مجموع رسائل اليواقيت في علوم الحديث
مجموع رسائل الیواقیت فی علوم الحدیث، این مجموعه نُهگانه به همراه پنج رساله دیگری که در «المجموع اللطیف فی بیان الحدیث الضعیف» گردآوری شدهاند، برگرفتهشده از رسالههای کمیابی است که لا به لای آثار عالمان بزرگ اهل سنت در موضوع «حدیث ضعیف و جایگاه آن در کتابهای روایی» یافت میشوند. ابو عاصم بشیر ضیف بن ابو بکر مالکی جزایری این رسالهها را از میان کتابها بیرون آورده است و خود بر این رسالهها عنوانی نهاده است.
مجموع رسائل اليواقيت في علوم الحديث | |
---|---|
پدیدآوران | جزایری، بشیر ضیف (نويسنده)
ابوداود، سلیمان بن اشعث (نويسنده) بیهقی، احمد بن حسین (نويسنده) بطلیوسی، عبد الله بن محمد (نويسنده) سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) انصاری، حسین بن محسن (نويسنده) سودی مالکی، عبدالقادر بن محمد (نويسنده) کتانی، محمد عبدالحی بن عبدالکبیر (نويسنده) لکنوی، محمد عبدالحی (نويسنده) عثمانی، ظافر احمد (نويسنده) کوثری، محمد زاهد (نويسنده) الجزائری، طاهر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | المجموع اللطیف فی بیان الحدیث الضعیف ** التحفة المرضیة فی حل بعض المشکلات الحدیثیة ** الروض الباسم فی الکلام عن مستدرک ابی عبدالله الحاکم ** النهج السدید فی اقوی واصح و اثبت الاسانید ** توضیح المدرک فی تصحیح المستدرک ** درة العارفین فی کشف العلل ا |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1433ق - 2012م |
چاپ | 1 |
شابک | 978-2-7451-7591-5 |
موضوع | حدیث - احادیث اهل سنت - مجموعهها - حدیث - علم الدرایه - احادیث ضعیف - حدیث - علم الرجال |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3م4ج 109 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
او همچنین، به همراه تحقیق متن و درج پاورقی، شرححالی از نویسندگان را در آغاز هر رساله آورده است.
رسالههایی که در مجموعه نخست فراهم آمدهاند، عبارتند از: رسالة أبی داود سجستانی إلی أهل مکة؛ رسالة الحافظ الإمام البیهقی (458-384ق) إلی أبی محمد الجوینی؛ «درة العارفین فی کشف العلل التی تعرض للمحدثین» از ابو محمد عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی (521-444ق)؛ «النهج السدید فی أقوی و أصح و أثبت الأسانید» و «الروض الباسم فی الکلام عن مستدرک أبی عبد الله الحاکم» و «توضیح المدرک فی تصحیح المستدرک» از جلالالدین عبد الرحمن بن أبی بکر سیوطی (911-849)؛ «التحفة المرضیة فی حل بعض المشکلات الحدیثیة» از حسین بن محسن انصاری (1327-1225ق)؛ «نفع العباد فی نظم الروایة و الإسناد» از عبد القادر بن محمد بن عبد القادر سوری مالکی فاسی؛ «منح المنة فی سلسلة بعض کتب السنة» از أبو الإسعاد محمد عبد الحی کتانی (1382-1302).
رسالة أبی داود إلی أهل مکة
این رساله، نامهای از ابوداود سجستانی (متوفى 275ق) به عالمان مکه است. آنان از او خواسته بودند که در باره درستی احادیث کتابش «سنن ابی داود» توضیح دهد.
ابو داود گزارشی از انواع حدیثهای کتابش میدهد به اینکه، برخی از احادیث یک باب، إسناد استوارتری دارند و برخی دیگر از کسانی است که حافظه قویتری داشتهاند. توضیحات دیگر او عبارتند از: اختصار احادیث طولانی برای درک موضع فقهی آنها؛ احتجاج به احادیث مرسل؛ ترک احادیث کسانی که متروک الحدیث اند؛ تبیین حدیث منکر؛ چرایی نقلنکردن برخی احادیث؛ ادعای استقصای احادیث؛ اصول احادیث مرسل؛ مشهور بودن بیشتر احادیث سنن و متصل نبودن برخی دیگر از آنها؛ ترک برخی احادیثی که معنایشان پوشیده است؛ تعداد کتابهایی که در سنن آمده است؛ کنارنهادن حدیث معلولی که در پندار خواننده، حدیث متصل است؛ درج احادیث مربوط به احکام؛ پرهیز از احادیث مربوط به زهد و فضایل اعمال.[۱]
رسالة الحافظ الإمام البیهقی إلی أبی محمد الجوینی
این رساله، نامهای از بیهقی (458-384ق) به امام الحرمین (438-380ق) است که با قوّت علمی بالایی نوشته شده است و در آن برخی از پنداشتهها و ناراستیهای جوینی را در اجتهاداتش برمیشمرد. او نیز بیهقی را دعای خیر میکند. این رساله در «مجموعة الرسائل المنیریة» و «طبقات الشافعیة الکبری» آمده است.[۲]
