مناقب الأبرار و محاسن الأخيار

مناقب الأبرار و محاسن الأخيار، اثر حسين بن نصر بن خميس (466-552ق)، با تحقيق احمد اديب جادر، كتابى است پيرامون اعيان و بزرگان صوفيه به زبان عربى و در قرن ششم هجرى نوشته شده است.

مناقب الأبرار و محاسن الأخیار
مناقب الأبرار و محاسن الأخيار
پدیدآورانجادر، محمد ادیب (محقق) ابن خمیس، حسین بن نصر (نویسنده)
ناشرمرکز زايد للتراث و التاريخ
مکان نشرالعین - امارات
سال نشر1427 ق یا 2006 م
چاپ1
موضوععارفان - سرگذشت‌نامه
زبانعربی
تعداد جلد2
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏278‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏8‎‏ ‎‏1385
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

تقصيرى كه در آثار پيشينان از جمله «طبقات الصوفية» سلمى، «حلية الأولياء» ابونعيم، «بهجة الأسرار و لوامع الأنوار» ابن جهضم و «تهذيب الأسرار» ابوسعد عبدالملك خرگوشى مبنى بر عدم استيفاى اخبار و آثار و مناقب بزرگان صوفيه، به نظر نویسنده رسيده، وى را بر نگارش اين اثر برانگيخته است[۱]

ساختار

كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در سه باب، در دو جلد تنظيم شده است.

نویسنده در ابتدا، به ذكر و گردآورى مطالب كتاب‌هاى پيشنيان (با حذف اسانيد معنعن) پيرامون تراجم صوفيه پرداخته و سپس، مسموعات خويش را بدان، افزوده است.

گزارش محتوا

در مقدمه محقق، علاوه بر ارائه زندگى‌نامه مختصرى از نویسنده، به منابع مورد استفاده در كتاب اشاره شده است[۲]

باب اول، به مقدمه نویسنده اختصاص يافته كه در آن ضمن بيان موضوع كتاب، به ذكر انگيزه تأليف پرداخته شده است[۳]

باب دوم، مشتمل بر لب و اساس كتاب بوده و دربردارنده 109 ترجمه مى‌باشد كه نویسنده از جهت ترتيب تراجم بر اساس طبقات مترجمين، از شيوه ابوعبدالرحمن سلمى و قشيرى پيروى نموده است.

وى در كتاب خويش، نخست اخبار طبقات سلمى را آورده، سپس متعرض رساله قشيرى گرديده، بعد از آن «حلية الأولياء» و «بهجة الأسرار» را اساس كار خويش قرار داده و در نهايت، تراجم مذكور در «تهذيب الأسرار» خرگوشى را مورد استفاده قرار داده است[۴]

اولين فرد معرفى‌شده در اين باب، ابوعلى فضيل بن عياض بن مسعود بن بشر تميمى (متوفى 187ق) است كه در ابتدا، راهزن بوده، ولى شبى از شب‌ها كه از ديوار خانه‌اى بالا مى‌رفته تا به معشوقه خود دست يابد، ناگهان مى‌شنود كه شخصى مشغول تلاوت اين آيه است: «أ لم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذكر الله»[۵]؛ «آيا هنگام آن نرسيده است كه دل‌هاى مؤمنان از ياد خداوند فروتنى يابد». فضيل مى‌گويد: «آرى پروردگارم، هنگامش دررسيده است»، سپس راه رفته را بازمى‌گردد و... توبه‌اى جانانه مى‌كند و تا زمان مرگ مجاور حرم مى‌گردد[۶] و آخرين شخص، ابوعبدالله محمد بن عبدالخالق دينورى است[۷]

از ديگر افراد معروفى كه شرح حالى از ايشان در اين باب ذكر گرديده، مى‌توان ابراهيم بن ادهم بن منصور؛ ذوالنون مصرى؛ معروف بن فيروز كرخى؛ بشر بن حارث حافى؛ شقيق بن ابراهيم بلخى؛ حاتم بن عنوان اصم؛ عمرو بن سلمه حداد؛ منصور بن عمار؛ محمد بن فضل بلخى؛ طاهر مقدسى؛ ابوعمر دمشقى؛ ممشاد دينورى؛ احمد بن عطاء بن احمد رودبارى؛ محمد بن احمد بن سالم بصرى؛ احمد بن محمد بن ابوسعدان؛ محمد بن ابراهيم زجاجى؛ محمد بن داود دقى دينورى؛ اسماعيل بن نجيد بن احمد سلمى و على بن احمد بن سهل بوشنجى را نام برد[۸]

در باب سوم نویسنده نوادر اخبارى را كه درباره گروهى از صالحان شنيده و نام آنها را به صورت معين و مستقل در كتاب ذكر نكرده افزوده است وى اين حكايات را از قول 79 نفر ذكر مى‌كند كه برخى از آن‌ها عبارتند از: ابوعلى بن موسى معدل، ابوسليمان مغربى، محمد بن يوسف فريابى، ابواسحاق ابراهيم خواص، ابوجعفر فرغانى، ابوبكر مصرى، محمد بن مثنى و..[۹]

اثر حاضر، مرجع و مصدر براى كتب فراوانى واقع گرديده است. ابن اثير، كتاب خود «المختار في مناقب الأبرار» را با تكيه بر همين كتاب نگاشته و بيشتر اخبار آن را نقل نموده، بى‌آنكه اشاره‌اى به اين مطلب نمايد. همچنين فريدالدين عطار نيز در نگارش «تذكرة الأولياء» از آن بهره برده است[۱۰]

كتبى كه صريحا نام اين كتاب در آنها ذكر شده و از آن اخذ مطلب نموده‌اند، عبارتند از: «طبقات الفقهاء الشافعية» ابن صلاح (متوفى 643ق)؛ «طبقات الأولياء» ابن ملقن (متوفى 804ق)؛ «المكنون في مناقب أبي‌الفيض ذي‌النون» سيوطى (متوفى 911ق)؛ «الروضة الريا في تاريخ داريا» عمادى (متوفى 1050ق)[۱۱]

وضعيت كتاب

فهارس كتاب، در انتهاى جلد دوم جاى گرفته است كه عبارتند از فهارس: آيات؛ احاديث نبوى؛ اعلام؛ اقوام، قبايل و مذاهب؛ كتب؛ اماكن و شهرها؛ ايام، غزوات و وقايع؛ حيوانات؛ اوايل و اواخر؛ اشعار؛ انصاف ابيات و اصطلاحات الفاظ فنى و اشياء مذكور در كتاب، به‌همراه فهرست فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده و نيز فهرست مترجمين بر حسب ترتيب مؤلف.

پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن‌ها، علاوه بر ذكر منابع[۱۲] و اشاره به اختلاف نسخ[۱۳]، به توضيح برخى مطالب متن پرداخته شده است[۱۴]

پانويس

  1. ر.ک: مقدمه محقق، ص9
  2. مقدمه نخست، ص5-14
  3. مقدمه مؤلف، ج1، ص3-5
  4. ر.ک: مقدمه محقق، ص10
  5. الحديد: 16
  6. ر.ک: متن كتاب، ج1، ص7
  7. همان، ج2، ص882
  8. ر.ک: همان، ص22-882
  9. همان، ص887-941
  10. ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص11
  11. ر.ک: مقدمه محقق، ص11
  12. ر.ک: پاورقى، ص193
  13. ر.ک: همان، ص202
  14. ر.ک: همان، ص203

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.

وابسته‌ها