هامر-پورگشتال، یوزف فون
یوزف فون هامر پورگشتال (1774-1856م)، مورخ، خاورشناس اتریشی
نام | هامر-پورگشتال، یوزف فون |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | نهم ژوئن 1774م |
محل تولد | گراتس (شهرى صنعتى در جنوب شرقى اتريش) |
رحلت | 24 نوامبر 1856م |
اساتید | |
برخی آثار | تاریخ امپراطوری عثمانی |
کد مؤلف | AUTHORCODE00505AUTHORCODE |
ولادت
در نهم ژوئن 1774م در گراتس (شهرى صنعتى در جنوب شرقى اتريش) به دنيا آمد. پدر هامر مدير املاک سلطنتى و مشاور ايالتى بهشمار مىرفت.
تحصیلات
هامر به حرفه مترجمى علاقهمند بود و در 1787م، همزمان با انقلاب کبير فرانسه به مدرسه جوانان مترجم وين رفت؛ آموزشگاهى که بعدها به «آکادمى شرقى» شهرت يافت. او در آنجا به فراگيرى ترکى، عربى و فارسى پرداخت؛ چنانکه در هفده سالگى به زبان ترکى با سفير عثمانى در وين گفتوگو کرد. نخستين کار علمى مهم او، همکارى در بازچاپ فرهنگ عربى، ترکى و فارسى منينسکى و نخستين همکارىاش با بخش شرقى وزارت امور خارجه با عنوان «منشى ويژه گزارشگران» بود.
او در 1799م، با عنوان «مترجم اسقف اعزامىِ دولت اتريش» به قسطنطنيه رفت و سال بعد، به فرمان دولت به کشورهاى شمال افريقا، سوريه و مصر سفر کرد تا وضع مديريت کنسولگرىهاى کشورش را در اين سرزمينها گزارش کند. ناپلئون در اين روزگار به مصر لشکر کشيد و انگليس و عثمانى با او مىجنگيدند. از اينرو، هامر پس از ورود به مصر در 1801م با عنوان «مترجم فرماندهان نظامى انگليسى و ترک» به همکارى با آنان پرداخت. او در يافا (بندر مهم فلسطين در ساحل درياى مديترانه) و عکّا (دريابندر در ساحل خليخ عکا) و سپس در اسکندريه و منطقههاى متصرف فرانسوىها حاضر شد و شکست فرانسویان و اسيرى سربازان آنان را از نزديک ديد.
وى پس از اين دوران و پس از سفر کوتاهى به مالت و جبل الطارق، به انگلستان رفت و در 1802م به کشورش بازگشت. او پيش از اين، عتيقهها و نسخههاى خطى شرقى بهويژه نسخههاى فارسى گردآمده را در مصر، به وين فرستاده بود. او در 1807م ازدواج کرد و گويى در همين روزها، در نوشتهاى بدون امضا خواستار جنگ مقدس با ناپلئون شد و در 1810م با عنوان «مشاور» هيئتى که مارى لوئيز (دختر امپراطور اتريش) را به پاريس آورد تا به همسرى ناپلئون درآيد، بدين شهر سفر کرد و با دوساسى، ژوبر مستشرق فرانوسى (1847 - 1779) و آنتوان لئونار دوشزى (1832- 1773م) پيوند دوستى برقرار کرد.
او در 1816م مترجم رسمى دربار شد و از اينرو، در ديدارهاى رسمى ميرزا ابوالحسن خان ايلچى (ميرزا ابوالحسن شيرازى) با سران دولتهاى اروپايى حاضر بود. او فتحعلى شاه را فردى اديب مىدانست؛ زيرا در پاسخ به لطفهاى او انديشههاى مارک اورل را ترجمه و نسخهاى را از آن به وى پيشکش کرد. او همچنين با ترجمه منظوم ديوان حافظ به آلمانى و تاريخ ادبى ايران (1818م) و تأليفى از تذکره الشعرا دولتشاه سمرقندى در دربارهاى ايران و اروپا پرآوازه گشت.
وى با شوق فراوان به ترجمه و تدوين تاريخ و ادبيات کشورهاى مهم شرقى مىپرداخت و براى همه آثار، از نسخههاى خطى منتشر نشده بهره مىبرد. اين شوق، از دقت او در کارها کاسته بود و براى نمونه، ترجمه اطواق الذهب او به آلمانى آماج نقد ناقدان شد. بارى، او ستايشگران و دوستانى چون هِردِر، ويلَنت و گوته نيز داشت.
وفات
هامر در اواخر عمر و به رسم مسلمانان، قبر خود را بنا کرد و،پس از درگذشت او، نوشتههایی به سه زبان فارسی، ترکی و عربی بر دو لوح قبرش نقر شد. که دو مصرع از دو بیت فارسی آن چنین است:
در اقصای عالم بگشتم بسی | به سر بردم ایّام با هرکسی |
آیات قرآنی نیز در کتیبهء آرامگاهش نقر شده که ظاهرا خواست خود او بوده و نمودار علاقهء او به معانی قرآنی و اسلامی است.
بر پايه توصيف دخترش، هامر در 24 نوامبر 1856م در وضع جسمانى و روحى ويژهاى در وين جان سپرد.[۱]
آثار
وى به آثار حاجى خليفه بسيار علاقهمند بود و بيشتر آنها را همچون جهاننما (کتابى به ترکى درباره جغرافيا) به آلمانى ترجمه کرد. تاريخ امپراطورى عثمانى (1833 - 1827م)، تاريخ شعر عثمانى (1836 - 1839م) و تاريخ خانهاى کريمه (1856م) از آثار اويند.
پانویس
- ↑ ساجدی، طهمورث؛ ص156
منابع مقاله