وهاج خوانساری، محمد بن امیر علیاصغر
سید محمّد واعظ (متوفای1319ق)، معروف به سید آقا و متخلّص به وهّاج از خطیبان و نویسندگان قرن سیزده و چهارده هجرى قمرى است. از او مجموعه اشعاری بهجای مانده که به همت «حاجى شیخ محمّدحسین صدر خوانسارى (صدرالمشایخ)»، گردآوری و بعدها تحت عنوان کلیات دیوان وهاج خوانساری چاپ شده است.
نام | وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | سید علیاصغر |
متولد | قرن سیزده |
محل تولد | محله سرچشمه شهرستان خوانسار |
رحلت | 1319ق |
اساتید | |
برخی آثار | کلیات دیوان وهاج خوانساری
|
کد مؤلف | AUTHORCODE18427AUTHORCODE |
زادگاه
سید آقا در محله سرچشمه شهرستان خوانسار به دنیا آمد. پدرش سید علیاصغر، عالمی زاهد و عابد از سلسله سادات، منتسب به امامزاده احمد فرزند امام هادى(ع) بوده است[۱].
خانه وهاج
منزل مسکونى او، در مجاورت مدرسه علمیه مریم بیگم صفوى قرار دارد، که نسل به نسل، به فرزندان و نوادگانش منتقل شده است و در چند سال اخیر به دلیل مهاجرت آنان، به فروش رسیده، درحالیکه قسمت اعظم آن بهجز چند اطاق، در جریان سیلاب مردادماه سال 1366، تخریب و سپس نوسازى شده است[۲].
تحصیلات
در نگرشى به آثار برجایمانده، مىتوان چنین اظهار داشت که سید محمد به دلیل مجاورت محلّ زندگیاش با حوزه علمیه «مریم بیگم صفوى» که تنها مدرسه و محلّ علمى آن زمان بوده، تحصیلات خود را در این محل سپرى نموده و به فراگیرى علوم دینى و ادبى پرداخته است.[۳][۴]
مسافرتها
طبق اظهارات نوادگانش و چنانکه از مقدّمه «اختر» بر دیوان اشعار او برمیآید، چون پیشه اصلى وهاج، وعظ و خطابه بوده است، بهمنظور «تازهرو بودن در انظار» به مسافرت مىپرداخته؛ سفرهاى او به مناطق مرکزى، شمالى و شمال شرقى ایران محرز و مشخص است، امّا از مسافرتهاى دیگر او به شهرهاى داخلى و یا خارج از محدوده جغرافیایى ایران اطلاعى در دست نیست. از جمله مسافرتهایش که تغییر و تحولى در او پدید آورده، سفر به شهر تاریخى «ماسوله» از مناطق شهرستان فومن در استان گیلان است که در میان کوهستانهاى بلند محصور شده است[۵].
روى آوردن به شعر و شاعرى
«اختر مىنویسد: «در بدایت حال، زبان بیانش الکن و در قصور سخن و فتور بنان شهره هر انجمن بود، تا بهواسطه علوّ فطرت و سموّ فکرت و حسن اعتقاد و پاکى نهاد و فطانت فطرى و لیاقت جبلى، به همّت عالى نهمت آباى عظام و اجداد کرام(ع)، سرآمد بلغاى عصر و فصحاى دهر گردید... در قصبه موسوم به ماسوله که از توابع جیلان است و سرشت پاک عون بن على عمران(ع)، شبى در واقعه دید که... انجمنى آراسته و گلشنى نگرید پیراسته مجمع آل طه و یس و پیشوایان راه یقین، ابواب عنایت بر رویش گشودند... پس از بیدارى، قلب ماهیت در خود دید و داد سخنورى داد و نیروى زبانآورى بگشاد»»[۶].
آثار
به گزارش صدرالمشایخ، سید محمد داراى آثار منثور و منظوم بوده است، اما آنچه از آثار او بهجای مانده، کلیات دیوان اشعارش است که به همت «حاجى شیخ محمدحسین صدر خوانسارى (صدرالمشایخ)»، گردآوری شده است.[۷]،[۸]
مذهب
«مذهب سید، شیعه اثناعشرى بوده و قصاید نغزى در مدح رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین (امام على(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام موسى کاظم(ع)، امام رضا(ع)، حضرت مهدى(عج) و سایر معصومین و خاندان اهلبیت) سروده است»[۹].
او در خداشناسى و دیندارى اعتقاداتى متقن و استوار و تعصّب شدیدى به ولایت امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) داشت. این امر در اشعارش نیز هویداست، مانند:
شاهى که به قد کسوت امکانش رسا نیست | وز واجب مطلق به خداوند جدا نیست | |
گوییم به ناحق که اگر عین خدا نیست | او عین خدا هست و مر این نکته خطا نیست | |
زین عین خدا، گشته خداوند هویدا | شاهى که بود مایه ایجاد دو عالم | |
شاهى که بود ملک دو گیتیش مسلّم | شاهى که بود نه فلکش حلقه خاتم | |
شاهى که بود خادم او عیسى مریم | شاهى که بود چاکر او آدم و موسى [۱۰] |
عدم استفاده از واژگان گویش خوانساری
در خوانسار گویش خاصى وجود دارد که ریشه آن، پارسى میانه و تا حدودى ماد غربى است. زبان محلّى خوانسار، همانند زبانهاى کردى، سمنانى با کمى تغییر در دلیجان، جرقویه، نائین و منطقهاى از کاشان تکلّم میشود و به سبب آنکه خوانسار در میان کوهساران واقع شده و در گذر زمان تا حدودى از تاختوتاز اجانب و تأثیر نامطلوب اقوام مهاجم بر فرهنگ و زبان بهدور مانده، زبان محلى (پارسى میانه) از سیر قهقرایى مصون مانده است. در بررسیهاى بهعملآمده هیچ واژگانى از گویش خوانسارى در آثار سید محمد وهاج مشاهده نشده است[۱۱][۱۲]
وفات
سید آقا در بیستوهفتم محرمالحرام سال 1319ق، از دنیا رفت و در قبرستان شرقى خوانسار که امروزه در مجاورت خیابان سیزدهم محرم واقع گردیده، به خاک سپرده شد. بهجز وهاج، بزرگان بسیارى از علما و شعرا و خوشنویسان و هنرمندان و خیرین در این محل مدفونند[۱۳].