۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'تاليفات' به 'تأليفات') |
||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
چنانكه مىدانيم، اين بيست نفر از تاريخ جلوش شاه حسين بر تخت سلطنت در سال 1105ق (يا بهتر بگوييم از تاريخ خلع او از سلطنت در سال 1135ق) تا بر تخت نشستن فتحعلى شاه قاجار در سال 1212ق كه روى هم رفته 77 سال مىشود، هر يك به نوبت چند سالى كه تقريبا متوسط 3 سال و دو ماه در ايران يا قسمتى از ايران حكمرانى كردهاند و از آن جايى كه تقريبا بدون استثناء هر كدام آنها به وسيله جنگ و خونريزى و قتل و غارت به مقام حكمرانى رسيدهاند، مىتوان حدس زد كه با حكومت و سلطنت 20 نفر در مدت كوتاه هفتاد هفت سال اوضاع و احوال ايران و مردم ايران از چه قرار بوده است. | چنانكه مىدانيم، اين بيست نفر از تاريخ جلوش شاه حسين بر تخت سلطنت در سال 1105ق (يا بهتر بگوييم از تاريخ خلع او از سلطنت در سال 1135ق) تا بر تخت نشستن فتحعلى شاه قاجار در سال 1212ق كه روى هم رفته 77 سال مىشود، هر يك به نوبت چند سالى كه تقريبا متوسط 3 سال و دو ماه در ايران يا قسمتى از ايران حكمرانى كردهاند و از آن جايى كه تقريبا بدون استثناء هر كدام آنها به وسيله جنگ و خونريزى و قتل و غارت به مقام حكمرانى رسيدهاند، مىتوان حدس زد كه با حكومت و سلطنت 20 نفر در مدت كوتاه هفتاد هفت سال اوضاع و احوال ايران و مردم ايران از چه قرار بوده است. | ||
مثلا نادرشاه كه پنجمين اين بيست نفر است و هانوى انگليسى كه در همان اوقات در ايران بوده و | مثلا نادرشاه كه پنجمين اين بيست نفر است و هانوى انگليسى كه در همان اوقات در ايران بوده و تأليفات گرانبهايى در شرح وقايع سلطنت نادرشاه از خود باقى گذاشته است، در ضمن يكى از كتابهاى خود چنين نوشته است: «ممكن نبود كه انسان فقر و فاقه و بيچارگى ملت را ببيند و مغلوب ترحم نگردد». | ||
مولف، شرح حال دوست، دشمن، بزرگ، كوچك و حتى مهمتر طويه و جلادراهم عالى جاه و والاجاه خوانده و هر كدام را عموما با عناوين و القاب ذكر شده، دوره دراز ياد كرده است و از ذكر صفات ضد و نقيص روبرگردان نبوده است، چنانكه مثلا حتى محمود افغان غلجه را «والاجاء» و اشرف افغان را «دادگستر» و «باعدل و انصاف» و علىمرادخان زند را در اول يك جمله «با عدل و انصاف» و سپس «سفاك و خونريز» و همچنين كريمخان زند را ابتدا «بسيار فهيم و عادل و منصف» و فورا، پس از آن «سفاك» خوانده است. | مولف، شرح حال دوست، دشمن، بزرگ، كوچك و حتى مهمتر طويه و جلادراهم عالى جاه و والاجاه خوانده و هر كدام را عموما با عناوين و القاب ذكر شده، دوره دراز ياد كرده است و از ذكر صفات ضد و نقيص روبرگردان نبوده است، چنانكه مثلا حتى محمود افغان غلجه را «والاجاء» و اشرف افغان را «دادگستر» و «باعدل و انصاف» و علىمرادخان زند را در اول يك جمله «با عدل و انصاف» و سپس «سفاك و خونريز» و همچنين كريمخان زند را ابتدا «بسيار فهيم و عادل و منصف» و فورا، پس از آن «سفاك» خوانده است. |
ویرایش