مبادی و اصطلاحات اصول فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:




در مقدمه، به بيان اهميت علم اصول فقه پرداخته شده و به اين نكته اشاره شده است كه اين علم، يكى از دانش‌هايى است كه از نظر موضوع كه عبارت است از ادله اربعه و احكام مستنبط از آن‌ها، از ارزشمندترين دانش‌ها بشمار مى‌رود؛ زيرا اين دانش، يكى از علوم ابزارى است كه هيچ حقوق‌دان و قانون‌گذارى از آن بى‌نياز نيست (مقدمه، ص7).
در مقدمه، به بيان اهميت علم اصول فقه پرداخته شده و به اين نكته اشاره شده است كه اين علم، يكى از دانش‌هايى است كه از نظر موضوع كه عبارت است از ادله اربعه و احكام مستنبط از آن‌ها، از ارزشمندترين دانش‌ها بشمار مى‌رود؛ زيرا اين دانش، يكى از علوم ابزارى است كه هيچ حقوق‌دان و قانون‌گذارى از آن بى‌نياز نيست <ref>مقدمه، ص7/ref>.


نويسنده پيش از پرداختن به تعريف اصطلاحات اصول فقه، با توجه به اينكه بدون آشنايى با سير تحولات و تطوراتى كه اين دانش در مسير زمان به خود ديده، نمى‌توان بررسى كاملى از واژه‌ها و اصطلاحات آن داشت، به مرورى بر تاريخ اين علم داشته و در اين راستا، عوامل ظهور آن، نياز به تدوين و تأليف، اهميت و فايده آن در استنباط و قانون‌گذارى و فهم حقايق شرعى و روش‌هاى مختلف و مدارك اصولى را به‌اختصار، بيان كرده است (ر.ك: متن كتاب، ص9).
نويسنده پيش از پرداختن به تعريف اصطلاحات اصول فقه، با توجه به اينكه بدون آشنايى با سير تحولات و تطوراتى كه اين دانش در مسير زمان به خود ديده، نمى‌توان بررسى كاملى از واژه‌ها و اصطلاحات آن داشت، به مرورى بر تاريخ اين علم داشته و در اين راستا، عوامل ظهور آن، نياز به تدوين و تأليف، اهميت و فايده آن در استنباط و قانون‌گذارى و فهم حقايق شرعى و روش‌هاى مختلف و مدارك اصولى را به‌اختصار، بيان كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص9/ref>.


نويسنده بر اين باور است كه قواعد اصول فقه، مانند يك دانش مستقل، از اواخر سده دوم هجرى رايج شده‌اند؛ زيرا كتاب و سنت كه منابع اصلى تشريع و قانون‌گذارى بشمار مى‌آمدند، به زبان عربى بودند و مجتهدان صحابه، با قواعد، اسلوب و الفاظ آن، آشنايى كامل داشتند. افزون بر آن، افتخار همنشينى و شاگردى حضرت، آنان را در فهم اسرار شريعت و قوه اجتهاد و شناخت احكام، تسلط خاصى بخشيده بود. بنابراين با ذوق سليم و شناخت اسلوب‌هاى بلاغى و تلمذ در محضر پيامبر(ص) و دانش‌آموختگى در مكتب وحى، به استنباط صحيح راه مى‌يافتند (ر.ك: همان، ص10).
نويسنده بر اين باور است كه قواعد اصول فقه، مانند يك دانش مستقل، از اواخر سده دوم هجرى رايج شده‌اند؛ زيرا كتاب و سنت كه منابع اصلى تشريع و قانون‌گذارى بشمار مى‌آمدند، به زبان عربى بودند و مجتهدان صحابه، با قواعد، اسلوب و الفاظ آن، آشنايى كامل داشتند. افزون بر آن، افتخار همنشينى و شاگردى حضرت، آنان را در فهم اسرار شريعت و قوه اجتهاد و شناخت احكام، تسلط خاصى بخشيده بود. بنابراين با ذوق سليم و شناخت اسلوب‌هاى بلاغى و تلمذ در محضر پيامبر(ص) و دانش‌آموختگى در مكتب وحى، به استنباط صحيح راه مى‌يافتند <ref>ر.ك: همان، ص10/ref>.


