نشأة الأشعرية و تطورها

نشأة الأشعرية و تطورها، اثر جلال محمد موسی، کتابی کلامی درباره اشاعره، عقاید و افکار آن‌ها و چگونگی رشد و تکامل آن‌ها در بین مسلمانان است.

نشأة الأشعرية و تطورها
نشأة الأشعرية و تطورها
پدیدآورانموسي، جلال محمد (نویسنده)
ناشردار الکتاب اللبناني
مکان نشرلبنان - بيروت
چاپ1
موضوعاشعريان - تاريخ

اشعريان - عقايد

کلام اشعري
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏208‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏8‎‏ن‎‏5‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

در واقع این اثر، رساله کارشناسی ارشد نویسنده است که عنوان آن با همکاری استادش علی سامی نشار انتخاب شده است[۱].

پایه‌گذار مکتب اشعرى، ابوالحسن اشعرى (324–260ق) است. او متجاوز از چهل سال پیرو معتزله بود و دست‏پرورده یکى از سران اعتزال به نام ابوعلى جبائى (م 303ق) بشمار مى‌‏‌آمد، ولى در سال 305ق، در بصره بر بالاى منبر قرار گرفت و از اینکه از مکتب معتزله پیروى مى‌‏‌کرد، توبه کرد و پیروى خود را از مکتب احمد بن حنبل اعلام نمود. وى درحالی‌که خود را پیرو مکتب اهل حدیث معرفى مى‌کرد، در عقاید آنان تعدیلى به وجود آورد که هرگز آنان به این تعدیل راضى نبودند. در حقیقت مکتب اشعرى، مکتبى است میانه‏‌رو بین معتزله و اهل حدیث[۲].

ساختار

کتاب، شامل یک مقدمه و سه باب است. هرکدام از این ابواب دارای سه فصل هستند.

گزارش محتوا

باب اول به چگونگی پیدایش اشاعره اختصاص یافته است.

نویسنده در فصل اول به چگونگی پیدایش اهل سنت اشاره کرده است. هدف نویسنده از طرح این بحث این بوده که بگوید اشاعره همان اهل سنت به معنای خاص هستند.

ایشان در فصل دوم به تحلیل نزاعی که بین اهل حدیث و جهمیه و قدریه واقع شده می‌پردازد. هدف نویسنده از طرح این مسئله، بیان علت نزاع است. او می‌گوید: وجود حدیث مجالی برای این نزاع‌ها بوده است. نویسنده در این فصل اهل سنت را خالص از هرگونه ناخالصی‌های حشویه و جبریه معرفی کرده است.

در فصل سوم این باب، آراء کلامی معتزله به معرض نمایش گذاشته شده است[۳].

باب دوم به مؤسس مذهب اشاعره، یعنی ابوالحسن اشعری اختصاص یافته است.

در فصل اول به زندگی‌نامه و آثار و روش او اشاره شده است. نویسنده، معتقد است که اشعری قائل به روش اعتدال بوده و مسائل را از دو دیدگاه عقل و نقل مورد بررسی قرار می‌داده و حد وسط آن را برمی‌گزیده است. او در این فصل مسائلی که باعث شده او اعتزال را کنار بگذارد را مورد فحص و بررسی قرار داده است.

ایشان در فصل دوم به آراء و نظرات کلامی اشعری پرداخته است. وی در این فصل، نظریه کسب (خداوند خالق و بندگان کاسب افعالند) را که از مسائل مهم این فرقه و ابداع ابوالحسن اشعری است، توضیح داده است.

در فصل سوم به مسائل اختلافی بین اشعریه و ماتریدیه اشاره شده است. نویسنده ضمن این مباحث به عقیده ابوجعفر طحاوی (299-321ق) که معاصر ابوالحسن اشعری است نیز گریزی داشته و آن را بازگو نموده است. در این فصل، آرای اشاعره و ماتریدیه با آرای پیروان آن‌ها درآمیخته؛ چون جدا کردن آرای اشعری از آرای پیروانش میسر نیست، مگر با تکیه بر کتب وی، که آن‌هم اندکی از آنها به چاپ رسیده است؛ البته آرای پیروان ابوالحسن اشعری، همان آرای شیخشان اشعری است، مگر در برخی از مسائل فرعی.

نویسنده درباره آرای ماتریدی می‌گوید: به آن آراء به‌تنهایی و جداگانه، دست نیافته است[۴].

باب سوم کتاب به مشکلات توسعه و تکامل مذهب اشعری اختصاص یافته است.

سه فصل این باب، به معرفی نمونه‌های تطور مذهب اشعری در نزد باقلانی (متوفی 403ق)، جوینی (419-478) و غزالی (450-505ق) اختصاص یافته است.

نویسنده در این سه فصل، برخی از مشکلاتی را که مذهب اشعری تا قرن پنجم هجری در پیشرفت و توسعه خود با آنها روبه‌رو بوده، مورد بررسی قرار داده است[۵].

با توجه به اینکه توضیح نه فصل از کتاب در اینجا امکان‌پذیر نیست، بنابراین به‌اختصار بخشی از باب دوم کتاب که به عقاید کلامی اشاعره اختصاص یافته است را توضیح می‌دهیم:

دیدگاه شیخ ابوالحسن اشعرى درباره کارهاى انسان (همگى آفریده خداست و انسان در آن نقشى جز اینکه محل آفریدگارى خدا است، ندارد)، سبب شده است که با پیامد بدى همراه باشد و آن این است که انسان در کارهاى خودمختار و آزاد نبوده، بلکه کارها را ناخواسته انجام می‌‏دهد؛ در نتیجه تمام برنامه‏‌هاى اصلاحى مصلحان و پیامبران براى تربیت جامعه لغو بوده؛ چون انسان از خود اختیارى ندارد. ابوالحسن اشعرى به این پیامد بد توجه پیدا کرده و براى خروج از این تنگنا نظریه «کسب» را مطرح نموده است؛ نظریه‏‌اى که پیش از وى نیز سابقه داشته است. حاصل این نظریه این است که: «خدا خالق و بندگان کاسب افعالند»؛ بنابراین، در کارهاى انسان خدا سهمى به نام آفرینندگى و بندگان سهمى به نام کسب دارند و دومى ملاک پاداش و کیفر است[۶].

کسب نزد اشعری صفت بنده است؛ زیرا او تفاصیل فعلش را ازهرجهت نمی‌داند؛ بلکه او تنها به بعضی از وجوه فعلش آگاه است و خلق صفتی برای رب است؛ زیرا خداوند از همه وجوه و جهات به فعل خویش آگاه است؛ بنابراین بنده خالق افعالی که از آثار و عاقبت آن آگاه نیست نمی‌تواند باشد[۷].

مسئله رؤیت خداوند از مباحثی است که بین اشاعره و معتزله درگیری‌ها و بحث‌های زیادی به وجود آورده است. آنهایی که می‌گویند قرآن مخلوق است، رؤیت خداوند را نفی می‌کنند و آنهایی قائل به قدیم بودن آن هستند، رؤیت خداوند را ثابت می‌کنند. اشعریون جزء کسانی هستند که رؤیت خداوند را در آخرت ثابت می‌کنند[۸] و برای آن ادله عقلی و نقلی ذکر می‌کند:

در اینجا به دلایل عقلی وی اشاره می‌شود:

  1. مصحح رؤیت، وجود است و حضرت باری نیز موجود است؛ پس امکان رؤیت او وجود دارد[۹].
  2. حضرت باری تعالی، اشیاء را می‌بیند و کسی که خود را نبیند اشیاء را نخواهد دید و ازآنجاکه حضرت باری، بیننده خویش است، پس این امکان وجود دارد که خود را به ما نیز نشان دهد[۱۰].

نویسنده در پایان می‌گوید: بغدادی و به‌تبع او شهرستانی بین آرای اشعری و آراء و نظرات تابعین و پیروان او خلط کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که بغدادی در برخی از مسائل، همچون مسئله امامت، بر آراء و نظرات شاگردان اشعری تکیه نموده‌ و چون می‌پندارد اشعری با آنها مخالفتی ندارد، آن آراء را به وی نسبت داده است[۱۱].

وضعیت کتاب

پاورقی‌های کتاب به ذکر مستندات مطالب اختصاص یافته است. روش نویسنده در درج پاورقی‌ها چنین است که ابتدا نام نویسنده، سپس نام کتاب و شماره جلد و صفحه را قید کرده است.

فهرست منابع و محتویات در انتهای کتاب آمده است.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص7
  2. ر.ک: سبحانی، جعفر، 1390، ص11
  3. ر.ک: مقدمه، ص9
  4. ر.ک: همان، ص9-10
  5. ر.ک: همان، ص10-11
  6. ر.ک: سبحانی، جعفر، 1395، ص7
  7. ر.ک: متن کتاب، ص238-237
  8. ر.ک: همان، ص258
  9. ر.ک: همان، ص258
  10. ر.ک: همان؛ ص260
  11. ر.ک: همان، ص274

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. سبحانی، جعفر، «تفاوت‌های بنیادی عقاید امامیه با مکتب‌های معتزله و اشاعره»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، درس‌هایی از مکتب اسلام، خرداد 1390، شماره 601.
  3. سبحانی، جعفر، «گریزگاهی از جبر به نام کسب و تفسیرهای گوناگون آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، مجله: درس‌هایی از مکتب اسلام، فروردین 1395، شماره 659.

وابسته‌ها