نقد الأصول الفقهية

نقد الأصول الفقهیة، از اوّلین آثار فیض کاشانى است که در سال 1034ق در یک مجلد و به زبان عربى تألیف شده است. این اثر مشتمل بر خلاصه مباحث اصول فقه است و فیض یک دوره اصول فقه را با بیان نظرات و آراء مختلف و استدلال بر رأى خود آورده است.

نقد الأصول الفقهیة
نقد الأصول الفقهية
پدیدآورانفیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (نویسنده) عظیمی، حبیب‌الله (مصحح)
ناشردانشگاه فردوسی مشهد
مکان نشرمشهد مقدس - ایران
سال نشر1380 ش
چاپ1
شابک964-5782-21-x
موضوعاصول فقه شیعه
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏158‎‏/‎‏87‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏9‎‏ن‎‏7
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر یک مقدمه و خاتمه و سه بخش است. مقدمه؛ شامل تعریف علم اصول فقه و برخى مفاهیم دیگر است. خاتمه نیز در مبحث تعارض ادلّه است. مطالب هر بخش در چند اصل بیان گردیده که مجموع اصول کتاب، 70 اصل مى‌باشد. مطالبى که تحت عنوان «اصل» آمده، همان مباحث اساسى علم اصول است. مطالب دیگرى نیز با عناوین: تنبیه، تذنیب و تفریع ذکر شده است؛ در ذیل عناوین «تنبیه» و «تذنیب» مطالب مرتبط با همان اصل مورد بحث قرار گرفته، و در ذیل عنوان «تفریع» نیز مسائل فقهى که استنباط آن مسائل متوقف بر توجّه و درک آن اصل بوده، بیان شده است.

گزارش محتوا

با تطبیق همه جانبه کتاب با دیگر کتاب‌هاى تألیف شده، در علم اصول چنین به نظر مى‌رسد که به لحاظ محتوایى شباهت زیادى به «معالم‌الاصول»، تألیف حسن بن زین‌الدین عاملى فرزند شهید ثانى دارد. فیض در آن جا که نظرات مختلف پیرامون هر اصل و سپس استدلال مخالفین را ذکر نموده، در بسیارى از موارد، احتجاج مخالفین همان است که در کتاب معالم ذکر شده؛ و حتى در برخى موارد، عبارات هم عیناً همان عبارات صاحب معالم است. در موارد دیگر هم عبارات ایشان در بیان احتجاج مخالفین خلاصه‌تر از عبارات صاحب معالم است. همین طور پاسخ ایشان به مخالفین نیز در برخى از موارد شبیه پاسخ صاحب معالم یا عیناً همان پاسخ است.

مختار فیض در هر اصل هم بیشتر همانند مختار صاحب معالم است، و استدلال ایشان بر مختار خود در مواردى خلاصه‌اى از استدلال صاحب معالم است. و در مواردى نیز ایشان تحقیقات صاحب معالم را نقل کرده و سپس آن را موجّه دانسته است.

اگر چه نقد الاصول شباهت‌هاى زیادى به کتاب معالم‌الاصول دارد، لکن وجوه افتراق آن با این کتاب نیز متعدّد است. برخى وجوه افتراق چنین است:

  1. عناوین و مباحث برخى از اصول از مباحث خاصّ این کتاب است و در معالم ذکر نشده، همانند: اصل پنج از اصول عموم و خصوص در بیان این که فعل در سیاق نفى و فعل متعدّى واقع در سیاق نفى آیا ظهور در عموم دارد یا خیر؟، و اصل هفت از اصول عموم و خصوص در بیان اختلاف در مقتضى، و اصل هفت از اصول ادلّه عقل در وجوب یا عدم وجوب عمل به احتیاط.
  2. در موارد کمى وجوه استدلال فیض بر مختار خود بیشتر از وجوه صاحب معالم است، همچون اصل دوم از مباحث القول فى سایر المشترکات در جواز تأخیر بیان از وقت حاجت، و اصل چهارم از اصول القول فى التقلید در جواز تقلید مجتهد میّت، و تحریر مبحث عبادات مکروهه در اجتماع امر و نهى.
  3. در مواضعى از کتاب، تحقیقات صاحب معالم ذکر و در آن خدشه شده است. همچون اصل اوّل از مباحث اجتهاد در مسأله تجزّى اجتهاد، و اصل دهم از القول فى الأوامر و النواهى در جواز تعلق امر و نهى به شىء واحد.
  4. مباحث مطرح شده در تنبیهات و تذنیبات از تحقیقات خاصّ فیض و تفریعات نیز از ابتکارات وى در این کتاب مى‌باشد که در ذیل برخى از مباحث اصول کتاب، مسائل فقهى متفرّع بر آن اصل را بیان و نحوه تطبیق و استنباط آن مسائل را تبیین نموده و حکم آن مسائل فقهى را بر مبناى مختار خود ذکر کرده است و در برخى از تفریعات خصوصاً آنجا که دو وجه مبنایى در مسأله اصولى وجود داشته به ذکر عبارت «وجهان مبنیان» در حکم آن مسأله بسنده کرده است.

در بررسى و تطبیق کتاب با دیگر کتاب‌هاى تألیف شده در این علم نیز، برخى از ویژگى‌هاى آن چنین است:

  1. شروع مباحث اصولى کتاب از بحث ادلّه شرعیّه و اوّلین مطلب آن در «القول فى الکتاب» است که این شروع علاوه بر جنبه تیمّن و تبرّک شروع مباحث اصولى با بحث پیرامون قرآن مجید، شروع مباحث اصولى با مطلبى ملموس و مأنوس است. و این شروع، آن مشقّت تطبیق ذهنى مباحث الفاظ را که غالباً ً شروع دیگر کتاب‌هاى اصولى با آن بوده در بر ندارد. بنابراین شروع فیض در این کتاب از حسن بیشترى برخوردار است.
  2. رعایت اختصار از ویژگى‌هاى این کتاب، است؛ یعنى پس از ذکر خلاصه‌اى از هر مبحث با اشاره به نظرات مختلف و بیان نظریه مختار، استدلال مؤلف بر مختار خود به اختصار ذکر شده و خلاصه‌اى از احتجاج قائلین دیگر اقوال و پاسخ به آنان بیان شده است. البته مؤلّف ضمن رعایت اختصار مطالب کتاب، سعى نموده از جامعیّت آن کاسته نشود؛ یعنى نظرات مختلف اصولیین پیرامون هر مبحث را ذکر نموده است. لکن به لحاظ رعایت اختصار در بیشتر موارد اشاره‌اى به نام مخالف یا مخالفین نکرده، و ذکر اختلاف در مسأله را با عنوان «اختلفوا على قولین یا على وجوه» آورده، و قول مختار خود را در میان اقوال اختلافى با عنوان «ثالثها یا رابعها»؛ مثلاً بیان و خود این نظریه را اختیار کرده، و احتجاج مخالفین را با عنوان «قالوا» آورده است.
  3. دربر داشتن فروعات فقهى مترتّب بر مسائل اصولى و تطبیق آن فروعات بر این قواعد اصولى و بیان احکام آن از دیگر ویژگى‌هاى کتاب است.

وضعیت

در تصحیح کتاب یک نسخه خطى کامل و بدون افتادگى مورد استفاده قرار گرفته است. در پانوشت صفحات، حواشى مختصرى که در نسخه خطّى موجود بوده با عنوان «حاشیه النسخه» ذکر گردیده است؛ همچنین لغات مشکل متن توضیح، و عبارات مختصر و احیاناً دشوار متن با استفاده از کتاب معالم‌الاصول و حواشى ملا صالح مازندرانى و ملا میرزا شیروانى بر معالم‌الاصول و... کمى شرح و بسط داده شده است. منابع و مآخذ آیات و احادیث موجود در متن کتاب و همین طور منابعى که مؤلّف در متن کتاب بدان استشهاد جسته، استخراج و در پانویس ذکر شده است. فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع در انتهاى اثر آمده است.

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.