به نظر وى حكمت اجتهاد پيامبر(ص) و اجازه اجتهاد به صحابه، براى آن است كه چون شريعت اسلامى، آخرين شريعت‌ها و دين جاويدان است، قواعد و متون دينى كلى را بيان نموده و وارد تفاصيل و جزييات نشده است؛ زيرا حوادث، تجديد و متكثر مى‌شوند و هر زمانى رخدادهاى خاص خود را دارد كه براى گذشتگان، شناخته‌شده نيستند (همان، ص11).
به نظر وى حكمت اجتهاد پيامبر(ص) و اجازه اجتهاد به صحابه، براى آن است كه چون شريعت اسلامى، آخرين شريعت‌ها و دين جاويدان است، قواعد و متون دينى كلى را بيان نموده و وارد تفاصيل و جزييات نشده است؛ زيرا حوادث، تجديد و متكثر مى‌شوند و هر زمانى رخدادهاى خاص خود را دارد كه براى گذشتگان، شناخته‌شده نيستند <ref>همان، ص11</ref>.


در ادامه، به بررسى وضعيت اصول فقه در عصر خلفا و عصر فقهاى صحابه و تابعين پرداخته شده است (همان، ص12-14). ساير مباحث كتاب، به ترتيب عبارتند از: تشريع و اجتهاد پس از عصر صحابه؛ عصر اتباع تابعين و پيشوايان مذاهب؛ مكتب اهل رأى و اهل حديث؛ مكاتب اصولى؛ روش مؤلفان در علم اصول فقه؛ طريقه متكلمان؛ مكتب فقيهان يا روش حنفيه؛ روش متأخرين؛ مبادى علم اصول فقه؛ موضوع علم اصول فقه؛ فايده علم اصول فقه؛ جايگاه علم اصول فقه؛ نسبت علم اصول فقه؛ واضع علم اصول فقه؛ نام علم؛ استمداد و بهره‌مندى علم اصول فقه؛ حكم شرع درباره آن و مسائل علم اصول فقه.
در ادامه، به بررسى وضعيت اصول فقه در عصر خلفا و عصر فقهاى صحابه و تابعين پرداخته شده است <ref>همان، ص12-14</ref>. ساير مباحث كتاب، به ترتيب عبارتند از: تشريع و اجتهاد پس از عصر صحابه؛ عصر اتباع تابعين و پيشوايان مذاهب؛ مكتب اهل رأى و اهل حديث؛ مكاتب اصولى؛ روش مؤلفان در علم اصول فقه؛ طريقه متكلمان؛ مكتب فقيهان يا روش حنفيه؛ روش متأخرين؛ مبادى علم اصول فقه؛ موضوع علم اصول فقه؛ فايده علم اصول فقه؛ جايگاه علم اصول فقه؛ نسبت علم اصول فقه؛ واضع علم اصول فقه؛ نام علم؛ استمداد و بهره‌مندى علم اصول فقه؛ حكم شرع درباره آن و مسائل علم اصول فقه.


بخش دوم، به اصطلاحات اصولى اختصاص يافته است. از جمله ويژگى‌هاى اين بخش، استفاده نويسنده از آيات قرآنى در توضيح اصطلاحات و نشان دادن شاهد مثال در آيات مى‌باشد؛ به‌عنوان مثال، براى همزه استبطاء، آيه 16 سوره حديد، براى همزه تعجب، آيه 45 سوره فرقان، براى همزه امر، آيه 20 سوره آل عمران و براى همزه تهكم، آيه 87 سوره هود، مثال آورده شده است (ر.ك: همان، ص31).
بخش دوم، به اصطلاحات اصولى اختصاص يافته است. از جمله ويژگى‌هاى اين بخش، استفاده نويسنده از آيات قرآنى در توضيح اصطلاحات و نشان دادن شاهد مثال در آيات مى‌باشد؛ به‌عنوان مثال، براى همزه استبطاء، آيه 16 سوره حديد، براى همزه تعجب، آيه 45 سوره فرقان، براى همزه امر، آيه 20 سوره آل عمران و براى همزه تهكم، آيه 87 سوره هود، مثال آورده شده است <ref>ر.ك: همان، ص31</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۶۹: خط ۶۹:


كتاب، فاقد پاورقى است.
كتاب، فاقد پاورقى است.
==پانویس ==
<references />


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش