نظریه رمان

نظریه رمان تألیف جورج لوکاچ، ترجمه حسن مرتضوی، نظریه رمان نشان دهنده گذار فیلسوف مجارستانی از کانت به هگل است و آخرین اثر بزرگ لوکاچ قبل از روی آوردن به مارکسیسم-لنینیسم بود.

نظریه رمان
نظریه رمان
پدیدآورانلوکاچ، جورج (نویسنده) مرتضوی، حسن (مترجم)
ناشرآشیان
مکان نشرتهران
سال نشر1400
شابک6ـ95ـ7518ـ964ـ978
موضوعداستان -- تاريخ و نقد,داستان نويسي
کد کنگره
PN‎‌ 3491‎ ‎‌/ل‎86‌‎ن‎6‌ ‎ ‌‏

ساختار

کتاب در دو بخش تدوین شده است.

گزارش کتاب

جورج لوکاچ این کتاب را نخستین بار به سال 1920 نوشت و انتشار داد. این متن نقش بسیار مهمی در اندیشه‌های اروپایی 25 سال نخست سدۀ بیستم داشت. با این حال او کمی بعد از انتشار و بعدها هنگام بازچاپ این کتاب در 1962، آن را رد کرد.

«نظریۀ رمان» رسالۀ زیبایی‌شناختی لوکاچ جوان، کندوکاوی است در عرصۀ مقولات مهم رمان و مراحل تاریخ غرب: از رمان شهسواری تا رمان‌های فلوبر، داستایوفسکی، تولستوی با نیم‌نگاهی به سروانتس. رمان‌هایی که با اندیشه‌های حاکم بر تاریخ غرب هم‌تراز بوده‌اند. این کتاب بیش از آنکه جامعه‌شناسی ادبیات باشد، تأملی است بر فرم‌ها و پیوستگی‌ تاریخی آنها از تراژدی و حماسۀ یونان تا طلوع اندیشه‌های ادبی معاصر.

این کتاب پایان جوانی لوکاچ نیز محسوب می‌شود؛ اگر جوانی را دورۀ شور و شر و نوگرایی بتوان دانست. کتاب لوکاچ همراه با «مفهوم نقادی هنری در جنبش رمانتیک آلمانی» والتر بنیامین، آخرین نمونه از سنت بزرگ نقادانه‌ای محسوب می‌شود که با شلگل‌ها و دیگر رمانتیک‌ها آغاز شده و به فرم‌های گوناگون ادامه یافته و تأثیری ژرف بر آگاهی فلسفی و نقادانۀ اروپایی نهاده بود. این کتاب در دوره‌ای نوشته و منتشر شد که نوکانت‌گرایی با بحران روبرود بود، آیین فلسفی متمرکز بر «فلسفۀ زندگی» به آخر می‌رسید و تنوع آیین‌های فکری و فلسفی امکان شکل‌گیری یک «ابر ـ نظریه» را زیر سؤال می‌برد.

«نظریۀ رمان» صبغۀ هگلی داشته و پیش‌درآمد بینش تاریخی مارکس در اثر بعدی لوکاچ یعنی «تاریخ و آگاهی طبقاتی» است. بدین ترتیب در آثار او می‌توان شاهد تجلی تدریجی تاریخ و اهمیت یافتن بعد تاریخی در تبیین پدیده‌های اجتماعی بود. لوکاچ در این کتاب رمان را یکسر مستقل از روش بیان و شیوه‌های زبان‌شناسانه مطرح کرده است. چندان دل‌مشغول طرح نظری اصلی خود، یعنی طرح تاریخی به شیوۀ هگلی بود که حتی دسته‌بندی انواع رمان را ساده‌گرایانه به چند نموهه و در واقع چند سرنمون کاهش داد. دون‌کیشوت سروانتس، تربیت احساسات فلوبر، و ویلهلم مایستر گوته، به او فقط گونه‌ای تحول تاریخی رمان را نشان دادند. او در واپسین صفحات کتاب، مطابق انگارۀ هگلی نوید بازگشت دیگرگونۀ تاریخ را می‌دهد و بازآمدن دورانی که اتحاد جان و جهان را با خود به همراه دارد؛ داستایوفسکی به این دنیای جدید متعلق است.

از نخستین ویراست ترجمۀ «نظریۀ رمان» بیش از هجده سال می‌گذرد. این کتاب حاصل بازنگری کامل ترجمۀ پیشین با متن اصلی آلمانی است. در این بازنگری بخش‌هایی از متن هم از حیث ترجمه و هم از حیث بیان تغییر کرده‌اند. مترجم از نقدها و اظهارنظرهای منتقدان و خوانندگان استفاده کرده که تأثیر آنها در بازنگری کتاب مشخص است.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها