منطق تفسیر قرآن (2)

منطق تفسیر قرآن (2) اثر محمدعلی رضایی اصفهانی، تلاشی است در ارائه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری و اصول و مبانی فهم صحیح قرآن.

منطق تفسیر قرآن (2)
منطق تفسیر قرآن (2)
پدیدآورانرضایی اصفهانی، محمدعلی (نویسنده)
عنوان‌های دیگردرسنامه روشها و گرايشهای تفسيري قرآن (منطق تفسير قرآن) روش‌ها و گرايش‌های تفسيري قرآن
ناشرمرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي(ص)
مکان نشرايران - قم
چاپ7
شابک978-964-7741-29-3
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

انگیزه نگارش

اهداف این نوشتار، عبارتند از: تبیین منطق تفسیر از طریق تحلیل روش‌ها و گرایش‌هاى تفسیرى که تاکنون در حوزه تفسیر قرآن به کار رفته است و بررسى صحت و کارآمدى این روش‌ها و گرایش‌ها به همراه ساماندهی آن‌ها در قالب درسى و آموزشى[۱].

ساختار

کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب در نه بخش، تنظیم شده است.

نویسنده در ابتدا، مباحث کلی را عنوان نموده و در ادامه، به بررسی و معرفی روش تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی قرآن، تفسیر عقلی و اجتهادی، تفسیر علمی، تفسیر اشاری، تفسیر به رأی و تفسیر کامل و جامع پرداخته و در پایان، گرایش‌های تفسیری را مورد مطالعه و تحقیق قرار داده است.

گزارش محتوا

در پیشگفتار، به بیان اهداف نوشتار و ویژگی‌های کتاب، پرداخته شده است[۲].

بخش نخست، به کلیات اختصاص یافته و نویسنده پس از توضیح برخی واژگان مربوط به بحث، تاریخچه روش‌ها و گرایش‌ها تفسیری را مورد مطالعه قرار داده و سپس، به بررسی عوامل و انگیزه‌های پیدایش روش‌ها و گرایش‌های تفسیری و تقسیمات مربوط به این روش‌ها و گرایش‌ها، پرداخته است[۳].

یکى از پرسابقه‌ترین روش‌هاى تفسیر قرآن کریم، روش تفسیر قرآن به قرآن است. این روش، یکى از اقسام روش نقلى تفسیر به شمار مى‌آید؛ چراکه روش نقلى تفسیر را به دو شاخه تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به روایت، تقسیم کرده‌اند و در مورد کمتر روش تفسیرى همچون این روش، اتفاق وجود دارد. همه مفسران و صاحب‌نظران -جز تعداد اندکى- این روش را پسندیده‌اند و در بسیارى موارد از آن استفاده کرده‌اند و برخى آن را بهترین روش تفسیر دانسته‌اند. به اعتقاد نویسنده، اهمیت این روش هنگامى روشن مى‌شود که بدانیم تفسیر موضوعى قرآن، بدون استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن ممکن نیست و در تفسیر ترتیبى نیز، مفسر نمى‌تواند از این روش بى‌نیاز باشد و اگر آن را کنار بگذارد، در حقیقت از قرائن نقلى موجود در آیات دیگر، صرف‌نظر کرده است و در نتیجه، در دام تفسیر به رأى گرفتار خواهد شد و ازاین‌رو، لازم است که مفسر قرآن، این روش را به‌خوبی بشناسد و با تمرین و ممارست، در آن مهارت یابد تا بتواند مفسر خوبى باشد و لذا در بخش دوم، روش تفسیر قرآن به قرآن، مورد بررسى و تحلیل قرار مى‌گیرد و مثال‌های متعددى از آن ارائه مى‌گردد[۴].

در بخش سوم، به بحث پیرامون روش تفسیر روایی قرآن، پرداخته شده است. روش تفسیر روایى قرآن، یکى از کهن‌ترین و رایج‌ترین روش‌هاى تفسیرى است. این شیوه تفسیرى، یکى از اقسام «تفسیر مأثور» و «تفسیر نقلى» است. تفسیر روایى جایگاه ویژه‌اى در بین روش‌هاى تفسیرى داشته و همواره موردتوجه مفسران بوده است و در بستر تاریخ، گاهى گرایش افراطى به آن پیدا شده است؛ به‌طوری‌که برخى مفسران، تنها از این روش پیروى کرده و روش‌هاى دیگر را نفى کرده‌اند. البته در این روش تفسیرى، گرایش‌هاى مخالف و معتدل نیز وجود داشته است. نویسنده در این مبحث، دیدگاه‌هاى صاحب‌نظران را در مورد تفسیر روایى و گرایش‌هاى افراطى و تفریطى نسبت به این روش و همچنین نقش و قلمرو اقسام احادیث را در تفسیر قرآن، بررسى کرده تا ابهام‌هاى کاربرد روایات در تفسیر روشن شود و بتوان در فضاى روشن‌ترى از احادیث پیامبر(ص)، در تفسیر قرآن استفاده کرد[۵].

در بخش چهارم، روش تفسیر عقلی و اجتهادی، مورد بررسی قرار گرفته است. در میان روش‌هاى تفسیرى، روش تفسیر عقلى از جایگاه ویژه‌اى برخوردار است و تعبیرها و تعریف‌هاى گوناگونى از آن شده و در میان مذاهب کلامى (شیعه، معتزله و اشاعره) برخوردهاى متفاوتى با آن شده است. گاهى ازاین‌روش، به‌عنوان روش تفسیر اجتهادى و گاهى تحت عنوان یکى از اقسام روش تفسیر به رأى از آن یاد مى‌شود. گاهى هم با گرایش فلسفى تفسیر، یکسان انگاشته مى‌شود؛ ولى کمتر دیده شده که معنا و مفهوم روش تفسیر عقلى، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ ازاین‌رو در این بخش، این روش با دقت، تعریف شده و مورد ارزیابى قرار گرفته است. نویسنده در این مبحث، تعبیرهاى مختلف عقل و روش تفسیر عقلى را بیان کرده و جایگاه اصلى بحث را روشن ساخته و با بررسى دلیل‌هاى موافقان و مخالفان، ثابت کرده است که روش تفسیر عقلی در تفسیر قرآن لازم است و معیار دارد و با روش تفسیر به رأى و تأویل‌هاى نابجای فلسفى از آیات قرآن، متفاوت است[۶].

در بخش پنجم، روش تفسیر علمی قرآن، مورد مطالعه قرار گرفته است. یکى از مباحث گسترده و عمیق در عصر حاضر، مبحث قرآن و علوم جدید است که ذهن بسیارى از مفسّران شیعه و سنى و حتى برخى از دانشمندان غیرمسلمان را به خود مشغول کرده است. از طرفى مباحث مربوط‍‌ به ماهیت علم تجربى و رابطه آن با قرآن و قلمرو و حوزه‌هاى علم و قرآن و تعارضات پندارى و ابتدایى در این مورد و از طرف دیگر، علاقه مردم و دانشمندان به این مبحث و دیدگاه‌هاى متفاوت مفسران و از طرف سوم، مثال‌هاى متنوع و زیاد که حدود هزار آیه قرآن را در بر مى‌گیرد، سبب شده که مبحثى گسترده به نام تفسیر علمى در روش‌شناسى تفسیر علمى پیدا شود. البته در این رابطه موضوعات و مقدمات دیگرى هم وجود دارد که نیاز به کاوش دارد؛ مثل آنکه آیا همه علوم بشرى در قرآن وجود دارد یا نه‌؟ هدف مثال‌هاى علمى قرآن چیست‌؟ ازاین‌رو در این بخش، مطالبى فشرده در مورد تفسیر علمى بیان شده است[۷].

بخش ششم، به روش تفسیر اشاری، اختصاص یافته است. این روش که یکى از روش‌هاى پر سابقه تفسیر قرآن کریم است، با نام‌هاى گوناگون، همچون: روش باطنى، عرفانى، صوفى، شهودى و رمزى خوانده مى‌شود که هر کدام، اشاره به گونه خاصى از این تفسیر دارد. در مورد این روش تفسیرى و گونه‌هاى آن، اختلاف‌نظرهای زیادى بین مفسران و صاحب‌نظران وجود دارد. گروهى، برخى اقسام آن را مى‌پسندند و تفسیر قرآن بدون استفاده از این روش را قبول ندارند و گروه دیگر، اصلاً این روش را، تفسیر قرآن نمى‌دانند، بلکه مرتبط‍‌ با تأویل و باطن قرآن مى‌دانند. براى روشن شدن این مطلب و جداسازى شیوه صحیح و غیر صحیح در تفسیر اشارى، این روش در این بخش، مورد بررسى کامل قرار گرفته و زوایا و ابعاد و گونه‌هاى این روش و سخنان و دلایل صاحب‌نظران پیرامون آن، بررسى شده است[۸].

روش تفسیر به رأى، یکى از روش‌هاى مردود و مذموم در تفسیر قرآن به شمار مى‌آید و بحث و بررسى در مورد آن، به خاطر آن است که در احادیث اسلامى آن را مذموم شمرده‌اند و خطراتى براى مفسر به دنبال دارد؛ به‌گونه‌ای که ممکن است مفسر قرآن را گرفتار انحراف در تفسیر و آتش دوزخ نماید؛ ازاین‌رو، شناخت این روش تفسیرى و احتراز از مصداق‌های آن از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است و لذا در بخش هفتم، به بررسی این روش تفسیری، پرداخته شده است[۹].

روش تفسیر کامل و جامع و گرایش‌های تفسیری، عنوان سایر بخش‌های کتاب است. در پایان کتاب، مطالبی پیرامون «تفسیر قرآن و هرمنوتیک»؛ «تفسیر موضوعی» و «کتابشناسی روش‌ها و گرایش‌های تفسیری»، به‌عنوان ملحقات، به کتاب افزوده شده است[۱۰].

در توصیف ویژگی‌هاى کتاب، می‌توان به نکات زیر اشاره نمود:

  1. بررسى تعریف واژه‌ها، روش‌ها، گرایش‌ها، مناهج، مکاتب، مذاهب تفسیرى و... در یک درس مستقل، به‌طوری‌که خواننده را با دیدگاه‌هاى مختلف در این زمینه آشنا مى‌سازد؛ سپس این اصطلاحات را با تعریفى دقیق و مرزهاى مشخص ارائه مى‌کند. لازم به یادآورى است که روش‌ها و گرایش‌هاى تفسیرى در حوزه علوم قرآن و تفسیر، نو و جوان است؛ ازاین‌رو، زوایا و تعاریف آن روشن و منقح نبوده است. درس اول این کتاب، تلاشى براى سامان‌دهى به این اصطلاحات و جلوگیرى از خلط‍‌ است.
  2. جداسازى مباحث روش‌هاى تفسیرى که بر اساس منابع تفسیر شکل گرفته، از گرایش‌هاى مفسران قرآن که تحت تأثیر تخصص و سلیقه، عقاید آن‌ها شکل گرفته است.
  3. ارائه مطالب به‌صورت درس‌هاى آموزشى و سامان‌مند که زودیاب بوده و معلم را براى تدریس و امتحان و دانش‌پژوه را براى فهم و استفاده یارى مى‌سازد.
  4. هر درس به‌طورمعمول، شامل یازده عنوان است: اهداف، درآمد، واژگان، تاریخچه، دیدگاه‌ها، دلایل، نمونه‌هاى کاربردى، خلاصه درس، پرسش‌ها، پژوهش‌هاى جدید و منابع براى مطالعه بیشتر. این سبک تدوین کتاب درسى بر اساس آخرین دستاوردهاى روان‌شناسى تربیتى و تکنولوژى آموزشى صورت گرفته است که بر اساس دیدگاه برخى اساتید ارزیاب، کم‌نظیر است.
  5. این کتاب بارها آزمایش شده؛ یعنى چندین دوره در رشته تخصصى تفسیر حوزه علمیه قم، مرکز جهانى علوم اسلامى و برخى مراکز دانشگاهى تدریس شده و بازخوردهاى آن گرفته شده است بنابراین، متنى تجربه شده است[۱۱].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در ابتدا و کتاب‌نامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۱۲]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۱۳].

پانویس

  1. پیشگفتار، 15- 16
  2. پیشگفتار، ص15- 16
  3. متن کتاب، ص21- 41
  4. همان، ص49- 50
  5. همان، ص89- 90
  6. همان، ص141
  7. همان، ص179- 180
  8. ر.ک: همان، ص241
  9. همان، ص277
  10. همان، ص363-403
  11. ر.ک: همان، ص16
  12. ر.ک: پاورقی، ص242
  13. ر.ک: همان، ص243

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها