۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
«كاشف الاسرار»، فاقد باببندى و فصلبندى است و مطالب آن، پس از خطبه، در دو بخش«فرق ميان حجاب نورانى و ظلمانى چيست؟» و«مراتب ايمان» ارائه شده است. | «كاشف الاسرار»، فاقد باببندى و فصلبندى است و مطالب آن، پس از خطبه، در دو بخش«فرق ميان حجاب نورانى و ظلمانى چيست؟» و«مراتب ايمان» ارائه شده است. | ||
رساله «پاسخ به چند پرسش»، مشتمل بر شش پرسش و پاسخ است. | |||
رساله «روش سلوك و خلوتنشينى» داراى 8 فصل است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
براى آشنايى با نوع نگارش و مباحث كتاب، به نمونه زير توجه كنيد: | براى آشنايى با نوع نگارش و مباحث كتاب، به نمونه زير توجه كنيد: | ||
«عجب، وقتى اين ضعيف در ولايت جوين در ديهى كه آن را نشكرد گويند مقيم بود، جماعتى درويشان حاضر بودند، هر كس را در ميان سخنى مىرفت، ناگاه اين سخن در ميان آمد | «عجب، وقتى اين ضعيف در ولايت جوين در ديهى كه آن را نشكرد گويند مقيم بود، جماعتى درويشان حاضر بودند، هر كس را در ميان سخنى مىرفت، ناگاه اين سخن در ميان آمد كه «نهاية الأولياء بداية الأنبياء». عزيزى روايت كرد از شيخ سعد الدين حموئى - قدس الله روحه العزيز - كه وى برعكس اين، گفته است؛ يعنى«بداية الأولياء نهاية الأنبياء». | ||
چون اول بود كه اين سخن به سمع اين ضعيف رسيد، حاليا در ظاهر ميان اين سخن و سخن ديگران مناقضتى پديد بود. اين ضعيف آن را انصاف نداد، بلكه از ظاهر اين سخن انكارى از باطن برخاست و مدتى متفكر اين سخن مىبود تا كه الله تعالى آن را ناگاه بر دل اين ضعيف كشف گردانيد؛ باز دانست كه درين سخن، مناقضتى لازم نيست، زيرا كه سخن ديگران در سلوك طريقت است و سخن شيخ، در سلوك شريعت؛ يعنى مصطفى - صلوات الله و سلامه عليه - در كمال نهايت نبوت بود كه اين آيه فرو آمد كه'''«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»'''، پس اين نعمت شريعت محمدى بود - عليه الصلوة و التحية - كه در كمال نبوت به نهايت رسيده بود؛ ازينروى، كمال شريعت در نهايت نبوت آمد و گرفتن تمامى شريعت، ابتداى ولايت باشد؛ لاجرم اين سخن راست باشد | چون اول بود كه اين سخن به سمع اين ضعيف رسيد، حاليا در ظاهر ميان اين سخن و سخن ديگران مناقضتى پديد بود. اين ضعيف آن را انصاف نداد، بلكه از ظاهر اين سخن انكارى از باطن برخاست و مدتى متفكر اين سخن مىبود تا كه الله تعالى آن را ناگاه بر دل اين ضعيف كشف گردانيد؛ باز دانست كه درين سخن، مناقضتى لازم نيست، زيرا كه سخن ديگران در سلوك طريقت است و سخن شيخ، در سلوك شريعت؛ يعنى مصطفى - صلوات الله و سلامه عليه - در كمال نهايت نبوت بود كه اين آيه فرو آمد كه'''«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى»'''، پس اين نعمت شريعت محمدى بود - عليه الصلوة و التحية - كه در كمال نبوت به نهايت رسيده بود؛ ازينروى، كمال شريعت در نهايت نبوت آمد و گرفتن تمامى شريعت، ابتداى ولايت باشد؛ لاجرم اين سخن راست باشد كه «بداية الأولياء نهاية الأنبياء»، زيرا در آخر كه نبى نهاد، ولى را برمىبايد داشت. | ||
اما آن سخن | اما آن سخن كه «نهاية الأولياء بداية الأنبياء»، در سلوك طريقت است كه هيچكس را ازيشان مجال نباشد كه قدم فرا پيشتر نهند، بلكه از ايشان هر كه خواهد كه فرا پيشتر شود، جبريل روحشان اين فرياد بركشد كه «لو دنوت أنملة لاحترقت»». | ||
2. پاسخ به چند پرسش: برخى از مطالب اين رساله عبارت است از: | 2. پاسخ به چند پرسش: برخى از مطالب اين رساله عبارت است از: |
ویرایش