۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
كتاب حاضر از مقدمههاى ناشر و نويسنده و متن كتاب تشكيل شده است. متن كتاب مشتمل بر 15 مبحث به ترتيب ذيل: 1- كليات (ضرورت حديثپژوهى، تعريف علم الدراية، موضوع و. ..)، 2- تعريف حديث و مترادفهاى آن، 3- تقسيم حديث از نظر تعداد راويان، 4 و 5- تقسيم خبر واحد از نظر حالات راويان (1 و 2)، 6-9 تقسيم خبر واحد از نظر اوصاف «اصطلاحات مشترك» (1،2، 3 و4)، 10-12- تقسيم خبر واحد از نظر اوصاف «اصطلاحات مختصّ» (1، 2 و 3)، 13- اصطلاحات برونحديثى، 14- اصطلاحات مربوط به تحمّل حديث و مهمترين اصطلاحات رايج بين محدّثان و 15- شرايط قبول روايت. | كتاب حاضر از مقدمههاى ناشر و نويسنده و متن كتاب تشكيل شده است. متن كتاب مشتمل بر 15 مبحث به ترتيب ذيل: 1- كليات (ضرورت حديثپژوهى، تعريف علم الدراية، موضوع و...)، 2- تعريف حديث و مترادفهاى آن، 3- تقسيم حديث از نظر تعداد راويان، 4 و 5- تقسيم خبر واحد از نظر حالات راويان (1 و 2)، 6-9 تقسيم خبر واحد از نظر اوصاف «اصطلاحات مشترك» (1،2، 3 و4)، 10-12- تقسيم خبر واحد از نظر اوصاف «اصطلاحات مختصّ» (1، 2 و 3)، 13- اصطلاحات برونحديثى، 14- اصطلاحات مربوط به تحمّل حديث و مهمترين اصطلاحات رايج بين محدّثان و 15- شرايط قبول روايت. | ||
نويسنده به مباحث رايج و متداول علم حديث پرداخته و به شيوه آموزشى كتاب را تأليف نموده است؛ بدينترتيب كه پس از هر بحث، نتيجه آن بيان و همچنين براى هر مبحثى، پرسشها و موضوعات پژوهشى و منابعى جداگانه تعيين شده است. | نويسنده به مباحث رايج و متداول علم حديث پرداخته و به شيوه آموزشى كتاب را تأليف نموده است؛ بدينترتيب كه پس از هر بحث، نتيجه آن بيان و همچنين براى هر مبحثى، پرسشها و موضوعات پژوهشى و منابعى جداگانه تعيين شده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#نويسنده با بيان اينكه علم الدراية از شاخههاى علم الحديث است؛ افزوده است: علم الدراية يا دراية الحديث كه موضوع اين پژوهش است، دانشى است كه در آن از سند و متن حديث و حالات آنها بحث و گفتگو مىشود. موضوع علم الدراية، سند و متن حديث مىباشد زيرا در اين علم بحث از عوارض و حالات سند و متن است نه راوى و مروى كه آنها بر عهده علم رجال و فقه الحديث است. در علم الدراية، از راويان از اين جهت كه ساماندهنده زنجيره حديث و طريق تحمّل آن، و از متن به عنوان كلامى كه قوام حديث بر آن است و داراى حالات و عوارضى است، گفتگو مىشود <ref>همان، ص21- 23</ref>. | #نويسنده با بيان اينكه علم الدراية از شاخههاى علم الحديث است؛ افزوده است: علم الدراية يا دراية الحديث كه موضوع اين پژوهش است، دانشى است كه در آن از سند و متن حديث و حالات آنها بحث و گفتگو مىشود. موضوع علم الدراية، سند و متن حديث مىباشد زيرا در اين علم بحث از عوارض و حالات سند و متن است نه راوى و مروى كه آنها بر عهده علم رجال و فقه الحديث است. در علم الدراية، از راويان از اين جهت كه ساماندهنده زنجيره حديث و طريق تحمّل آن، و از متن به عنوان كلامى كه قوام حديث بر آن است و داراى حالات و عوارضى است، گفتگو مىشود <ref>همان، ص21- 23</ref>. | ||
#نويسنده، تدليس در روايت را بهاينصورت تعريف كرده است: اگر راوى به هنگام روايت، بهگونهاى روايت كند كه ظاهر حديث معتبر شود، ولى واقعيت را در مورد سند و اسناد، مخفى كند، آن را «مُدَلَّس» و راوى را "مُدَلِّس" گويند. تدليس از ريشه ظلمت مىباشد؛ يعنى راوى، با نقل روايت تزيين شده، ديگران را در ظلمت وارد مىكند. تدليس غالباً يا در اسناد يا در شيوخ حديث مىباشد <ref>متن كتاب، ص164- 165</ref>. | #نويسنده، تدليس در روايت را بهاينصورت تعريف كرده است: اگر راوى به هنگام روايت، بهگونهاى روايت كند كه ظاهر حديث معتبر شود، ولى واقعيت را در مورد سند و اسناد، مخفى كند، آن را «مُدَلَّس» و راوى را "مُدَلِّس" گويند. تدليس از ريشه ظلمت مىباشد؛ يعنى راوى، با نقل روايت تزيين شده، ديگران را در ظلمت وارد مىكند. تدليس غالباً يا در اسناد يا در شيوخ حديث مىباشد <ref>متن كتاب، ص164- 165</ref>. | ||
#نويسنده در مورد اصحاب اجماع چنين نوشته است: اصطلاح «اصحاب اجماع» مربوط به آن گروه از راويان حديث است كه روايات آنها تلقى به قبول شده و نزد [[كشّى]]، [[شيخ طوسى]] و [[نجاشى]] و. .. از علماى متأخران، اجماع حاصل شده كه روايات آنها قابل قبول است. اصحاب اجماع هجده نفرند كه در سه طبقه به شرح ذيل مىباشند: الف- اصحاب امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]]: زرارة بن اعين، محمد بن مسلم، معروف بن خَرّبوذ، بريد، ابوبصير اسدى، فضيل بن يسار. ب- اصحاب امام صادق(ع): جميل بن دُرّاج، عبدالله بن مسكان، عبدالله بن بُكَير، حَمّاد بن عيسى، ابان بن عثمان، حَمّاد بن عثمان. ج- اصحاب امام كاظم(ع) و امام رضا(ع): يونس بن عبدالرحمن، صفوان بن يحيى، محمد بن ابىعمير، عبدالله بن مغيره، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى <ref>همان، ص195- 196</ref>. | #نويسنده در مورد اصحاب اجماع چنين نوشته است: اصطلاح «اصحاب اجماع» مربوط به آن گروه از راويان حديث است كه روايات آنها تلقى به قبول شده و نزد [[كشّى]]، [[شيخ طوسى]] و [[نجاشى]] و... از علماى متأخران، اجماع حاصل شده كه روايات آنها قابل قبول است. اصحاب اجماع هجده نفرند كه در سه طبقه به شرح ذيل مىباشند: الف- اصحاب امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]]: زرارة بن اعين، محمد بن مسلم، معروف بن خَرّبوذ، بريد، ابوبصير اسدى، فضيل بن يسار. ب- اصحاب امام صادق(ع): جميل بن دُرّاج، عبدالله بن مسكان، عبدالله بن بُكَير، حَمّاد بن عيسى، ابان بن عثمان، حَمّاد بن عثمان. ج- اصحاب امام كاظم(ع) و امام رضا(ع): يونس بن عبدالرحمن، صفوان بن يحيى، محمد بن ابىعمير، عبدالله بن مغيره، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى <ref>همان، ص195- 196</ref>. | ||
#نويسنده، تأكيد كرده است كه اگر راوى، آگاه به تمام الفاظ حديث نيست ولى از محتواى حديث مطلع است و مىتواند معنا و مفاد حديث را با الفاظ خود برساند، مىتواند حديث را نقل به معنا كند و براى او نقل به معنا مجاز مىباشد، امّا كسى كه بر مدلول الفاظ معصوم(ع) آگاهى ندارد و نمىتواند محتوا را برساند، براى او جايز نيست تا روايت به معنا كند و مىبايد بر همان الفاظ كه از معصوم(ع) شنيده اكتفا كند <ref>همان، ص226</ref>. | #نويسنده، تأكيد كرده است كه اگر راوى، آگاه به تمام الفاظ حديث نيست ولى از محتواى حديث مطلع است و مىتواند معنا و مفاد حديث را با الفاظ خود برساند، مىتواند حديث را نقل به معنا كند و براى او نقل به معنا مجاز مىباشد، امّا كسى كه بر مدلول الفاظ معصوم(ع) آگاهى ندارد و نمىتواند محتوا را برساند، براى او جايز نيست تا روايت به معنا كند و مىبايد بر همان الفاظ كه از معصوم(ع) شنيده اكتفا كند <ref>همان، ص226</ref>. | ||
ویرایش