منهاج القاصدین و مفید الصادقین
منهاج القاصدين و مفيد الصادقين، اثر ابوالفرج عبدالرحمن بن على بن جوزى (597-508ق)، عالم بغدادی قرن ششم هجری است که در دانشهای گوناگون زمانه خود چیرهدست بوده است. او کتابش را به پیروی از کتاب «إحياء علوم الدين» اثر محمد غزالی، در چهار باب کلی «عبادات، عادات، مهلکات و منجیات» شکل داده است و هرکدام را در ده نوشتار توضیح میدهد. پژوهش این کتاب را عادل شوشه انجام داده است.
منهاج القاصدین و مفید الصادقین | |
---|---|
پدیدآوران | ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (نويسنده) شوشه، عادل (محقق) |
سال نشر | 13سده |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2م8 247/4 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ابن جوزی درآمدی بر کتاب نوشته است و در آن ضمن بزرگداشت جایگاه «إحياء العلوم» غزالی، کاستیهای آن را برمیشمرد و میگوید: در این کتاب کژیهایی است که آنها را فقط عالمان میدانند؛ کمترینشان حدیثهای باطل و جعلی و موقوفی است که گاهی غزالی آنها را مرفوع انگاشته است. در این کتاب گاه حدیثهایی از قول رسول خدا(ص) نقل شده است که ایشان نگفتهاند و سخنان و دیدگاههایی از صوفیان دیده میشود که تناسبی با شرع ندارند. او میگوید: هرچند با کتاب «إحياء العلوم» انس گرفته بودم، اما این کژیها من را به وحشت انداخت تا اینکه بر آن شدم کتابی را بنویسم که از ناراستیهای آن پیراسته باشد. ازاینرو، از حدیثهای درست و مشهوری که دارای معانی نیکو و استوار است، بهره گرفتم. من در کار پیرایشم برخی از متن «إحياء العلوم» را کنار گذاشتم و بهجای آنها نکتههای مناسبی را افزودم و در این مسیر، درازگویی نکردهام. من کاستیهای «إحياء العلوم» را در جای دیگر گرد آوردهام و آنها را در این کتاب گوشزد ننمودهام؛ چراکه ذکر آنها و درهم شدنشان با مطالب درست، دل خواننده را کدر میگرداند. اگرچه روش من در نوشتههایم اینگونه است که سند حدیث را میآورم، اما در اینجا برای اینکه متن به درازا کشیده نشود و خواننده را ملول نکند، از درج آنها پرهیز کردهام[۱].
فهرست این کتاب گستره بسیاری دارد و عنوانهای کتابهای اصلی آن درشتنمایی نشده است. برای همین، خواننده آنها را بهآسانی نمیبیند. ازاینرو، در اینجا عنوان آن کتابها، که به سیوهفت عدد میرسد، آورده شده است تا خواننده با کلیات مباحث کتاب آشنا شود؛ عنوان این کتابها که زیرمجموعههای فراوانی را در خود جای دادهاند، بدین شرحند: «علم، قواعد العقائد، أسرار الصلاة و مهماتها، أسرار الزكاة و مهماتها، أسرار الصوم و مهماته، أسرار الحج و مهماته، آداب تلاوة القرآن، الأذكار و الدعوات، ترتيب الأوراد و تفصيل إحياء الليل، آداب الأكل، آداب النكاح، آداب الكسب و المعاش، الحلال و الحرام، آداب الصحبة و الأخوة و المعاشرة مع الخلق، العزلة، آداب السفر، السماع و الوجد، الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر، آداب المعيشة و أخلاق النبوة، شرح عجائب القلب، رياضة النفس و تهذيب الخُلق و معالجة أمراض القلب، كسر الشهوتين، آفات اللسان، ذم الغضب و الحقد و الحسد، ذم الدنيا، ذم البخل و ذم حب المال، بيان ذم الجاه و الرياء، ذم الكبر و العُجب، ذم الغرور، التوبة، الصبر و الشكر، الرجاء و الخوف، الفقر و الزهد، التوحيد و التوكل، المحبة و الشوق و الأنس و الرضا، النية و الإخلاص و الصدق، المحاسبة و المراقبة، التفكر و ذكر الموت و ما بعده. پایانبخش کتاب بحثی درباره گستره مهر الهی است[۲].
عادل شوشه (محقق) نیز کتاب را چنین توصیف میکند: منهاج القاصدين کتابی است که آدمی را بر پرورش و پیراستگی جان و پیشرفت در مراتب بندگی پروردگار یاری میرساند؛ اثری است که عالمان، مبلغان، دانشجویان و رهپویان الهی از آن بینیاز نیستند. منهاج القاصدين، خلاصه و فشردهای از کتاب تزکیه «إحياء علوم الدين» نوشته محمد غزالی است. ابن جوزی در این کتاب به کارکرد دلها و برونداد آنها و آنچه که از عادتها، عبادتها، امور هلاککننده و رهاییبخش است، میپردازد. این کتاب راه و روش تربیتی را پیش پای رهپویان الهی میگشاید. ابن جوزی در واقع، کتاب «إحياء علوم الدين» را از گزافهها و حدیثهای جعلی پیراسته است و از سوی دیگر، گنجینههای آن کتاب را برگرفته و بر آنها در حد توانش افزوده است[۳]. او نشانی آیهها و تخریج حدیثها را انجام داده است و گاهی درباره برخی از آنها توضیح خود را تا جایی که از موضوع بیرون نرود، افزوده است.
شوشه در توجیه حذف سند حدیثها چنین میگوید: منهاج الصادقين چون «اندرزنامه» بشمار میآید، خواننده را از کاوش نمودن در درستی و ناراستی حدیثهای مندرج در کتاب بینیاز میکند؛ چراکه این کتاب یک اثر فقهی نیست که برای استنباط حکم شرعی حتما تخریج احادیث انجام شود. خود ابن جوزی در همین کتاب میگوید: «اما سند اخبار درستکاران و داستانهای پارسایان و اندرزهای مبلغان و سخنان حکمتآمیز ادیبان، صرفا زینتبخش اینها است و پیششرطی برای نقل روایتها در اندرزنامهها نیست». او این جمله را از زبان یوسف رازی میآورد که: «سند سخن حکمتآمیز، خود آن است (یعنی محتوای آن)» و نیز به پاسخ ابن مبارک استناد میکند که از او پرسیده شد: «ما اندرزهایی را در کتابها مییابیم؛ آیا به آنها توجه کنیم؟ پاسخ میدهد: زیانی ندارد و چنانچه پندی را بر سینه دیواری دیدی، به آن بنگر و پند بگیر، ولی دانش فقه، فقط به سماع درست اخبار سامان مییابد[۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه تحقیق، مقدمه مؤلف و متن کتاب.