نباطی عاملی، حسن بن کامل بن صباح

حسن بن کامل بن الحاج على صباح نباطى عاملى (1312 ه ق/ 1935 م‌)، یکى از ارکان علم و ریاضیات و برق و اختراع در عصر جدید است، به طورى که از طرف «مؤسسه مهندسین برق امریکایى» لقب قهرمان جوان دانش برق به او داده شد.

نباطی عاملی، حسن بن کامل بن صباح
NUR00000.jpg

در کلام دانشمندان

مارسى درباره او گفته است: «وى بزرگترین و درخشنده‌ترین چهره‌ها در میان متفکران ریاضى ایالات متحده امریکاست».

ا. الن در مورد او گفته است: «مغز صباح دائما مشغول، و ظرفیت آن معادل پنج مغز است». صباح بدون شک بزرگترین متفکر علمى است که تاریخ جدید شرق او را شناخته است و در تمام جوانب فرهنگ جدید با کوشش و حرصى شدید در گردش است و کمتر این دو صفت در کسى دیده شده است، مگر آن‌هایى که نبوغ خدادادى دارند و این قبیل نوابغ بسیار کم و نادرند.

شخصیت فکرى او در علوم ریاضى و برق، الکتریک، بر سایر جنبه‌‌هاى علمى او چربیده تا آنجا که گروهى از علماى ریاضى و برق به تفوق و برترى او در این علم اعتراف کرده‌اند.

چنانکه ا. وریس درباره او بیان داشته است: «صباح در بین ما مثل یک معلم در میان کودکان بود. او آراء و نظریات ما را به بازى گرفته و هرطور مى‌خواست با ما رفتار مى‌کرد».

استون در مورد او گفته است: «صباح یگانه دانشمندى بود که جرأت داشت در آراء ریاضى اینشتین مناقشه و از آنها انتقاد کند و از نسبیت چنان بحث کند که گویى او خود، اینشتین بود».

براى اثبات نبوغ صباح همین بس که هفتاد و شش اختراع از آثار علمى و عملى او در رشته برق و غیره به ثبت رسیده و مهمتر اینکه تمامى این آثار از کسى است که چهل و یک‌سالگى را بپایان نرساند و اجل مهلتش نداد. بدیهى است اگر اجل به او مهلت مى‌داد و بیشتر از این مدت زندگى مى‌کرد به‌طور قطع سهم او در سازندگى تمدن جدید خیلى بیشتر از این مى‌شد و به کشف بسیارى از اسرار طبیعت که تا این تاریخ همچنان مجهول مانده است موفق مى‌شد و ارمغان‌هاى تاز‌هاى به جهان تقدیم مى‌کرد و موجبات رفاه بیشتر بشر را فراهم مى‌آورد.

کامل صباح در جوانى به مقامى رسیده بود که اندیشمندان و دانشمندان جهان با دیده احترام به او مى‌نگریستند. او از دانشمندانى بود که اگر اجل به او مهلت مى‌داد، از آن دسته از بزرگان به شمار مى‌آمد که مردم در قرن‌هاى متعدد از نظریات و آراء آنها استفاده مى‌کنند.

او کسى بود که بزرگان علم به فضل او اعتراف نمودند و او را مدح و ثناى فراوان گفتند چنانکه گفتار بعضى از آنها را در بالا ملاحظه کردید.

تولد

کامل صباح در نباطیه مرکز جبل عامل در لبنان، در ماه آب (اوت) سال 1894 میلادى مطابق صفر 1312 هجرى از پدر و مادرى شیعه و در خاندان شیعه به دنیا آمد. خانواده او، آل صباح، یکى از خاندان‌هاى شریف بود و گویند نسب این خانواده با نسب آل صباح امراى کویت به یک اصل مى‌رسد و به یعقوب بن اسحاق بن صباح فیلسوف کندى مشهور منتهى مى‌شود.

