مصائب النواصب فی الرّد علی نواقض الروافض
مصائب النواصب فی الرد علی نواقض الروافض نوشته قاضی سید نورالدین بن شرفالدین مرعشی حسینی تستری (956-1019ق)، با موضوع کلام اسلامی، ردی بر کتاب «نواقض الروافض» میرزا مخدوم شریفی تبریزی است.
مصائب النواصب فی الرّد علی نواقض الروافض | |
---|---|
پدیدآوران | شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین (نویسنده) عطار، قيس (محقق) |
عنوانهای دیگر | في الرد علي نواقض الروافض |
ناشر | دليل ما |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1385ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-397-120-1 |
موضوع | اهل سنت - دفاعيهها و رديهها
بدعت و بدعت گذاران - دفاعيهها و رديهها شريفي، مخدوم بن شمسالدين، قرن 10ق. نواقض الروافض - نقد و تفسير شيعه - دفاعيهها و رديهها علي بن ابيطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 225/4 /ش4 ن9085 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
قاضی نورالله شوشتری در سال 995ق از تألیف این کتاب فراغت یافت و همانطور که در خاتمه متذکر شده، آن را در هفده روز نوشته و به پایان رسانده است[۱]
ساختار
کتاب دارای مقدمه محقق، مقدمات مؤلف (هشت مقدمه) و مطالب کتاب در شش فصل (که سه فصل آن در جلد اول و سه فصل در جلد دوم بیان شده است) است.
از سبک نوشتاری کتاب چنین برداشت میشود که نویسنده معتقد است که این کتاب پاسخی نظامی در حوزه قلم به مخالفان است. بنابراین وی، حملات میرزا مخدوم در نواقض را با سبکی حماسی پاسخ گفته است. ایشان فصول و بخشهای کتاب را با اصطلاحات نظامی نامگذاری کرده است.
او علت نامگذاری کتاب و سبک نگارش حماسی آن را به این جهت میداند که بحث با مخالف را جهاد میشمارد. لذا در نوشتن آن بهجای فصل به جُند تعبیر کرده است. وی پس از خطبه مُسَجَّعش، هشت مقدمه بر کتاب نگاشته و سپس شش لشکر (بخش) آورده، در لشکر چهارم بیستوسه طایفه و در لشکر ششم هفت پرچم را بحث کرده است. ترتیب کتاب بهصورت مقدمه، سپاهیان (جنود)، لشکریان (صفوف)، رستهها (طوایف) و پرچمها (رایات) است منتهی جنگ در اینجا با تیرهای قلم و شمشیرهای استدلال صورت میپذیرد[۲]
گزارش محتوا
محقق در مقدمه کتاب، به معرفی نویسنده پرداخته است؛ او از نام، خانواده، سفر و مناصب نویسنده سخن گفته به دنبال آن از اساتید، شاگردان، اقوال دیگران درباره وی و چگونه به شهادت رسیدنش گفته است. در ادامه توضیحاتی درباره کتاب آوره است[۳]
قاضی در نخستین مقدمه خود، بحث را با نسب میر مخدوم آغاز کرده و دراینباره مینویسد، وی از فرزندان دختر میر سید شریف جرجانی ادیب مشهور است. قاضی در اثبات تشیع میر سید شریف میکوشد و میگوید که وی بنا بهتصریح خودش جرجانی است و در خطبه شرحش بر«مفتاح» سفرش را به بلاء ماوراءالنهر «بلاء و ابتلاء» وصف میکند. قاضی مینویسد، مردمان بلاد ماوراءالنهر از زمان فتح تا زمان ما، بهطور خاص اهل سنت و جماعتاند؛ چنانکه اهل جرجان و استرآباد از زمان شیوع اسلام در آنها بر مذهب امامیه بودهاند[۴]
در مقدمه دوم از تحقیق معنای ایمان و خلود برخی در آتش و غیریت ایمان و اسلام و... صحبت میشود و به اشکالات صاحب نواقض پاسخ داده میشود[۵]
نویسنده در مقدمه سوم، درباره اثبات فرقه ناجیه از مسلمانان تحقیق میکند و تنها فرقه ناجیه را امامیه میداند. او در پی تکذیب قولی است که تبعیت از صحابه را شرط دخول در فرقه ناجیه میدانند[۶]
مقدمه چهارم درباره تعریف صحابی از دیدگاه دو مذهب است. مقدمه پنجم در نقد اجمالی احادیث اهل سنت است. مقدمه ششم که بسیار کوتاه است، درباره روش استدلال شیعه به روایات اهل سنت درباره امام على(ع) و اولاد ایشان است. قاضی در این مقدمه، متنی را به فارسی در دو صفحه به نقل از پدرش آورده است[۷]
مقدمه هفتم در بیان این مطلب است که مذهب امامیه همان مذهب اهلبیت(ع) است. در اینجا وی مروری بر مشکلات تاریخی شیعه دارد و اینکه شیعه همیشه در پرده خفا بوده و بااینحال، استوار برجایمانده است. وی میگوید که اکثر ائمه ما به شمشیر یا زهر به شهادت رسیدند و علمای ما بیشتر اوقات در تقیه بسر میبردند و باوجود اکثریت داشتن مخالفان، مذهب حق اهلبیت(ع) ثابت و استوار مانده است[۸]
مقدمه هشتم درباره حکم لعن و موارد آن است. بحث وی در اینجا در تفکیک میان لعن و سب و اتهامات بیدلیلی که به شیعه نسبت داده میشود، جالب است. البته وضعیت قاضی که فضای تند آن دوره میزیسته آنهم در هند، روشن است[۹]
پساز مقدمات هشتگانه، قاضی مباحث کتابش را با تعبیر جُند اول و دوم و... ادامه میدهد. جند اول درباره آیاتی (شش آیه) است که میرمخدوم آنها را بهعنوان دلیل فضل صحابه بهطور عموم ارائه کرده است.
جند دوم درباره احادیثی (نه حدیث) است که میرمخدوم در همین زمینه به آنها استناد کرده است.
جند سوم در رد ادلهای است که میرمخدوم درباره حقانیت خلفای سهگانه در مستولی شدن بر احکام خدا پس از رحلت رسول(ص) به آنها استناد کرده است. در جند سوم، جایی صاحب نواقض، تشیع امامی آلبویه را نفی میکند و میگوید هیچ سلطان امامی (پادشاه شیعه) تا زمان ما نبوده است. قاضی در برابر، مطالبی درباره آلبویه و دیگر سلاطین امامی مذهب مانند خدابنده ارائه میکند. صاحب نواقض، در ضمن بحث، حملاتی به شاه اسماعیل دارد و اینکه او شرابخوار بوده است. قاضی این اتهام را کذب و بهتان میداند. بهخصوص در آغاز کار تا سلطنت که باید عادل و متقی شناخته شود. وی تأیید میکند که در اواخر عمر به این مسائل متهم شد که نهایت گناه کرده و توبه از هر گنهکاری پذیرفتنی است. وی همچنین نسبتهای زنا و لواط را هم به وی تکذیب میکند. قاضی تأیید میکند که اگر همچنین میکرده، فاسق بوده است. قاضی از این سخن میرمخدوم که گفته است شاه اسماعیل، خونریز بوده و اشارهاش به کشتن سنیان است، چنین پاسخ میدهد که فرضاً که چنین بوده باشد؛ اما نخستین بار طلحه و زبیر و عایشه بودند که بغی بر امام على(ع) کردند و خونریزی کردند[۱۰]
جند چهارم درباره تناقضات موجود در نسبتها و اتهاماتی است که وی متوجه برخی از عقاید خاص امامیه کرده است. میرمخدوم در مقدمه این مبحث، اظهار میدارد که وی بیش از هر کس ـ از کسانی که آنوقت در عثمانی بودهاند ـ به متون و عادات و آداب رافضه آگاهی دارد و مطالبی را بیان میکند که برای دیگران قابلدسترسی نیست، وی بهطور ضمنی اظهار میدارد که برخی ازآنچه در کتب کلامی سنیان درگذشته به روافض نسبت میدادند درواقع مربوط به اثناعشریه که امروزه مصداق رفض هستند صادق نیست. به همین دلیل، اینان، به آن اتهامات به دیده تمسخر مینگرند. وی حتی برای نمونه از انتقادهایی یاد میکند که حسن شیروانی در کتاب «الاحکام الدینیه فی تکفیر قزلباش» بیان کرده و گفته است که اینان به حلول خدا در وجود شاه اسماعیل و نیز به تناسخ و استحلال خمر و... اعتقاد دارند درحالیکه اینها حقیقت ندارد و دروغ است و علمای عصر ما از بابت آنها خجلتزدهاند. میرمخدوم اظهار میدارد که در این کتاب، بر آن است تا مطالب جدیتری را در نقد شیعه بگوید. وی تأکید میکند که برخی از این انتقادها، مطالبی است که در کتابهای شیعه آمده اما بخشی هم میانشان شایع است، گرچه در کتابی از کتب آنان یافت نمیشود. قسم اول را هفوات مخبثه و قسم دوم را عادات خبیثه مینامد[۱۱]
جند پنجم درباره نسبتهایی است که میرمخدوم آنها را عادات زشت شیعیان میداند. نخستین مورد آن است که این جماعت بهجای نمازهای واجب، لعن بر صحابه و زوجات رسول(ص) میکنند. وی ادامه میدهد که شاه طهماسب جز روز عاشورا نماز نمیخواند. و بهانهاش اینکه من وسواسی هستم و نمازخواندن برایم سخت و مزاحم کارهای سلطنت است. قاضی پاسخ میدهد، این اتهام که اینان بهجای نماز، لعن میکنند، کذب محض است[۱۲]
جند ششم اختصاص به برخی از مطالب کفریات دارد که شماری از فقهای سنی به آنها فتوا دادهاند. این چیزی بود که قاضی در برخی از مباحث قبلی در برابر برخی از مستندات میر مخدوم از آثار شیعه، قول بیانش را داده بود. این بخش رد بر نواقض نیست بلکه مناظرهای میان حجازی و عراقی در نقد برخی از دیدگاهها و فتاوی دو طرف است[۱۳]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن ذکرشده است و فهارس فنی(شامل فهارس آیات، احادیث، اقوال و آثار، اعلام، طوائف و قبائل و فرق، اماکن و بلدان، وقایع و ایام، اشعار، کتابهای وارده در متن، منابع و مآخذ) در انتهای جلد دوم آمده است.
پاورقیها علاوه بر ارجاعات حاوی مطالب مفیدی در شرح و توضیح مطالب کتاب و بیان اختلاف نسخههای خطی است.
رونوشت تصاویر صفحات اول و آخر شش نسخه خطی این کتاب در صحفات چهلوچهار تا پنجاهوپنج ارائه شده است.
این نسخه اولین نسخه چاپی از این اثر است که بر شش نسخه خطی اعتماد کرده است. پنج نسخه از آن به شمارههای 900، 9918، 897، 899 و 14703 مربوط به کتابخانه رضویه و یک نسخه به شماره 594 مربوط به دانشگاه الاهیات مشهد هست. نسخهها با حروف به ترتیب ابجد شمارهگذاری شدهاند و به اختلاف بین نُسَخ نیز با همین حروف در پاورقی اشاره شده است.[۱۴]
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص28
- ↑ ر.ک، مقدمه محقق، ص29
- ↑ ر.ک، مقدمه محقق، ص3 - 55
- ↑ رسول جعفریان، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان
- ↑ ر.ک: متن کتاب، 77-96
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص99-124
- ↑ رسول جعفریان، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص36 - 39
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- جعفریان، رسول، مروری بر مصائب النواصب قاضی نورالله شوشتری، پایگاه کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایرانیان در اردیبهشت 1396ش، به آدرس