واحد تبریزی، رجبعلی
ملا رجبعلى تبریزى (متوفای 1080ق)، از عالمان دوره قاجاریه (شاه عباس ثانی) و فیلسوفان مکتب اصفهان و منتقدان فلسفه صدرایی است که سعی در تطبیق گزارههای فلسفی با دینی داشت.
نام | واحد تبریزی، رجبعلی |
---|---|
نامهای دیگر | واحد تبريزي، ملا رجبعلي
تبريزي، رجبعلي |
نام پدر | |
متولد | قرن یازدهم |
محل تولد | تبریز |
رحلت | 1080ق= ۱۰۴۸ق |
اساتید | میرزا ابوالقاسم فندرسکى استرآبادى |
برخی آثار | الأصل الأصیل (أصول آصفیة) |
کد مؤلف | AUTHORCODE05817AUTHORCODE |
«زبدةالمحققین و اسوةالسالکین، حکیم متأله و فیلسوف متبحر و مشایى مجهولالقدر، ملا رجبعلى تبریزى (م 1080ق)، از دانشمندان اهل اصطلاح در عصر صفویه و معاصر با شاه عبّاس ثانى و صدرالمتألهین شیرازى و از شاگردان مبرز حکیم دانا میرزا ابوالقاسم فندرسکى استرآبادى (م 1050ق) بود. آنگونه که از کتب تراجم احوال برمیآید،
شیخ تبریزى از علماى محترم زمان و مورد توجه بزرگان عصر خود بود، تا جایى که شاه عبّاس براى اظهار احترام به منزل او رفتوآمد داشت و «وزراء به دیدارش میشتافتند». درباره زندگى شخصى این بزرگ تذکرهها سکوت کردهاند و اطلاع چندانى به دست نمىدهند. میرزا طاهر نصرآبادى در ذکر حال او گفته است که مدتى در مدرسه شیخ لطفاللّه اصفهان به درس و افاده سرگرم بود «بعد از آن به عبّاسآباد سکنى نموده شاه جنتمکان، شاه عبّاس ثانى بنا بر ارادتى که به ایشان داشت خانهاى در شمسآباد در بیرون حصار اصفهان براى او خرید...»[۱].
افکار
«فیلسوفان مسلمان، اصولا به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول آنهایى هستند که در عین مسلمانى، به اصول، مبانى و دستگاه فکرى و فلسفى خود پایبند بوده و حتیالمقدور دینشناسى و دیندارى خود را بهگونهاى سامان دادهاند که معارض با فلسفهشان نباشد. اینان هیچگاه براى تبیین اندیشه فلسفى خویش دستبهدامن آیات و روایات نشده و هرگز از گزارههاى دینى در اثبات رأى و نظر خود استفاده نکردهاند. دسته دیگر فیلسوفانى هستند که با وجود برخوردارى از نظام فکرى - فلسفى خاص (عموما مشاء) بهشدت متأثر از آموزههاى اسلامى بوده و در جاىجاى آثار بهظاهر حکمى خویش از آیات و روایات مختلف بهرهمند بوده و حتى در به کرسى نشاندن نظریهاى کاملا فلسفى، متوسل به کلام خدا شدهاند. به نظر مىرسد این دسته از متفکران مسلمان سعى در جمع بین دین و فلسفه داشتهاند که البته بهرغم تکلفات بارد، توفیق چندانى در این زمینه به دست نیاوردهاند.
شیخ رجبعلى تبریزى را مىتوان در زمره این گروه از فلاسفه جاى داد. فلسفه این فیلسوف منبعث از دینشناسى او و متکى بر نصوص دینى مىباشد که بعضا در آثار خود بهصراحت به نقل آیات و روایات در تأیید و تقویت احکام فلسفیاش پرداخته است. دلبستگیهاى فکرى ملا رجبعلى تنها به حوزه نصوص دینى محدود نمیشود. وى در آثارش علاقه زایدالوصفى به «اثولوجیا»ى منسوب به ارسطو نشان داده و از کتاب «قاطیغوریاس» و از نوشتههاى معلم ثانى مطالبى نقل مىکند که تعلق خاطرش را به شیوه اندیشه مشائیان قدیم، بر آفتاب میافکند. شیخ تبریزى از محیالدین بن عربى نیز با عنوان شیخ اکبر یاد کرده و همواره صوفیه و عرفاى اهل تفکر را مورد احترام قرار مىدهد؛ هرچند قائل به اشتراک معنوى وجود نیست و وجود را همچون «فلوطین»، فوق هستى مىداند. شیخ رجبعلى اگرچه سعى وافرى در حفظ اصول اعتقادات دینى خود دارد، اما در مباحث فلسفى چونان فیلسوفى تنزیهى وارد میدان میشود و اصرار بر اصالت ماهیت دارد. وى منکر وجود ذهنى است و قائل به اشتراک لفظى وجود مىباشد و به همین علت برخى او را از اصحاب اصالت تسمیه (NOMINALISM) دانستهاند. البته با استناد صرف به رساله «الأصل الأصيل» اثبات این قضیه دشوار است، لیکن با توجه به اینکه ملا رجبعلى فیلسوفى حسیمذهب بوده و در آثار دیگرش بهصراحت منکر کلیات و منکر وجود ذهنى شده است، مىتوان تا حدود زیادى موضوع «نومینالیست» بودن را بر او حمل کرد؛ صرف نظر از اینکه وى در همین رساله الأصل الأصيل، اسم بدون مسمى را محال دانسته است که این امر با «نومینالیسم» سازگار نیست.
ملا رجبعلى در رساله مذکور بر آن بوده که کل فلسفه خود را بر مبناى قاعده مشهور «الواحد لا يصدر عنه إلا الواحد» پىریزى نماید و تلاش کرده که همه استدلالات و مباحث خود را بهنوعى به قاعده «الواحد» مرتبط کند»[۲].
طبع شعری
ملا رجبعلى، همچون بیشتر حکمای الهى شعر نیز مىسرود و متخلص به «واحد» بود؛ از اشعار اوست:
واحد که به کوى دوست منزل دارد | غم نیست اگر غم تو در دل دارد | |
پیوسته به تعمیر بدن مشغول است | بیچاره همیشه دست در گل دارد |
یا
واحد که چون آتش به برت مىگردد | گر خاک شود خاک درت مىگردد | |
گر آب شود روان بهسوى تو شود | ور باد شود گرد سرت مىگردد[۳] |
شاگردان
- ملا محمد عبدالفتاح تنکابنى، معروف به «سراب»؛
- ملا عباس مولوى، صاحب «أصول الفوائد»؛
- میر قوامالدین تهرانی (رازی)، صاحب «عين الحكمة»؛
- قاضى سعید قمى؛
- محمدحسن قمى (برادر قاضی سعید قمی)؛
- محمدرفیع پیرزاده (نویسنده تقریرات درس استادش در دو جلد با عنوان «معارف الهیه»)؛
- علىقلى بن قرچغاى خان (م پس از 1091ق)[۴].
آثار
«اگر تقریرات دروس ملا رجبعلى را که توسط شاگردانش به انجام رسیده، جزو آثار وى قلمداد کنیم، تعداد آنها بیش از حد انتظار خواهد بود. اما آنچه که به قلم خود او بر صفحه کاغذ جارى شده است، ازاینقرار مىباشد:
- رساله در اثبات واجب (به زبان فارسى)؛
- اصول آصفیه یا «الأصل الأصيل» (به زبان عربى)؛
- انوار جلیه در شرح حدیث شریف کمیل بن زیاد؛
- حاشیه بر اسفار ملاصدرا؛
- رساله علیت و معلولیت؛
- لمعات الهیه در اثبات واجب الوجود و صفات او؛
- برهان قاطع.
کتاب اخیر را شاگرد دانشورش، قاضى سعید قمى به عربى برگردانده است»[۵].
پانویس
منابع مقاله
تبریزى، ملا رجبعلى، الأصل الأصيل (اصول آصفیه)، با مقدمه و تصحیح حسن اکبری بیرق و عزیز جوانپور هروی، زیر نظر دکتر مهدی محقق با مقدمه انگلیسی هرمان لندنت، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، تهران، 1386ش.