تحصیل

کامل صباح، از همان اوان کودکى باهوش و سریع الانتقال و نشانه‌‌هاى نبوغ و ذکاوت از او نمایان بود. در اول کار تحصیل به مکتب‌خانه‌‌هاى قدیمى رفت، سپس به سال 1901 میلادى، پدرش حاج على صباح او را به مدرسه ابتدایى نباطیه فرستاد. کامل به حساب و شعر و فلکیات و جبر و هندسه علاقه‌مند شد و میلش به ریاضیات آنگاه معلوم شد که بدون استفاده از معلم و استاد، جبر و هندسه را فراگرفت و در آن هنگام سن او به چهارده‌سالگى نرسیده بود.

سپس به مدرسه متوسطه سلطانى بیروت رفت و در آن مدرسه زبان فرانسه را به خوبى فرا گرفت و در همین موقع بود که نشانه‌‌هاى نبوغ او خودنمایى کرد و به دانشجویان سال پنجم متوسطه در حل مسائل دشوار هندسى و جبرى کمک مى‌کرد و تعطیلات تابستان را به آزمایش‌هاى طبیعى و حل مشکلات ریاضى مى‌گذراند. مدت چهار سال در همان مدرسه به تحصیل پرداخت و همه‌ساله شاگرد اول مى‌شد تا اینکه دروس متوسطه خود را به‌طور بسیار موفقیت‌آمیز به پایان رسانید و در سال 1914 میلادى وارد دانشگاه امریکایى بیروت شد و با مشکلات مالى که در راه او پیش مى‌آمد سخت به معارضه پرداخت چنانکه به مختصرى غذا و لباس قناعت مى‌کرد. در این اثنا زبان انگلیسى را نیز به خوبى در مدت شش‌ماه فراگرفت و استعداد‌هاى طبیعى او در همان کلاس اول دانشگاه خودنمایى کرد تا حدى که با استادان کلاس‌هاى بالا در حل مسائل ریاضى مشکل در قسمت تفاضل و تکامل و مکانیک تشریک مساعى مى‌کرد.

مجله المقتطف به قلم استاد فؤاد صروف درباره او چنین نوشت: «در این دوساله اخیر از سال‌هاى جنگ جهانى دانشجویى عاملى به دانشگاه امریکایى بیروت راه یافته است که رنگش سبزه و مویش سیاه و پیشانیش بلند و چشمانش براق است. هنوز چندى از ورود او به دانشگاه نگذشته بود که بین ما شیوع پیدا کرد که دانشجوى تازه‌وارد از غول‌هاى ریاضیات است. او هیچ‌یک از رشته‌‌هاى فرعى ریاضیات را نادیده نمى‌گرفت بلکه با شوق و عشق مفرط به فرا گرفتن آن مى‌پرداخت و آن‌چنان پیشرفت کرد که استادان برترى و برجستگى او را تصدیق کردند». در سال دوم، کامل صباح رشته مهندسى را انتخاب کرد و همت خود را به رشته مهندسى برق متوجه و مصروف داشت، هنوز آن سال را به نیمه نرسانده بود که براى خدمت وظیفه با درجه ستوانى فراخوانده و به استانبول منتقل شد و فرماندهى کل ارتش ترک او را در رشته تلگراف بى‌سیم زیر نظر فرماندهى آلمانى به کار گماشت و بدین‌وسیله فرصتى یافت تا زبان آلمانى را بیاموزد و در ادوات بى‌سیم و کیفیت ترکیب آن دقت و مطالعه کند و آنچه را در مدرسه فراگرفته بود به تجربه و آزمایش بسنجد و نبوغ او هنگامى معلوم شد که یکى از ادوات بى‌سیم را که از کار افتاده بود و رئیس گروه مهندسى که مهندس آلمانى بود از درست کردن آن عاجز مانده بود، اصلاح کرد. مهندس آلمانى از هوش و استعداد این جوان بسیار تعجب کرد. همین اتفاق سبب شد که رئیس دسته مزبور از مقام خود استعفا دهد و کامل صباح، تا پایان جنگ، با درجه ستوان یکمى به فرماندهى قسمت تلگراف بى‌سیم در کالى‌بولى به کار پرداخت. پس از فراغ از خدمت نظام‌وظیفه به دمشق بازگشت و در سال 1918 میلادى در مدرسه سلطانى که امروزه التجهیز نامیده مى‌شود به سمت معلم مقدمات ریاضى به کار پرداخت.

و تا تابستان سال 1921 میلادى همچنان به تدریس ریاضیات مشغول ماند. در اثناى این مدت توانست در فلسفه عالى تحلیل ریاضى و بررسى کلیه مبادى ریاضى عالى و هندسه تحلیلى و کروى و هندسه ابعاد چهارگانه یعنى نظریه اینشتین و پوانکاره و ریان و دیگران‌ که مغایر با هندسه اقلیدس بود، همچنین در حساب تفاضل و تکامل عالى و ریاضیات تطبیقى و مکانیک و دینامیک برقى و مغناطیسى و آنچه براى فهم فلسفه تحلیل ریاضى لازم بود، مطالعات خود را به حد کمال برساند.

در سال 1921 میلادى به بیروت منتقل شد و به تدریس ریاضیات، در کلاس‌هاى سیکل دوم متوسطه وابسته به دانشگاه امریکایى، مشغول شد و در خلال همین مدت به بررسى کتاب‌هاى ریاضى و فیزیکى و مطالعه در نظریات اینشتین و لورانتز و مینوفسکى و دیگران پرداخت.

سپس به منظور اقناع حس کنجکاوى علمى خود به امریکا مهاجرت کرد زیرا در آنجا امکان و میدان وسیع‌ترى براى فعالیت وجود داشت. پس در دانشگاه ایلى‌نوى به تحصیل ریاضیات و فیزیک عالى پرداخت، سپس وارد شرکت جنرال الکتریک بزرگترین شرکت‌هاى الکتریکى شد و علاوه بر معلوماتى که داشت تجربه‌‌هایى عملى آموخت و در این شرکت بود که نبوغ علمى او ظهور بیشترى یافت و قدرت علمى او در اختراع و اکتشاف ظاهر شد، اکتشافاتى که شاهد گویایى بر موهبتها و قدرت خلاقه او به شمار مى‌رفت. در خلال ایامى که در شرکت مزبور کار مى‌کرد، وارد دانشگاه اوریانا شد. این دانشگاه در حدود پنج هزار دانشجو داشت.

ظاهرا صباح در مدتى که در شرکت کار مى‌کرد از لحاظ مادى در مضیقه بود و نمى‌توانست- آمال و آرزو‌هاى خود را عملى سازد. دورانى را که در شرکت گذراند سخت‌ترین دوره زندگانى او به شمار مى‌رفت، چون در نامه‌‌هاى بسیارى که به خویشان و دوستان خود مى‌نوشت، از وضع اقتصادى خود شکایتها داشت، چنانکه از بداخلاقى مردم شهرى که در آن مى‌زیست نیز شکایت داشت و این شکایتها را در تمام نامه‌‌هاى خود تکرار مى‌کرد.

با آنکه کامل صباح در مراحلى از زندگى خود خاصه پس از مهاجرت به امریکا با مشکلاتى روبه‌رو شد و حسودانى زیاد داشت، و با آنکه محرومیتها کشید و زیانها دید، با وجود این‌ها باز ستاره اقبالش درخشیدن گرفت و از این میان شخصیت علمى این نابغه خودنمایى کرد و پیشاپیش کاروان علما و دانشمندانى قرار گرفت که در جستجوى راه‌هایى جدید براى حل مجهولات علمى بودند. از مهاجرت او به امریکا و کار کردن او در شرکت جنرال الکتریک چندان نگذشته بود که شروع به اختراع و اکتشاف کرد و آلات و ادوات جدیدى در زمینه برق، همچنین راه‌هاى تازه در این رشته اختراع کرد. شرکت مزبور اختراعات پى‌درپى او را به نام او ثبت مى‌کرد تا اینکه اختراعات او از هفتاد گذشت. بیشتر این اختراعات در دائره ثبت اختراعات در واشنگتن ثبت شده و ازآن‌پس در بیشتر ممالک عالم به ثبت رسید. آوازه شهرتش در تمام محافل علمى دنیا و شرکت‌هاى الکتریک بسیارى از دولتها و ملتها پیچید.

از بارزترین اختراعات او اختراع تلویزه و تبدیل نور خورشید به قوه محرکه است و نیز استفاده از امواج الکتریکى به طورى که جانشین بنزین و ذغال در به‌حرکت آوردن ماشینها شود و در نتیجه بتوان بیابانها و صحارى سوزان عربستان را به شهر‌هاى آباد تبدیل کرد.

اختراع اول او را، مستر بیرد، قبل از صباح، به مقتضاى مساعدت و حمایت و تشجیع، اعلان کرد، ولى اختراع دوم را شرکت به ثبت رساند و 250 هزار دلار خرج ثبت آن کرد و جراید سوریه و دیگر کشور‌هاى عرب تحت عنوان «تبدیل صحرا‌هاى عربى به شهر‌هاى آباد، اختراع جدیدى که ممکن است آینده دنیا را تغییر دهد» این خبر را منتشر کردند.

وفات

وی در روز یکشنبه 31 مارس سال 1935 میلادى در اثر انحراف و سقوط ماشین سوارى‌اش به دره‌اى در امریکا فوت کرد. جنازه او را به وطنش نباطیه آوردند و در آنجا دفن کردند و با مرگش آن مشعل فروزان علم و اختراع خاموش شد و آن مغز فکور به زیر خاک رفت.

اختراعات

صباح در بسیارى از اختراعات برق و الکتریک، همچنین در بهتر ساختن آنها و کشف راه‌هاى جدید استفاده از آنها سهیم بود، به طورى که به نظر مى‌رسد بیشتر اختراعات او در سال آخر عمرش، یعنى در سال 1935 میلادى بوده و این امر از تاریخ ثبت آنها استنباط مى‌شود. اختراعات او و همچنین تاریخ ثبت آنها به شرح ذیل است:

  1. دستگاه ضبط فشار، 15 شباط (فوریه) سال 1927 میلادى.
  2. دستگاه نقل امواج تبدیل یافته، 8 ایار (مه) سال 1928 میلادى.
  3. طرز نگاهدارى عناصر اساسى، 28 آب (اوت) سال 1928 میلادى.
  4. طریقه ضبط نیرو، 30 تشرین اول (اکتبر) سال 1928 میلادى.
  5. دستگاه تلویزه الکترونى، 11 تشرین دوم (نوامبر) سال 1928 میلادى.
  6. دستگاه انتقال مناظر و عکسها، 28 کانون اول (دسامبر) سال 1928 میلادى.
  7. دستگاه دیگرى براى انتقال مناظر و عکسها، 16 تموز (ژوئیه) سال 1930 میلادى.
  8. دستگاه تلویزه نورى، 19 آذار (مارس) سال 1930 میلادى.
  9. دستگاهى براى جلوگیرى از لرزش‌هاى الکتریکى، 26 کانون اول (دسامبر) سال 1929 میلادى.
  10. دستگاه امواج ثابت، 7 کانون دوم (ژانویه) سال 1930 میلادى.
  11. دستگاه تلویزه خورشیدى، 18 شباط (فوریه) سال 1930 میلادى.
  12. دستگاه جلوگیرى از انفجار الکتریکى، 25 آذار (مارس) سال 1930 میلادى.
  13. دستگاهى براى تغییر شدت وحدت برق، 25 آذار (مارس) سال 1930 میلادى.
  14. دستگاه مقیاس فشار بخار، 8 نیسان (آوریل) سال 1930 میلادى.
  15. دستگاه انتقال نیرو‌هاى الکتریکى، 22 کانون اول (دسامبر) سال 1930 میلادى.
  16. دستگاهى براى تنظیم برق، 29 کانون اول (دسامبر) سال 1931 میلادى.
  17. دستگاه به کار بردن امواج ثابت ثیراطرونى، 7 شباط (فوریه) سال 1932 میلادى.
  18. روش هدایت امواج به طرز خودکار، 24 شباط (فوریه) سال 1932 میلادى.
  19. روش خالى کردن بار 19 نیسان (آوریل) سال 1932 میلادى.
  20. دستگاه تبدیل قواى الکتریکى، 2 آب (اوت) سال 1932 میلادى.
  21. دستگاه دیگرى براى تبدیل نیروى برق، 21 آذار (مارس) سال 1933 میلادى.
  22. دستگاه تبدیل و انتقال برقى 13 کانون اول (دسامبر) سال 1932 میلادى.
  23. دستگاه تبدیل نیروها، 9 ایار (مه) سال 1933 میلادى.
  24. دستگاه تبدیل دهنه یا در‌هاى بسته برقى، 18 تموز (ژوئیه) سال 1933 میلادى.
  25. دستگاهى دیگر براى منظور فوق، 10 تشرین اول (اکتبر) سال 1933 میلادى.
  26. دستگاهى دیگر براى منظور فوق، 20 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  27. دستگاهى دیگر براى منظور فوق، 11 ایار (مه) سال 1934 میلادى.
  28. دستگاهى دیگر براى منظور فوق، 29 ایار (مه) سال 1934 میلادى.
  29. دستگاهى دیگر براى تبدیل دهنه‌‌هاى بسته برقى، 29 ایار (مه) سال 1934 میلادى.
  30. روش منع عدم توازن، 22 آب (اوت) سال 1933 میلادى.
  31. دستگاهى براى خالى کردن بار‌هاى الکتریکى، 29 ایلول (سپتامبر) سال 1933 میلادى.
  32. دستگاهى براى خالى کردن بار‌هاى الکتریکى، 13 تشرین اول (اکتبر) سال 1933 میلادى.
  33. روش گرم کردن لوله‌ها، 22 کانون اول (دسامبر) سال 1933 میلادى.
  34. ساختن مجراى انتقال برق، 3 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  35. روش‌هاى تحویل و تبدیل با دستگاه تهیج، 9 تشرین اول (اکتبر) سال 1934 میلادى.
  36. وسیله اصلاح روش مرکب، اول کانون دوم (ژانویه) سال 1934 میلادى.
  37. آزاد کردن بار خطوط اتصالى، 16 کانون دوم (ژانویه) سال 1934 میلادى.
  38. طریقه توزیع مساحتها، 22 کانون دوم (ژانویه) سال 1934 میلادى.
  39. اختراع مجراى ثابت، 26 کانون دوم (ژانویه) سال 1934 میلادى.
  40. مانع قوس خلفى، 3 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  41. دستگاه ضابط لوله شعله‌‌هاى حرارت، 5 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  42. حلقه‌اى براى تبدیل نیرو، 11 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  43. وسیله سیر ابتدائى و ذاتى امواج، 11 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  44. حلقه تحویل، 16 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  45. حلقه‌اى براى تبدیل امواج، 21 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  46. محرک تعدیل در تبدیل امواج، 24 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  47. محرک تأثیر، 27 شباط (فوریه) سال 1934 میلادى.
  48. طریقه استخراج مقیاسها، 11 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  49. طریقه تغییر مبدل قوه، 15 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  50. طریقه پایین آوردن ولتاژ، 18 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  51. طریقه منع عمل درها و موانع، 20 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  52. دستگاه تلویزه گیرنده، 23 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  53. دایره‌‌هاى متعدد هرمونى، 24 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  54. دستگاه ارزشیابى متوازن، 25 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  55. لوله ثبت اتفاقات، 26 آذار (مارس) سال 1934 میلادى.
  56. دستگاه تقویم گره مرکب، 11 نیسان (آوریل) سال 1934 میلادى.
  57. حلقه‌اى که دوران متعدد دارد، 17 نیسان (آوریل) سال 1935 میلادى.
  58. طریقه آزاد کردن اشعه حرارتى، 23 نیسان (آوریل) سال 1935 میلادى.
  59. ضابطه‌‌هایى براى منع انفجار، 28 نیسان (آوریل) سال 1935 میلادى.
  60. لوله ضبط شعله، 1 ایار (مه) سال 1935 میلادى.
  61. محرک مانع تبدیل امواج، 5 ایار (مه) سال 1935 میلادى.
  62. ضبط خطوط انتقال برق، 7 ایار (مه) سال 1935 میلادى.
  63. وسائل تبدیل‌کننده امواج، 1 ایار (مه) سال 1935 میلادى.
  64. تبدیل‌کننده امواج مستقیم، 26 ایار، (مه) سال 1935 میلادى.
  65. متمرکز ساختن نیروها نسبت به شعاع الکترونى، 4 حزیران (ژوئن) سال 1935 میلادى.
  66. دستگاه قوس الکتریکى، 11 حزیران (ژوئن) سال 1935 میلادى.
  67. طریقه نگهدارى و مراقبت از حرارت، 19 حزیران (ژوئن) سال 1935 میلادى.

اختراعات عمومى‌

  1. قیاس نقاط قوس.
  2. تصویر صدماتى که در حلقه پیش مى‌آید.
  3. قوس امواج متغیر.
  4. نظام تقویم.
  5. طریقه توزیع.
  6. طریقه قطع الکتریکى.
  7. طریقه درپوش متغیر الکتریکى.
  8. طریقه درپوش و زنگ اخبار.
  9. دستگاه بخار الکتریکى.
  10. اکتشافات زمان‌یاب ساکن.

استاد یوسف مروه در کتاب خود به نام عبقرى من بلادى، (یعنى بزرگمردى از میهن من) در شرح حال صباح تمام اختراعات و تاریخ ثبت آنها و شماره ثبت و شرکت‌هایى که آنها را ثبت کرده‌اند و نیز کشور‌هایى که این اختراعات در آنها به ثبت رسیده، همه را در یکجا گردآورى کرده است چنانکه قسمتى از آنها را با قید آثار طبیعى و کیفیت و فوائد آنها یادداشت کرده است که ما را از شرح آنها بى‌نیاز مى‌سازد.

آراء و آثار صباح‌

شخصیت و برجستگى صباح منحصر به کار‌هاى علمى او در زمینه‌‌هاى نوین، اعم از ریاضى و طبیعى و فلکى، نبود. دیوار‌هاى کارخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها و توجه خاص او به اختراعات الکتریکى و استنباط‌هاى علمى و فنى، مانع او از مطالعه در اسرار عالم هستى و جهان ماوراءالطبیعه و دیگر جنبه‌ها و جهات تمدن و فرهنگ انسانى نشد.

او گرچه یک فیلسوف به معناى اصطلاحى نبود، با وجود این به فلسفه‌‌هاى طبیعى و الهى و اجتماعى و اخلاقى وارد بود.

صباح داراى روح اصیل فلسفى بود و چه بسا که تحت تأثیر همین روحیه قرار مى‌گرفت. این روحیه در کلمات و گفتار‌هاى او سایه افکنده است.

کامل صباح، علاوه بر آن‌همه معلومات وسیع و در سطح عالى در علوم طبیعى و ریاضى، گذشته از زبان عربى که زبان مادریش بود، به چهار زبان ترکى، انگلیسى، فرانسوى و آلمانى، مثل افراد تحصیل کرده متکلمان به آن زبانها، آشنا بود و قبل از مرگ به خواندن زبان یونانى و روسى هم شروع کرده بود. دانستن این زبانها در کسب فرهنگ و علوم کمک فراوانى به او مى‌کرد. در علم اجتماع و فلسفه و ادبیات و تاریخ، بحث‌هاى بسیارى از خود به جاى گذاشت و مجله‌‌هاى السمیر، المقتطف، العرفان، الهلال و روزنامه البیان همچنین در مجله جنرال الکتریک ریویو و نچرال ساینس ماگازین مقالاتى از او منتشر شده است. صباح برخى از بحث‌هاى خود را در زمینه‌‌هاى فلسفى و اجتماعى در روزنامه نیویورک هرالد تریبون منتشر کرد همچنین در مجله سکند یونیون ستار بحث‌هایى اجتماعى مى‌نوشت و بر ادعا‌هاى برخى از امریکاییان در مورد مقام رسول اکرم(ص) در همین مجله ردى نوشته است.

صباح مقالات فلسفى خود را گردآورده بود و تصمیم داشت آنها را به شکل کتابى چاپ کند. این نظر را بنا بر اشاره و تذکر یکى از دوستان امریکایى خود اتخاذ کرده بود.

گمان مى‌رود افکار او در مباحث ماوراءالطبیعه، بر مبناى تأثراتى بوده که از علوم طبیعى و ریاضى خود داشته است. به طورى که استادان ریاضیات و دانش‌آموزان کلاس‌هاى بالا در مدرسه التجهیز دمشق نقل کرده‌اند روزى صباح درباره وجود خالق با آنان به بحث پرداخت و با روشى ریاضى وجود صانع را چنان اثبات کرد که موجب اعجاب مقامات دینى و علمى، در آن روزگار شد.

از برخى از نامه‌‌هاى او پیداست که صباح داراى ایمانى عمیق بود و احساس او نسبت به خالق احساسى زنده بود ولى ایمان او از نوع ایمان دانشمندانى بود که اسرار هستى و عالم را بررسى کرده و بر مقدارى از نوامیس طبیعى خلقت آگاه شده بودند.

صباح در یکى از نامه‌‌هاى خود چنین آورده است: «اعتقادات دینى خاصه آنچه متعلق به قدرت الهى است کاملا با علوم طبیعى راستین منطبق است و قرآن مجید مؤمنان را بر تفکر در خلقت آسمانها و زمین تحریض مى‌کند.

نوامیس الهى که جهان بر آنها مبتنى است همان کلمات الهى و اراده اوست. از تجارب و آزمایش‌هاى خود درباره نوامیس طبیعت در زمینه‌‌هاى الکترونها و نور به این نکته رسیدم که هرگاه مطلبى تازه بر من کشف مى‌شد حکمت الهى در نظرم بزرگتر جلوه مى‌کرد و بر ایمانم نسبت به خالق افزوده مى‌شد و چون فکر خود را متوجه دورانى مى‌کنم که در حالت نطفه بسر مى‌بردم، یعنى زمانى که نه من و نه پدرم و مادرم هیچ‌گونه اختیارى در جلب منفعت و دفع ضرر نداشتیم آن وقت است که به این نکته پى مى‌برم که همان نوامیسى که نشان‌دهنده مشیت و اراده بارى و خالق هستند در آن دوران از من نگهدارى مى‌کردند و موجبات فراهم آمدن رشد مادى و عقلانى مرا تهیه مى‌نمودند».

