مولوی: از زبان تا اندیشه
مولوی: از زبان تا اندیشه: تحلیل زبانشناختی نظامهای استعاری و طرحوارهای در غزلیات شمس بر اساس نظریۀ استعارۀ شناختی و طرحوارههای تصویری تألیف حسن توفیقی؛ این کتاب یکی از آثاری است که تلاش کرده است در چارچوب نظریۀ استعارۀ مفهومی و طرحوارههای تصویری که از مهمترین نظریههای زبانشناسی شناختی هستند، نگاهی استعارهمحور و طرحوارهبنیاد به زبان مولوی در غزلیات شمس داشته باشد و با استخراج ساختارهای نظاممند استعاری و طرحوارهایِ موجود در این متن، تحلیلی زبانشناختی از اندیشۀ عرفانی مولوی به دست دهد.
مولوی: از زبان تا اندیشه | |
---|---|
پدیدآوران | توفیقی، حسن (نویسنده) |
ناشر | مدید |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ |
شابک | 8ـ90ـ7934ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب از سه گفتار تشکیل شده است.
گزارش محتوا
زبان مهمترین ابزار برای بیان اندیشههاست و تحلیل زبانشناختی آثار مکتوب، پلی برای آشنایی با جریانهای تفکر بشری. اگر طبق نظر زبانشناسان شناختی، بپذیریم که ساختارهای ذهنی انسان، نقشی اساسی در مفهومسازی مقولهها دارند، پذیرفتهایم که ذهن و زبان پیوندی ناگسستنی دارند و اگر بپذیریم که استعاره فراتر از زبان ادبی، در کل زبان جریان و سریان دارد و اساس استعاره، طرحوارههای موجود در ذهن است، پذیرفتهایم که استعاره و طرحواره دو ابزار مهم برای شناخت اندیشه هستند.
این کتاب یکی از آثاری است که تلاش کرده است در چارچوب نظریۀ استعارۀ مفهومی و طرحوارههای تصویری که از مهمترین نظریههای زبانشناسی شناختی هستند، نگاهی استعارهمحور و طرحوارهبنیاد به زبان مولوی در غزلیات شمس داشته باشد و با استخراج ساختارهای نظاممند استعاری و طرحوارهایِ موجود در این متن، تحلیلی زبانشناختی از اندیشۀ عرفانی مولوی به دست دهد.
در ادب فارسی غزل مولوی به دلیل تأکید بر مفاهیم انتزاعی موجود در جهانبینی عارفانه و کاربرد زبانی استعاری که قصد دارد به تبیین این مفاهیم بپردازد، زمینۀ بسیار مناسبی برای پژوهشهای زبانشناختی و نشاندادن پیوند ذهن و زبان به کمک استعارۀ مفهومی و طرحوارههای تصویری است. درواقع از آنجا که مفاهیم عرفانی مفاهیمی انتزاعی و غیرملموس هستند و بنا به ماهیت جهانبینی عارفانه، شاعر باید از حوزههای عینی خاصی برای تبیین جهانبینی خود بهره گیرد، استعارۀ مفهومی و ساختهای بنیادین طرحوارهای آن نیز جزء جداییناپذیر زبان عرفان هستند. بررسی این استعارهها در غزل مولوی میتواند با پیوندزدن زبان به ایدئولوژی به ترسیم ساختارهای مفهومی و استعاری و درک جهانبینی شاعر منتهی شود؛ زیرا هر شاعر بنا به هدف و جهانبینی خود، در نگاشت استعاری از قلمروهای منبع خاصی بهره میگیرد. این کتاب با چنین هدفی و بر اساس سه گفتار کلی که هر یک چند جستار دارند، نوشته شده است.
گفتار نخست از شش جستار تشکیل شده است؛ در جستار نخست به جایگاه زبان در علوم شناختی، سیر رویکردهای مهم در زبانشناسی و اصول زبانشناسی شناختی اشاره شده است. در جستار دوم به صورت گذرا سیر تاریخی استعاره را در غرب و بلاغت اسلامی ـ ایرانی بررسی میکند. در جستار سوم نیز تعریف استعارۀ مفهومی، اصول، اجزا، ویژگیها و تقسیمبندیهای آن و نیز مباحثی چون تفاوتهای استعارۀ سنتی و مفهومی، کاربرد استعارۀ مفهومی در ادبیات، پیوند استعاره با گفتمان و ایدئولوژی و نقد استعارۀ مفهومی در زیر عنوان کلی «استعاره در معنیشناسی شناختی» گنجانده شده است. در جستار چهارم به تعریف طرحواره، پیوند طرحواره و زبان، ویژگیهای طرحوارهها و نیز انواع آنها اشاره شده است. جستار پنجم نیز نگاهی دارد به پیوندهای زبان عرفان و استعاره و سرانجام در جستار پایانی این بخش به نمود رمزی استعارهها در غزلیات شمس و دلیل آن پرداخته شده است.
در گفتار دوم نه جستار آمده است. جستار نخست به هفده کلانساختار ذهنی در متن غزلیات شمس و مباحثی چون تناظرزایی، تنوع حوزههای منبع، دامنۀ استعاری، نقش تجربه و فرهنگ در گزینش و درک استعاری، کلاناستعارهها و نقش خوشههای استعاری در انسجام متن اشاره شده است. در جستار دوم شبکههای استعاری مرتبط با «فصل» در یکی از کلانساختارها تحلیل شده است. جستار سوم در نظامی از تناظرهای استعاری به تحلیل مفهوم عشق نزد مولوی، کلاناستعارهها و خردهاستعارههای آن میپردازد. در جستار چهارم نیز دو مورد از کلاناستعارههای مربوط به خداوند در غزل مولوی تحلیل شده است. همچنین در گفتارهای پنجم، ششم و هفتم به ترتیب استعارههای هستیشناختی تشخیص، استعارههای مبتنی بر حسآمیزی و استعارههای جهتی برای دستیابی به برخی اصول جهانبینی مولوی بررسی شده است. هدف جستار هشتم تحلیلی سبکشناسانه از نگاشتهای استعاری از غزلیات شمس است. در جستار نهم نیز نگاهی گذرا به شیوههای مولوی در بدیعسازی استعارهها انداخته شده است.
گفتار سوم بر اساس طرحوارههای پربسامد و پیوند ایدئولوژیکی آنها با جهانبینی مولوی چهار جستار دارد که در این چهار جستار کوشیده شده است با توجه به جزئیات هر طرحواره به پیوند ایدئولوژیک آن با اصول کلی جهانبینی عرفانی و بهویژه جهانبینی مولوی اشاره شود. پایانبخش محتوایی کتاب نیز بخش «سخن پایانی» است که چکیدهای از یافتهها و نتایج پژوهش را به دست میدهد.[۱]
پانويس