یادنامه دومین کنگره هزاره نهج‌البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۵۵: خط ۵۵:




ديباچه مقاله، از بنياد نهج‌البلاغه درباره [[امام على(ع)]] و نهج‌البلاغه است. مقاله اول از آيت‌الله مشكينى با نام «اخلاق در نهج‌البلاغه» است. مولف در اين مجموعه چنين آغاز مى‌كند كه «اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتى دارد و اخلاق عبارت از «ملكات روان» است. تشخيص اخلاق، توقف دارد به اين كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». ...».
ديباچه مقاله، از بنياد نهج‌البلاغه درباره [[امام على(ع)]] و نهج‌البلاغه است. مقاله اول از آيت‌الله مشكينى با نام «اخلاق در نهج‌البلاغه» است. مولف در اين مجموعه چنين آغاز مى‌كند كه «اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتى دارد و اخلاق عبارت از «ملكات روان» است. تشخيص اخلاق، توقف دارد به اين كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض»....».


ايشان در ادامه اين سه مولفه را توضيح و از نهج‌البلاغه مثال‌هايى در اين باب به خوانندگان ارائه مى‌كند.
ايشان در ادامه اين سه مولفه را توضيح و از نهج‌البلاغه مثال‌هايى در اين باب به خوانندگان ارائه مى‌كند.
خط ۶۱: خط ۶۱:
دومين مقاله، «حكومت در نهج‌البلاغه» نام دارد كه متعلق به آيت‌الله خامنه‌اى مى‌باشد. آغاز بخش اين نوشته چنين است كه «مسئله حكومت در نهج‌البلاغه، مانند ده‌ها مسئله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم به شيوه‌اى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه اميرالمؤمنين(ع) فصلى درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجه‌گيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم؛ مانند ابواب ديگر، شيوه‌اى حكيمانه است؛ يعنى عبور از مقدمات و قرار گرفتن بر روى نتيجه. نگاه اميرالمؤمنين(ع) به مسئله حكومت، نگاه يك حكيم بزرگى است كه با منبع وحى متصل و مرتبط است».
دومين مقاله، «حكومت در نهج‌البلاغه» نام دارد كه متعلق به آيت‌الله خامنه‌اى مى‌باشد. آغاز بخش اين نوشته چنين است كه «مسئله حكومت در نهج‌البلاغه، مانند ده‌ها مسئله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم به شيوه‌اى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه اميرالمؤمنين(ع) فصلى درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجه‌گيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم؛ مانند ابواب ديگر، شيوه‌اى حكيمانه است؛ يعنى عبور از مقدمات و قرار گرفتن بر روى نتيجه. نگاه اميرالمؤمنين(ع) به مسئله حكومت، نگاه يك حكيم بزرگى است كه با منبع وحى متصل و مرتبط است».


ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مى‌كنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مى‌شود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهره‌اى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آن‌ها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آن‌ها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آن‌ها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهج‌البلاغه مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسان‌ها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزش‌هاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آن‌هاست، استنقاذ كند. ...».
ايشان در نوشته خود به حكومت و ابعاد آن در نگاه اميرمومنين(ع) اشاره مى‌كنند، اين كه «اين معناى حكومت است. اگر مالك اشتر به عنوان استاندار و والى و حاكم مصر معين مى‌شود، براى آن نيست كه براى خود عنوانى و قدرتى كسب كند، يا سود و بهره‌اى مادى را به خود متوجه سازد. براى آن است كه اين كارها را انجام دهد: براى اداره امور مالى كشور از آن‌ها ماليات بگيرد، با دشمنان مردم مبارزه كند، آن‌ها را در مقابل دشمنانشان مصونيت ببخشد، آن‌ها را به صلاح نزديك كند (صلاح با بعد وسيع مادى و معنويش كه از نظر على(ع) و در منطق نهج‌البلاغه مطرح است)، شهرها و حيطه حكومت خود را آباد كند؛ يعنى به طور خلاصه انسان‌ها را بسازد، سرزمين را آباد كند، اخلاق و ارزش‌هاى معنوى را بالا ببرد، وظايف مردم و آن چه را كه در جنب حكومت بر عهده آن‌هاست، استنقاذ كند....».


مقاله سوم، «ابعاد شخصيت على(ع)» با قلم علامه [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت على بن ابى‌طالب(ع) از ديدگاه و بيانات خود آن حضرت به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است، هر چند كه اين مسئله، بسيار مهم و فوق‌العاده آموزنده است...».
مقاله سوم، «ابعاد شخصيت على(ع)» با قلم علامه [[جعفری تبریزی، محمدتقی|محمدتقى جعفرى]] است. «تا به حال ابعاد گوناگون شخصيت على بن ابى‌طالب(ع) از ديدگاه و بيانات خود آن حضرت به طور مستقل مورد بحث قرار نگرفته است، هر چند كه اين مسئله، بسيار مهم و فوق‌العاده آموزنده است...».
خط ۷۵: خط ۷۵:
3- «مارق» از ريشه «مروق» است كه به معنى خروج و بيرون رفتن تير از هدف آمده است. مروق از دين خروج از حدود مرزبندى شده دين است...».
3- «مارق» از ريشه «مروق» است كه به معنى خروج و بيرون رفتن تير از هدف آمده است. مروق از دين خروج از حدود مرزبندى شده دين است...».


مقاله بعدى از آيت‌الله حسين نورى با نام «تجلى على(ع) در نهج‌البلاغه» است. ايشان در ابعاد مختلف اين موضوع را مورد بحث قرار داده است. «پس اولين نكته‌اى كه در اين بحث بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه بدانيم نهج‌البلاغه داراى چندين بعد و هر بعد هم بى‌نهايت كامل و در حد اعلاى كمال است. 1- فصاحت و بلاغت على(ع) در نهج‌البلاغه ....».
مقاله بعدى از آيت‌الله حسين نورى با نام «تجلى على(ع) در نهج‌البلاغه» است. ايشان در ابعاد مختلف اين موضوع را مورد بحث قرار داده است. «پس اولين نكته‌اى كه در اين بحث بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه بدانيم نهج‌البلاغه داراى چندين بعد و هر بعد هم بى‌نهايت كامل و در حد اعلاى كمال است. 1- فصاحت و بلاغت على(ع) در نهج‌البلاغه....».


اثر بعدى از عميد زنجانى است كه «مقام و شخصيت زن از ديدگاه نهج‌البلاغه» نام دارد. «سخن كلى نهج‌البلاغه در زمينه مقام زن، همان سخن قرآن است، چيز تازه‌اى نيست. آن‌ها كه مى‌خواهند، نهج‌البلاغه را بدون قرآن مورد بررسى قرار بدهند؛ مانند كسى هستند كه روح را از كالبد جدا كند. تفكيك قرآن از نهج‌البلاغه، تفكيك روح از كالبد است؛ يعنى ديگر جانى در اين كالبد وجود ندارد. براى فهميدن سيما و چهره و شخصيت واقعى زن در نهج‌البلاغه بايد به قرآن مراجعه كرد و انتقادهاى نهج‌البلاغه را، در كنار آن، در تطبيق مسئله مورد بحث قرار داد....».
اثر بعدى از عميد زنجانى است كه «مقام و شخصيت زن از ديدگاه نهج‌البلاغه» نام دارد. «سخن كلى نهج‌البلاغه در زمينه مقام زن، همان سخن قرآن است، چيز تازه‌اى نيست. آن‌ها كه مى‌خواهند، نهج‌البلاغه را بدون قرآن مورد بررسى قرار بدهند؛ مانند كسى هستند كه روح را از كالبد جدا كند. تفكيك قرآن از نهج‌البلاغه، تفكيك روح از كالبد است؛ يعنى ديگر جانى در اين كالبد وجود ندارد. براى فهميدن سيما و چهره و شخصيت واقعى زن در نهج‌البلاغه بايد به قرآن مراجعه كرد و انتقادهاى نهج‌البلاغه را، در كنار آن، در تطبيق مسئله مورد بحث قرار داد....».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش