نظم التعلیم عند المسلمین

نظم التعلیم عند المسلمین، اثر عارف عبدالغنی، گذرى است کوتاه بر نظام آموزش اسلامى از آغاز تا حکومت عثمانى

نظم التعلیم عند المسلمین
نظم التعلیم عند المسلمین
پدیدآورانعبدالغنی، عارف (نویسنده)
ناشردارکنان
مکان نشردمشق - سوریه
سال نشر1993م /1414ق
چاپیکم
موضوعتعلیم و تربیت
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره


در این اثر نکات زیر بازشکافته شده است: آموزش در صدر اسلام، آموزش زن در اسلام، آموزش در مکتب‌خانه و مسجد و مدرسه، آموزگاران، آموزش خصوصى، سفر در پى علم، نقش وقف در آموزش اسلامى، آراى تربیتى برخى از دانشمندان مسلمان و کاغذ در آموزش اسلامى. اینک گزیده سخن:

1-در فراز نخست از چهار نظریه دربارۀ پدید آمدن خط‍‌ عربى مى‌گوید و چگونگى درآمدن خط‍‌ عربى به عربستان را بازگو مى‌کند، آنگاه به آموزش در صدر اسلام مى‌پردازد و به اهمیت آموزش از نگاه قرآن، حدیث و بزرگان دین اشارت مى‌کند و یادآور مى‌شود که در صدر اسلام آموزش قرآن غیر نوشتارى بوده است با این حال کسانى بوده‌اند که آموزش خط‍‌ مى‌داده‌اند. مسلمانان به دستور پیامبر(ص)از کافران خواندن و نوشتن مى‌آموختند. جناب رسول اکرم(ص)کسانى را به آموزش زبان‌های بیگانه امر فرموده‌اند تا نامه‌‌های رسیده به حضرت را ترجمه کنند. کسانى مأمور نوشتن صدقات، برخى مسئول نوشتن نامه‌ها و گروهى نویسندگان وحى بودند. پس از این به نام‌شمارى از معلمان بنام جاهلیت و اسلام اشاره مى‌کند و به آموزش زنان در صدر اسلام مى‌رسد و از زنان جناب پیامبر(ص)و برخى دیگر زنان که خواندن و نوشتن آموختند یاد مى‌کند و یادآور مى‌شود که زنان، مسائل فقهى را خود از حضرت پیامبر(ص) مى‌پرسیدند و در پایان به آموزش زنان از سده‌‌های چهارم به بعد اشاره مى‌کند.

2-آموزش در مکتب‌خانه‌ها: پیشینۀ مکتب‌خانه به جاهلیت مى‌رسد. در آن روزگار کار مکتب‌خانه آموزش خواندن و نوشتن بوده است. مکتب‌خانه در آغاز دو گونه بوده است یکى ویژه آموزش خواندن و نوشتن و دیگرى براى آموزش قرآن و دین. در تاریخ از مکتب‌خانه‌‌‌هایى با 300 فراگیر یاد شده است. در قرن دوم شمار مکتب‌خانه فزونى گرفت و حتى در هر روستا مکتب‌خان‌های برپا شد. پس از این از سن درآمدن به مکتب‌خانه و مدت تحصیل در آن مى‌گوید و انواع مکتب‌خانه را از لحاظ‍‌ مواد درسى آنها یاد مى‌کند و به نظام داخلى و مواد درسى و روش‌های تدریس مکتب‌خانه‌ها اشاره مى‌کند. اندکى به ویژگی‌های آموزگاران مکتب‌خانه و شمار فراگیران و مکتب‌خانه‌‌های آموزگاران خصوصى مى‌پردازد. رعایت بهداشت و سلامت فراگیران در مکتب‌خانه را گوشزد مى‌کند و مبصر و شرایط‍‌ مبصرى را در مکتب‌خانه یادآور مى‌شود.

