۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«') |
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز همچنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: «امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروانسراى حسنآباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر». | در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز همچنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: «امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروانسراى حسنآباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر». | ||
نويسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مىكند. ابتدا خبر مرگ فرمانفرما والى کرمان و سپس لشكر ناصر و به دنبالش مريضى خان و زن او نگران و آشفتهاش كرده، | نويسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مىكند. ابتدا خبر مرگ فرمانفرما والى کرمان و سپس لشكر ناصر و به دنبالش مريضى خان و زن او نگران و آشفتهاش كرده، به «بافت» نرسيده مىنويسد: «از روزى كه از کرمان بيرون آمديم يك ساعت خوش نديديم، نفهميديم از كجا مىآييم، به كجا مىرويم». از اين دسته سختىها وى را سخت متزلزل مىكند. | ||
وى در اين سفر افزون بر نجف به كربلا و كاظمين و سامرا هم مىرود. اين زمان سالهاى پايانى زندگى ميرزاى شيرازى در سامرا است. روشن نيست مؤلف چه آشنايى با ايشان داشته، اما هر چه هست توانسته است به راحتى با ميرزا ديدار كند و با عيال ايشان شام صرف كند. | وى در اين سفر افزون بر نجف به كربلا و كاظمين و سامرا هم مىرود. اين زمان سالهاى پايانى زندگى ميرزاى شيرازى در سامرا است. روشن نيست مؤلف چه آشنايى با ايشان داشته، اما هر چه هست توانسته است به راحتى با ميرزا ديدار كند و با عيال ايشان شام صرف كند. |
ویرایش