و باز در گفتار دیگرى آورده است. «خواهش من از دانشجویان دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها، خاصه دانشجویان علوم طبیعى و ریاضى، این است که به آنچه اساتید آنها در باب دین به آنها مى‌گویند اهمیت ندهند، زیرا آنان خود چیزى از دین نمى‌دانند. استدلال‌هاى مردم مادى و ملحد بر ضد دین از اعمال علماى طبیعى استمداد مى‌جوید، زیرا این دانشمندان، ندانسته، درباره دین حرف‌هایى زده‌اند. این است عقیده من درباره دین با آنکه به علوم طبیعى و ریاضى آشنا هستم و آنها را بررسى کرده‌ام تا حدى که در زمره مخترعان و مکتشفان شمرده مى‌شوم، اگر به گفته من اعتماد نمى‌کنى پس به گفته‌‌هاى آنان که هیچ‌چیز از دین نمى‌دانند و از حقایق دانش طبیعى و علوم فلکى بى‌اطلاعند، نیز اعتماد مکن و خود، شخصا به بحث و بررسى بپرداز تا در این راه پیشرفت کنى و در صف نخستین قرار گیرى و اگر استطاعت این کار را ندارى در این صورت باید به کسانى اعتماد کنى که هم از دین مطلعند و هم بر علوم طبیعى و فلکى آگاهند».

کامل صباح در جوهر فرد اتم و در نیروى آن بررسیها کرده است و درباره شکافتن اتم و فوائد و آثار مترتب بر آن اشاراتى دارد. مثلا در یکى از بررسی‌هاى خود به تاریخ شباط (فوریه) سال 1922 میلادى چنین آورده است:

«قوه‌اى که در جوهر اتم به ودیعه نهاده شده نیروى فوق‌العاد‌هایست که در حد خود شگفت‌انگیز و عجیب است. علم تاکنون نتوانسته است که به حقیقت آن برسد و من شخصا معتقدم این قدرت از یک نوع فوق‌العاده عجیبى است که انسان تاکنون آن را ندیده و لمس نکرده و حتى آن را قبلا احساس هم نکرده است. این قدرت، قو‌ه‌ایست عجیب و درهم آمیخته و مبهم که از قدرت‌هاى الکتریکى و مغناطیسى و حرارتى و فیزیکى و نوریى که همگى باهم جمع و ترکیب شده و درهم متداخل و با نظم خاصى به هم پیوسته‌اند به وجود آمده است به طورى که فهم آن بر بشر بسیار مشکل است و حل رموز آن به آسانى میسر نیست».

و در جاى دیگر در تاریخ ماه مه سال 1932 میلادى چنین آورده است: «جسمیت مادى نوترون که در اوایل سال جارى از طرف جیمز شدویک کشف شد، جسمیتى مادى است، نه الکتریکى، زیرا هیچ‌گونه بار مثبت و منفى ندارد ولى استعداد آن را دارد که در هر زمان هر نوع بار الکتریکى را بپذیرد. ازاین‌رو عظمت و اهمیت آن از ساختمان جوهرى فرد ذره- اتم ناشى مى‌شود و اگر بتوان مقدار معینى بار الکتریکى به نوترون داد آنگاه است که انقلابى عظیم و فوق‌العاده در دل ذره ایجاد خواهد شد».

و در مقاله دیگرش به تاریخ فوریه سال 1935 میلادى آورده است: «معتقدم که عناصر پرتوافکن اگر زیر فشار شدیدى براى مدت معینى قرار گیرند و حجمى کوچک نسبت به مجموعه شعاعها داشته باشند آن قدرت موجود در آن ذره آزاد مى‌شود و نیرویى مهیب و شدید ایجاد خواهد کرد. این امر در نتیجه جدا شدن هسته‌‌هاى آن جوهر به وجود مى‌آید، و ممکن است آن قوه و قدرتها را در راه سعادت و رفاه نوع بشرى به کار برد».

صباح بحث‌‌هاى زیادى در اخلاق و اجتماع در ضمن مقالات متعددى در برخى از مجلات و جراید که قبلا بدانها اشارت شد، انتشار داده است[۱].

پانویس

  1. نعمه، عبدالله، ص435-445

منابع مقاله

نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ترجمه جعفر غضبان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى‌‏، جاپ یکم، 1367ش.

وابسته‌ها