الرسائل (رسائل آخوند ملاصدرا): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


#رسالة في اتصاف الماهية بالوجود:
#رسالة في اتصاف الماهية بالوجود:
#:يكى از بحثهاى دامنه‌دار و مفصل در تاريخ كلام و فلسفه اسلامى كه در اين رساله بدان پرداخته شده، مسئله اشتراك معنوى يا لفظى وجود است كه ابتدا بهعنوان مسئلهاى كلامى مطرح شده و سپس به فلسفه راه يافته است. از آنجا كه وجود به‌عنوان عامترين يا يكى از عامترين مفاهيم، هم بر واجب و هم بر ممكن قابل حمل است و در قالب لفظ بهيكسان محمول براى هر دو واقع مىشود، متكلمان را با اين پرسش مواجه ساخته است كه آيا اين محمول در حمل بر واجب و ممكن به يك معناست؟ يا اينكه در هريك به معناى خاصى است و هيچگونه اشتراك معنوى بين آنها وجود ندارد؟ گروهى گمان كردهاند كه وحدت معنوى وجود، مستلزم اثبات شركت بين واجب و ممكن و منافى مقام عزت و عظمت ربوبى است و بنابراين منكر اشتراك معنوى وجود شده و وجود را در هر شىء به معناى خود همان شىء دانسته‌اند <ref>ر.ك: كتابنيوز، 5931</ref>.
#:يكى از بحثهاى دامنه‌دار و مفصل در تاريخ كلام و فلسفه اسلامى كه در اين رساله بدان پرداخته شده، مسئله اشتراك معنوى يا لفظى وجود است كه ابتدا به‌عنوان مسئلهاى كلامى مطرح شده و سپس به فلسفه راه يافته است. از آنجا كه وجود به‌عنوان عامترين يا يكى از عامترين مفاهيم، هم بر واجب و هم بر ممكن قابل حمل است و در قالب لفظ بهيكسان محمول براى هر دو واقع مىشود، متكلمان را با اين پرسش مواجه ساخته است كه آيا اين محمول در حمل بر واجب و ممكن به يك معناست؟ يا اينكه در هريك به معناى خاصى است و هيچگونه اشتراك معنوى بين آنها وجود ندارد؟ گروهى گمان كردهاند كه وحدت معنوى وجود، مستلزم اثبات شركت بين واجب و ممكن و منافى مقام عزت و عظمت ربوبى است و بنابراين منكر اشتراك معنوى وجود شده و وجود را در هر شىء به معناى خود همان شىء دانسته‌اند <ref>ر.ك: كتابنيوز، 5931</ref>.
#رسالة في التشخص:
#رسالة في التشخص:
#:«تشخص« عنوان رساله ديگر ملاصدراست. مسئله تشخص كه در كتب فلسفى ذيل مسئله «كلى« و «جزئى« و آن نيز ذيل مباحث مربوط به ماهيت مطرح مىشود، يكى از مسائل مهم فلسفى است كه خود منشأ پيدايى مسائل فلسفى ديگرى شده و در باب آن، آرا و ابحاث متفاوتى مطرح شده است؛ بدين صورت كه در فصلى كه بحث از ماهيت و احكام و لواحق آن يا خواص اجزاى آن و يا اعتبارات آن منعقد شده، اين مطلب طرح شده است كه چون صرف تصور ماهيت نوعيه من حيث هى، مانع از فرض اشتراك و شركت در آن نيست (و اين همان خاصيت كليت ماهيت در ذهن است) و فرد ماهيت، صرف تصورش مانع از اشتراك است، پس ناگزير در فرد علاوه بر ماهيت نوعيه، خصوصيت ديگرى هم هست كه به‌واسطه آن، فرد و شخص تصورش مانع از اشتراك با غير مىشود (و اين همان جزئيت به معناى فلسفى است) و سپس اين پرسش مطرح شده است كه آنچه فرد را داراى چنين خاصيت و خصوصيتى مى‌كند، چيست؟ از آنجا كه تشخص به معناى يادشده در واقع همان جزئيت به معناى فلسفى آن است، مناسب است در اين مقام، كليت هم به معناى فلسفى آن مطرح شود تا از باب «تعرف الأشياء بأضدادها« امكان شناخت دقيقتر تشخص نيز فراهم شود. #:اگر كلى و جزئى بودن در فلسفه را از احكام وجود و بهعبارتديگر از عوارض ذاتى وجود بشمار آوريم و به همين دليل، تقسيم وجود به كلى و جزئى را نيز از تقسيمات عمومى وجود بشمار آوريم، نمىتوانيم مقسم كليت و جزئيت را مفهوم كه تقييد به موطن ذهن دارد، قرار دهيم، بلكه بايد مثل ساير معقولات ثانيه فلسفى، آنها را به معنايى بهكار ببريم كه مقيد به ذهن و يا خارج نباشند <ref>همان</ref>.
#:«تشخص« عنوان رساله ديگر ملاصدراست. مسئله تشخص كه در كتب فلسفى ذيل مسئله «كلى« و «جزئى« و آن نيز ذيل مباحث مربوط به ماهيت مطرح مىشود، يكى از مسائل مهم فلسفى است كه خود منشأ پيدايى مسائل فلسفى ديگرى شده و در باب آن، آرا و ابحاث متفاوتى مطرح شده است؛ بدين صورت كه در فصلى كه بحث از ماهيت و احكام و لواحق آن يا خواص اجزاى آن و يا اعتبارات آن منعقد شده، اين مطلب طرح شده است كه چون صرف تصور ماهيت نوعيه من حيث هى، مانع از فرض اشتراك و شركت در آن نيست (و اين همان خاصيت كليت ماهيت در ذهن است) و فرد ماهيت، صرف تصورش مانع از اشتراك است، پس ناگزير در فرد علاوه بر ماهيت نوعيه، خصوصيت ديگرى هم هست كه به‌واسطه آن، فرد و شخص تصورش مانع از اشتراك با غير مىشود (و اين همان جزئيت به معناى فلسفى است) و سپس اين پرسش مطرح شده است كه آنچه فرد را داراى چنين خاصيت و خصوصيتى مى‌كند، چيست؟ از آنجا كه تشخص به معناى يادشده در واقع همان جزئيت به معناى فلسفى آن است، مناسب است در اين مقام، كليت هم به معناى فلسفى آن مطرح شود تا از باب «تعرف الأشياء بأضدادها« امكان شناخت دقيقتر تشخص نيز فراهم شود. #:اگر كلى و جزئى بودن در فلسفه را از احكام وجود و بهعبارتديگر از عوارض ذاتى وجود بشمار آوريم و به همين دليل، تقسيم وجود به كلى و جزئى را نيز از تقسيمات عمومى وجود بشمار آوريم، نمىتوانيم مقسم كليت و جزئيت را مفهوم كه تقييد به موطن ذهن دارد، قرار دهيم، بلكه بايد مثل ساير معقولات ثانيه فلسفى، آنها را به معنايى بهكار ببريم كه مقيد به ذهن و يا خارج نباشند <ref>همان</ref>.
خط ۳۳: خط ۳۳:
<references />
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
1. متن كتاب.
#متن كتاب.
2. كتابنيوز، «انتشار مجموعه رسائل فلسفى ملاصدرا«، يكشنبه 14 آذر 1395، به آدرس اينترنتى:
#كتاب‌نيوز، «انتشار مجموعه رسائل فلسفى ملاصدرا«، يكشنبه 14 آذر 1395، به آدرس اينترنتى:
http://www.ketabnews.com/detail-26787-fa-0.html
http://www.ketabnews.com/detail-26787-fa-0.html
3. يانيس اشوتس، «الواردات القلبية في معرفة الربوبية«، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: خردنامه صدرا، شماره 15، بهار 1378 (9 صفحه، از 74 تا 82)، به آدرس:
#[[:noormags:93245|يانيس اشوتس، «الواردات القلبية في معرفة الربوبية«، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: خردنامه صدرا، شماره 15، بهار 1378 (9 صفحه، از 74 تا 82)]].
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/93245
#[[:noormags:374363|اميرمعزى، محمدعلى، «معرفى چند اثر تازه به‌طبع‌رسيده صدرالمتألهين شيرازى (ملاصدرا)«، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: ايراننامه، شماره 28، تابستان 1368 (8 صفحه، از 705 تا 712)]].
4. اميرمعزى، محمدعلى، «معرفى چند اثر تازه بهطبعرسيده صدرالمتألهين شيرازى (ملاصدرا)«، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: ايراننامه، شماره 28، تابستان 1368 (8 صفحه، از 705 تا 712)، به آدرس:
#[[:noormags:17593|دانش‌پژوه، محمدتقى، «إكسير العارفين«، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: معارف، شماره 2، مرداد - آبان 1363 (3 صفحه، از 190 تا 192)]].
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/374363
5. دانشپژوه، محمدتقى، «إكسير العارفين«، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: معارف، شماره 2، مرداد - آبان 1363 (3 صفحه، از 190 تا 192)، به آدرس:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17593
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش