من راوی آخرین کودتای ترکیه
من راویِ آخرین کودتای ترکیه تألیف نرگس رضایی، در این کتاب برای نخستین بار حوادث 15 جولای 2016 ترکیه از سوی یک شاهد زنده به زبانی متفاوت برای مخاطب ایرانی روایت میشود.
من راوی آخرین کودتای ترکیه | |
---|---|
پدیدآوران | رضایی، نرگس (نویسنده) |
ناشر | لوح فکر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۸ش |
شابک | 8-21-8578-964-978 |
کد کنگره | |
ساختار
مطالب کتاب در چهارده فصل ارائه گردیده است:
فصل اول: جولان پرندههای مرگ بر فراز استانبول
فصل دوم: مردم در مقابل تانکها میخوابند
فصل سوم: قهرمانی در سایه زاده میشود
فصل چهارم: کودتا و زنان
فصل پنجم: پرواز سرنوشت ساز
فصل ششم: سیاستمداری که به دلیل خواندن یک شعر زندانی میشود
فصل هفتم: پیش درآمدهای کودتا
فصل هشتم: تقابل خونین
فصل نهم: کودتاگران اعتراف میکنند
فصل دهم: واعظ هزارچهره، امپراتوری شیطان
فصل یازدهم: در حلقهی آتش
فصل دوازدهم: ساعت 9:05
فصل سیزدهم: سریال توریست میآورد
فصل چهاردهم: کودتاچیهای میمیرند، اما زخم ها التیام نمیپذیرند
گزارش محتوا
نویسنده در خلال روایت حوادث کودتای ۱۵ جولای به دیگر کودتاهای ترکیه در دهه ۹۰ که شرایطی بحرانی در این کشور ایجاد کرده و به بی ثباتی اقتصادی و سیاسی دامن زده بود پرداخته و در فصلی جداگانه به اولین کودتای ترکیه و فرجام دولتمردان ساقط شده در جزیره «یاسی» که آن را «جزیره شوم» مینامد، اشاره میکند و مینویسد:«کودتاگران، دادگاه عالی تشکیل داده و مقامات دولت و سیاستمداران را در این جزیره دادگاهی میکنند و در خلال دادگاه، سیاسیون غیرنظامی را در بناهای این جزیره زندانی میکنند.»
حضور پر رنگ مردم در خیابانها و میادین، در کودتای ۱۵ جولای ۲۰۱۶ که در آن ۲۵۱ نفر کشته و بیش از ۲۰۰۰ نفر زخمی شدند، از جمله تفاوتهای کودتای فوق با دیگر کودتاها در دهه ۹۰ بوده که در این کتاب مورد تاکید قرار گرفته است. نویسنده در این کتاب، ضمن اشاره به وحشتآفرینی جنگندهها در آسمان استانبول، از مردمی می نویسد که بی پروا مقابل گلولهها پیش میرفتند و تانکها و گلولهها، جلودارشان نبوده و در این رابطه از تعبیری به این صورت استفاده میکند که «آنها ترس را ترسانده بودند.»
یکی از قسمتهای این کتاب، فصلیست تحت عنوان «زنان و کودتا» که نویسنده در آن به نقش سه زن، یک گوینده، یک خبرنگار و یک خلبان در کودتا می پردازد که نام آنها را در تاریخ ترکیه ماندگار کرد. در بخشی از این فصل آمده است:
«آن شب در کودتای ترکیه زنان نقش فعالی داشتند. یک گوینده زن، بیانیه کودتاگران را خوانده بود برعکس اولین کودتا در تاریخ ترکیه در ۲۷ می۱۹۶۰ که یک نظامی مرد به اسم «آلپ أرسلان ترکش» بیانیه کودتاگران را از رادیو خواند. در آخرین کودتا در سال ۲۰۱۶ که من از نزدیک شاهدش بودم یک گوینده زن از تلویزیون بیانیه را خواند. یک گوینده زن نیز با رساندن صدای رییس جمهور اردوغان باعث ناکامی کودتا شد. ضمن اینکه یک خلبان زن کودتاچی نیز کودتاگران را با هلی کوپتر حمل و زنی به اسم «شریفه بز» نیز در مقابل، جوانان محل را با کامیون به پل بسفر در استانبول رسانده بود تا کودتاگران را عقب برانند. در حقیقت شب ۱۵ جولای، شب صفبندی ها بود.»
همچنین در بخشی از این کتاب به مقایسه جنگ و کودتا پرداخته شده و نویسنده با تداعی ترسی که در کودکیاش در جریان جنگ ایران و عراق لمس کرده بود، دست به مقایسه دو حادثه خونین میزند و مینویسد:
«با خود فکر میکردم که این کودتا هم، بی شباهت به جنگ نیست، خود جنگ است البته بیرحمانه تر از جنگ هم می شود گفت. چون همان وحشت جنگ را که در کودکی لمس کرده بودم به قلبم میریخت.»
نویسنده به موازات حوادث کودتای ۱۵ جولای به پیش درآمدهای آن نیز پرداخته و نظری جامع از علل و ابعاد این حادثه ارائه می کند و در پایان، با اشاره به پیامدهای کودتاهای سابق در ترکیه چنین مینویسد: «کودتاچیها میمیرند اما زخمها التیام نمی پذیرند.» [۱]
پانويس