۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
سومين فرمانروا، جلالالدين اكبر، فرزند همايون است. وى بزرگترين فرمانرواى شبه قاره هند است و گاه با آسوكا، امپراتور بودايى، مقايسه مىشود. وى سواركارى مجذوب، جسور و خستگىناپذير بود. براى او با وجود اينكه در پيش بهترين آموزگاران درس مىخواند و عاشقى شيفته كتاب و تصاوير بود، وقت زيادى براى درس خواندن نماند؛ از اينرو برخى وى را بىسواد قلمداد كردهاند و اين كه وى آدمى عامى و بىسواد بود، به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده بود. برخى براى توضيح بىسوادى وى، عدم توانايى خاص در قرائت، را پيشنهاد كردهاند. | سومين فرمانروا، جلالالدين اكبر، فرزند همايون است. وى بزرگترين فرمانرواى شبه قاره هند است و گاه با آسوكا، امپراتور بودايى، مقايسه مىشود. وى سواركارى مجذوب، جسور و خستگىناپذير بود. براى او با وجود اينكه در پيش بهترين آموزگاران درس مىخواند و عاشقى شيفته كتاب و تصاوير بود، وقت زيادى براى درس خواندن نماند؛ از اينرو برخى وى را بىسواد قلمداد كردهاند و اين كه وى آدمى عامى و بىسواد بود، به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده بود. برخى براى توضيح بىسوادى وى، عدم توانايى خاص در قرائت، را پيشنهاد كردهاند. | ||
اما مولف مىگويد: به نظر مىرسد، باز هم توضيح ديگرى براى عامى بودن اكبر وجود داشته باشد. اين واژه كه در قرآن براى حضرت محمد(ص) به وسيله مسلمين به كار مىرود، به عنوان بىسواد تعبير شده است. بدين ترتيب در سنت عرفان اسلامى، «عامى» اسم رمزى است، براى عارفان الهام گرفته، و خيلى از عارفان هستند كه پيروانشان آنها را با وجود اينكه آثار متعددى مبتنى بر مبانى علمى را به زبان عربى، فارسى و ساير زبانها | اما مولف مىگويد: به نظر مىرسد، باز هم توضيح ديگرى براى عامى بودن اكبر وجود داشته باشد. اين واژه كه در قرآن براى حضرت محمد(ص) به وسيله مسلمين به كار مىرود، به عنوان بىسواد تعبير شده است. بدين ترتيب در سنت عرفان اسلامى، «عامى» اسم رمزى است، براى عارفان الهام گرفته، و خيلى از عارفان هستند كه پيروانشان آنها را با وجود اينكه آثار متعددى مبتنى بر مبانى علمى را به زبان عربى، فارسى و ساير زبانها تألیف كردهاند، «عامى» ناميدهاند. بنابراين بايد اين واژه را با اين مفهوم تعبير و برداشت كرد. بدين ترتيب «عامى» به عظمت اكبر، و نه به يك نقص در وجود وى اشاره دارد. | ||
فرمانرواى بعدى، نورالدين جهانگير(1569-1617م.)است. سليم كه پس از به تخت نشستن خود را جهانگير ناميد، نخستين فرمانرواى مغول بود كه مادرش از خاندانى ترك يا ايرانى ريشه نگرفته بود. جهانگير به همه چيز علاقمند بود. او با معلوماتترين دوستدار هنر بود كه مىشد، تصور كرد. وى شخصيت كاملا پيچيدهاى داشت. آگاه و زيبا، ولى نيز مايل به بىرحمى ناگهانى كه به واسطه بهرهمندى از ترياك و الكل زياد تشديد مىشد. | فرمانرواى بعدى، نورالدين جهانگير(1569-1617م.)است. سليم كه پس از به تخت نشستن خود را جهانگير ناميد، نخستين فرمانرواى مغول بود كه مادرش از خاندانى ترك يا ايرانى ريشه نگرفته بود. جهانگير به همه چيز علاقمند بود. او با معلوماتترين دوستدار هنر بود كه مىشد، تصور كرد. وى شخصيت كاملا پيچيدهاى داشت. آگاه و زيبا، ولى نيز مايل به بىرحمى ناگهانى كه به واسطه بهرهمندى از ترياك و الكل زياد تشديد مىشد. |
ویرایش