3-آموزش در مسجد: در این فراز نخست از نقش مسجد در آموزش مى‌گوید، آنگاه به آموزش در مسجد مى‌پردازد و به حلقه‌‌های درس و کرسی‌های اختصاصى دروس و برخى آداب تدریس در مسجد مى‌رسد. آموزش در مسجد را به ابتدایى، متوسطه و عالى تقسیم مى‌کند. به روش‌های تدریس در مسجد نظر مى‌افکند. از حلقه‌‌های درس و آداب آنها و املا مى‌گوید. به شمار فراگیران در حلقه‌‌های درسى اشاره مى‌کند. پار‌های برنامه‌‌های درسى حلقه‌‌های درسى مسجدها را مى‌آورد و گذرى دارد بر زندگى فراگیران و آموزشکاران آنها. سپس برخى آموزگاران عصر اموى را برمى‌شمارد. از حلقه‌‌های درسى در مسجد‌های شام و آداب تعلیم و تعلم در آنها مى‌گوید. به ارتباط‍‌ آموزش با داستان و وعظ‍‌ مى‌پردازد و پس از پردازش چگونگى حلقه‌‌های درسى در فسطاط‍‌ و آموزش در جامع الازهر مصر از روش‌های تدریس که مقدم‌های بر پیدایش مدرسه‌‌های مستقل بوده یاد مى‌کند و با شرح پار‌های ویژگی‌های عام آموزش در مسجد، مبحث را پایان مى‌دهد.

4-مدارس عمومى: در این بخش ویژگی‌های آموزش(تعلیم و تعلم)در مدرسه و مسجد را یاد مى‌کند و تفاوت آنها را با یکدیگر مى‌آورد و از پیدایش مدرسه در دمشق پیش از مدارس نظامیه و نقش قرآن در آن مى‌گوید. به فراوانى مدارس دمشق و برترى آن شهر از این جهت بر دیگر شهر‌های اسلام اشارت مى‌کند و زمینه‌‌های گسترش ساخت مدارس فقه را بررسى مى‌کند. از تخصصى بودن پار‌های مدارس یاد مى‌کند و به زمینه‌‌های سیاسى، اجتماعى و مذهبى پیدایش مدارس مستقل از مسجد مى‌پردازد.

برخى شرایط‍‌ پذیرش در مدرسه را مى‌آورد و طلاب را به آزاد و رسمى تقسیم مى‌کند و از برنامه درسى مدارس(فلسفه، منطق، فنون و حرف)مى‌گوید به شمار شاگردان مدارس اشاره مى‌کند، از همانندى و ویژگی‌های نقشه ساختمانى مدارس با مساجد و امکانات مدارس مى‌گوید. گوشه‌‌‌هایى از مراسم گشایش مدرسه و چند نمونه از آن را مى‌آورد و به ادارۀ سازمان مدرسه مى‌پردازد و از سرپرست، ناظر، منشى، سرپرست کتابخانه، مسئول انبار، مسئول آموزش که به حضور و غیاب طلاب مى‌رسیده است، کتابدار و واعظ‍‌ و معلم اخلاق مى‌گوید و شرایط‍‌ سکونت در مدرسه را گوشزد مى‌کند.

سپس به تنبیه در مدارس مى‌رسد و آن را از دید فقیهان و محدثان بررسى مى‌کند و نگرش ابن سحنون به این مقوله را مى‌آورد و از تنبیه معنوى و شرایط‍‌ و گونه‌‌‌هایش مى‌گوید و به تنبیه بدنى مى‌پردازد و شرایط‍‌ آن را یاد مى‌کند و ابزار آن را برمى‌شمارد.

محل‌های کتک و برخى آداب و اندازۀ آن را گوشزد مى‌کند و به تنبیه از نگاه ابن تیمیه مى‌پردازد. آنگاه پس از اشاره به روز‌های تعطیل درسى از نظام الملک و توجه او به علم و مدرسه مى‌گوید و نمون‌های از اجازۀ علمى فتوى و تدریس به یکى از فارغ التحصیلان را مى‌آورد.

5-در این فراز، نخست به مدارس طباق مى‌پردازد و مفهوم طباق را مى‌آورد. از شرایط‍‌ خوب زندگى و تحصیل براى اسیران جنگى خردسال مى‌گوید. آموزش در این مدارس را شرح مى‌دهد. از آموزگاران مدارس طباق و مواد درسى این مدارس یاد مى‌کند و با یادآورى آموزش‌های نظامى در مدارس طباق به آموزش در رباط‍‌ صوفیان و زوایا مى‌پردازد و از چند رباط‍‌ معروف یاد مى‌کند و به زاویه عسگرى که در آن امور جنگى آموزش مى‌شده است اشاره مى‌کند و به شرح آموزش در خانقاه‌ها مى‌نشیند.

6-آموزگاران مدارس: در این جستار، پس از مقدم‌های کوتاه دربارۀ معلمى و معلمان از برخى لقبها و نام‌های آموزگاران در فرهنگ آموزشى مسلمانان نام مى‌برد و هریک را شرح مى‌کند مانند معلم، مؤدب، مدرس، معید، استاد، رحله، امام، محدث و مقرى.

آداب معلمى و ویژگی‌های معلم از نگاه ابن سحنون را مى‌آورد، به وظایف معلم در برابر فراگیران مى‌پردازد. وظایف آموزگار را نسبت به شاگردان مدرسه یادآور مى‌شود. امورى را که باید معلم از آنها پرهیز کند برمى‌شمارد و دیدگاه جاحظ‍‌ نسبت به معلمان را بازگو مى‌کند. از اهمیت معلمان، لباس آنها و حقوقشان مى‌گوید. به آداب فراگیران نظر مى‌کند و آداب فراگیران و وظایف آنها را از زبان ابن تیمیه نقل مى‌کند. به چند نمونه اجازۀ تدریس مى‌پردازد. زندگى روزانه مدرس را تصویر مى‌کند. نام پار‌های مدرسان و روش تدریس آنها را یاد مى‌کند. از آموزش خصوصى و آموزش ملوک و فرزندان آنها مى‌گوید.

آنگاه به سفر‌های علمى مى‌رسد و از آداب آن مى‌گوید و فوایدش را برمى‌شمارد.

هدف‌های سفر‌های علمى محدثان را یادآورى مى‌کند. به هزینه آموزش به معناى عام کلمه مى‌پردازد و براى نشان دادن اهمیت وقف در نظام مالى آموزش اسلامى، دو نمونه از وقفنامه‌‌های مدارس را مى‌آورد.

7-آراى تربیتى برخى دانشمندان مسلمان: در این گفتار، نخست روش‌های آموزش را از نگاه ابن ازرق بازگو مى‌کند و به پند‌‌هایى چند از زبان او دربارۀ معلم و متعلم مى‌پردازد و از روش‌های آموزش در مغرب، اندلس، افریقا و شرق اسلامى مى‌گوید و آنها را نقد مى‌کند و کثرت تألیف و تنوع کتابها را عامل بازدارندۀ تحصیل مى‌خواند. رئوس ثمانیة علوم را از زبان قنوجى مى‌آورد. به آراى تربیتى غزالى مى‌پردازد و از آداب آموزگار نسبت به خود و شاگردانش مى‌گوید و آداب دانش‌آموزى را از زبان او یادآور مى‌شود.

سپس به آراى تربیتى ابن سحنون و زرنوجى روى مى‌کند و برخى روش‌های تدریس را از نگاه جاحظ‍‌ مى‌آورد و با اشاراتى کوتاه به کاغذ در فرهنگ اسلامى، کاغذسازى و کاغذسازان، دکان‌های کاغذ، امانت کتاب و ابزار نگارش، دامن سخن را فرامى‌چیند[۱].

پانویس

  1. رفیعی، بهروز، ص

منابع مقاله

رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین‌المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش

وابسته‌ها