۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':==' به '==') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''ابويعقوب اسحاق بن حنين بن اسحاق عبادى''' (149ق)، پزشك و مترجم آثار علمى يونانى بود. وى در يك خانواده نسطورى، از قبيله عباد حيره زاده شد. اسحاق در كنار پدرش، پزشك و مترجم نامدار، حنين بن اسحاق و عمه زادهاش، حبيش، يكى از 3 دانشمند هنرور سخندانى است كه شالوده مكتب حنين را بنيان نهادند و در نقل دانشهاى يونانى به جهان اسلام، برجستهترين نقش را داشتند و به همت ايشان، طالبان معرفت در سرزمينهاى اسلامى، با مهمترين بخشهاى ميراث علمى يونانيان، آشنايى يافتند. وى نزد پدر و نيز پزشكان مصر و انطاكيه، دانش آموخت؛ پزشكى برجسته و مترجمى توانا شد و از توجه و عنايت خلفاى عباسى، از متوكل تا مكتفى و احترام و اعتماد قاسم بن عبيدالله، وزير معتضد برخوردار بود. او را در شمار نديمان مكتفى نيز شمرده و گفتهاند كه اين خليفه در تعيين فرزندش به ولايت عهد، نظر او را خواسته و او با توجه به احكام نجوم، پيشبينى كرده است كه خلافت به فرزند مكتفى نخواهد رسيد. اسحاق در آگاهى از دانشهاى يونانى و آشنايى با زبانهاى يونانى و سريانى و هنر ترجمه، در رديف پدرش و در فصاحت بيان در زبان عربى، از پدرش برتر بوده است. وى با گروهى از دانشمندان كه در پيرامون متكلم شيعى، حسن بن نوبخت گرد آمده بودند، رابطه داشت و بنا به قولى، به اسلام گرويده بود. | |||
ترجمههاى اسحاق به زبان عربى را از اغلب برگردانهاى لاتين آثار يونانى كه مستقيماً از اين زبان ترجمه شده است، به متن اصلى، نزديكتر شناختهاند. از اينرو، افزون بر استفاده مستقيم از متون عربى اسحاق در تهيه ترجمههاى لاتين آثار دانشمندان يونان، در موارد بسيارى نيز براى درك درست متون لاتين، اين آثار به ويژه كتابهاى [[ارسطو]]، از ترجمههاى عربى اسحاق به عنوان شاهد استفاده شده است. وى شعر نيز مىسرود و ابن ابىاصيبعه، ابياتى از او نقل كرده است. اسحاق در اواخر عمر دچار فلج شد. از سالهاى پايانى زندگى وى كه 3 سال نخست خلافت مقتدر را دربر مى گيرد، هيچگونه آگاهى نداريم. | ترجمههاى اسحاق به زبان عربى را از اغلب برگردانهاى لاتين آثار يونانى كه مستقيماً از اين زبان ترجمه شده است، به متن اصلى، نزديكتر شناختهاند. از اينرو، افزون بر استفاده مستقيم از متون عربى اسحاق در تهيه ترجمههاى لاتين آثار دانشمندان يونان، در موارد بسيارى نيز براى درك درست متون لاتين، اين آثار به ويژه كتابهاى [[ارسطو]]، از ترجمههاى عربى اسحاق به عنوان شاهد استفاده شده است. وى شعر نيز مىسرود و ابن ابىاصيبعه، ابياتى از او نقل كرده است. اسحاق در اواخر عمر دچار فلج شد. از سالهاى پايانى زندگى وى كه 3 سال نخست خلافت مقتدر را دربر مى گيرد، هيچگونه آگاهى نداريم. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
الف) از آثار [[ارسطو]]: | الف) از آثار [[ارسطو]]: | ||
#قاطيغورياس يا مقولات. اسحاق اين اثر را مستقيماً از يونانى به عربى درآورد. | |||
#العبارة يا بارى ارمينياس | |||
#تحليل القياس يا آنالوطيقا الاول | |||
#البرهان يا آنالوطيقا الثانى | |||
#طوبيقا يا الجدل. اين اثر به دست اسحاق از يونانى به سريانى ترجمه شد و يحيى بن عدى آن را به عربى درآورد. | |||
#ريطوريقا يا الخطابة. گفته مىشود كه اسحاق اين اثر را به عربى ترجمه كرده است، اما از اين ترجمه نشانى در دست نيست. | |||
#الكون و الفساد. اين اثر توسط حنين از يونانى به سريانى و توسط اسحاق از سريانى به عربى درآمده است. از اين ترجمه نيز نشانى در دست نيست. | |||
#فى النفس. اسحاق اين اثر را مستقيماً به عربى درآورد. | |||
#السماع الطبيعى | |||
#كتاب الحروف، يا مابعد الطبيعة. | |||
ب) از آثار اقليدس: | ب) از آثار اقليدس: | ||
از منابع چنين بر مىآيد كه همه اين آثار مستقيماً از يونانى به عربى ترجمه شدهاند: | از منابع چنين بر مىآيد كه همه اين آثار مستقيماً از يونانى به عربى ترجمه شدهاند: | ||
#اصول الهندسة | |||
#المعطيات | |||
#المناظر. | |||
ج) از ديگر مؤلفان: | ج) از ديگر مؤلفان: | ||
#الاكر، يا الاشكال الكرية، اثر منلائوس | |||
#الكرة المتحركة، اثر آوتولوكوس | |||
#الكرة و الاسطوانة، اثر ارشميدس | |||
#شرح اوطوقيوس العسقلانى لمشكلات كتاب الكرة و الاسطوانة لارشميدس. نصيرالدين طوسى ترجمه اسحاق از اين اثر را بسيار ستوده است. | |||
#اصلاح جوامع الاسكندرانيين لشرح جالينوس لكتاب الفصول لابقراط | |||
#المجسطى، اثر بطلميوس | |||
#النبات | |||
#حجج ابرقلس فى قدم العالم | |||
#مسائل فرقليس فى الاشياء الطبيعية | |||
#مقالة الاسكندر الافروديسى فى العقل | |||
#مقالة الاسكندر الافروديسى فى ان الهيولى غير الجنس | |||
#كتاب فى مراتب قرائة كتب جالينوس | |||
#شرح تميستيوس بر علم الحيوان [[ارسطو]]. | |||
د) تأليفات: | د) تأليفات: | ||
#تاريخ الاطباء و الفلاسفۀ؛ رساله كوچكى است كه اسحاق آن را به خواهش قاسم بن عبيدالله، وزير معتضد عباسى نوشته و در آن مختصرى از آگاهىهاى متعارف آن روزگار را درباره تاريخ پزشكى كهن به دست داده است. وى در اين اثر، از تاريخچهاى كه يحيى نحوى درباره پزشكان نوشته بود، استفاده كرده و به سخن خود، نادرستىهاى آن را نيز زدوده است. اين اثر در 1955م همراه طبقات الاطباء ابن جلجل چاپ شده است. | |||
#الادوية المفردة | |||
#معرفة. يك نسخه خطى از اين اثر در كتابخانه مركز موجود است. | |||
#مقالة فى الاشياء التى تعيد الصحة و الحفظ و تمنع من النسيان. در برخى منابع، از اين اثر با عنوان «الرسالة الشافية فى ادوية النسيان» ياد شده است. | |||
#الترياق. رازى در الحاوى از اين اثر نقل قول كرده است. | |||
#الادوية الموجودة بكل مكان | |||
#الكناش اللطيف | |||
#الزيج. محمد بن ابى بكر فارسى در «الزيج الممتحن المظفرى» از اين اثر ياد كرده است. | |||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش