسته كه همه اين طوايف، به استثناى يك طايفه، سلسله طريقت و ارشاد خود را به پيشواى اول شيعه منتسب مىسازند. |
ویرایش