عبدالوهاب سبکی در باره این نامه اینگونه توضیح میدهد: جوینی کتابی را به نام «المحیط» مینویسد و بر آن میشود که در احتجاجات آن، به مذهب شافعی مقید نباشد و در این روش، به مورد احادیث بسنده کند و فراتر از آن نرود و نیز از تعصبهای مذهبی دوری گزیند. بیهقی این روش او را توهمات حدیثی میداند و متذکر میشود که این شافعی است که در اخذ حدیث، توقف کرده است و احادیثی را که جوینی در کتابش میآورد و شافعی به آنها اعتنایی نداشته است، ناشی از نقصانها و ضعفهای آنها است و کسانی که روش محدثان را میشناسند، بدان آگاهند.[۳]بیهقی با احتجاج به گفتههای شافعی، ضعف حدیثها و مجهولبودن راویان را وامینماید.[۴]
درة العارفین فی کشف العلل التی تعرض للمحدثین
این رساله، نوشته ابو محمد عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی (521-444ق) است. او به گوشههای پنهان و پیچیدگیها و دشواریهایی که در احادیث است، میپردازد و بایسته میداند که محدث آنها را بشناسد تا در فهم خود به وهم و غلظ و تصحیف دچار نشود.[۵]
بطلیوسی هشت علت را برای ناراستی حدیث برمیشمرد که عبارتند از: فساد إسناد آن؛ نقل به معنا (نه نقل به لفظ)؛ نادانستن إعراب؛ تصحیف؛ بریدهشدن بخشی از عبارت؛ فراموشی سبب نقل؛ نشنیدن بخشی از عبارتها و نیز، نقل حدیث از کتابها بدون دریافت مستقیم از شیوخ.[۶]اصل این رساله در کتاب «الإنصاف فی التنبیه علی الأسباب التی أوجبت الاختلاف بین المسلمین فی آرائهم» و در باب پنجم آن (الخلاف العارض من جهة الروایة) یافت میشود.[۷]
النهج السدید فی أقوی و أصح و أثبت الأسانید
این اثر برگرفتهشده از کتاب «البحر الذی زخر بشرح ألفیة الأثر» سیوطی (911-849) است که ابو عاصم (پژوهشگر) بر آن عنوان النهج السدید نهاده است و خود نیز، مطالبی را در پاورقیها به آن افزوده است.[۸]
سیوطی میگوید: اسانیدی که آنها را «أصح الأسانید» میخوانند، اگرچه داوریها در باره درستیِشان مختلف است، اطمینان خاطری را در خواننده نسبت به سلامت سند ایجاد میکند. بویژه، آنکه در رجال این إسنادها شروطی مانند عدالت و ضبط راوی به وفور یافت میشود.[۹]
سیوطی سپس، اصح أسانید اهلبیت(ع)، ابوبکر، عمر، ابو هریرة، ابن عمر، عایشه، زهری، ابن مسعود، انس بن مالک، مکیّین، اهل مدینه، یمانیّین، شامیّین، مصریّین و خراسانیّین را برمیشمرد و داوری برخی از عالمان را در باره صحیحترین اِسنادها ذکر میکند.[۱۰]او از برخی دیگر از اسانید با عنوان «أوهَی الأسانید» یاد میکند.[۱۱]سیوطی در ادامه، اصح أسانیدی را که برخی از عالمان و محدثان بزرگی مانند ذهبی، ابن حجر و دیگران اختیار کردهاند، ارائه مینماید.[۱۲]
الروض الباسم فی الکلام عن مستدرک أبی عبد الله الحاکم
این اثر برگرفتهشده از کتاب «البحر الذی زخر بشرح ألفیة الأثر» سیوطی (911-849) است که ابو عاصم (پژوهشگر) بر آن عنوان الروض الباسم نهاده است. او این رساله را از نوشتههای نادر دانش حدیث برمیشمرد.[۱۳]
سیوطی در این رساله، نقدهایی را که عالمانی همچون نووی، خطیب بغدادی، ذهبی، مالینی، ابن دحیه، زرکشی] عسقلانی، ابن احزم و ابن صلاح بر کتاب «المستدرک» حاكم نيشابورى (321-405ق)، فقیه و محدّث شافعی وارد کردهاند، میآورد. حاکم خواسته است حدیثهایی را که در صحیحین بخاری و مسلم نیامده است، بر اساس شروط آنان در کتاب خود فراهم آورد. از جمله احادیثی که این عالمان را برآشفته کرده است، حدیث «طیر» و حدیث «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَعَلِیٌّ مَولَاهُ» است.[۱۴]
توضیح المدرک فی تصحیح المستدرک
این اثر برگرفتهشده از کتاب «البحر الذی زخر بشرح ألفیة الأثر» سیوطی (911-849) است. او خود بر این قسمت، عنوان «توضیح المدرک ...» را نهاده است.
سیوطی میگوید: حاکم نیشابوری که در بسیاری از مواردی به او نسبت «تساهل» میدهند، مظلوم است. او برای دفاع از حاکم، سخنش را هنگام دستهبندی احادیث به موضوعهای گوناگونِ دعا و ذکر، احکام، فضایل و مباحات و تاریخ گواه میگیرد و اینکه، حاکم از ملاک واحدی برای پذیرش احادیث پیروی نکرده است بلکه برای هر دستهای ملاک جداگانهای را در نظر گرفته است.[۱۵]سیوطی همچنین برخی احادیثی را که حاکم در مستدرک آورده است و عالمان دیگر به آنها توجه کردهاند، در پایان رسالهاش میآورد.[۱۶]
التحفة المرضیة فی حل بعض المشکلات الحدیثیة
این رساله از حسین بن محسن انصاری (1327-1225ق) است که در باره چگونگی عمل به حدیث ضعیف نوشته است. او پرسشی را که از ترمذی در این باره شده است، میآورد و از زبان او و عالمان دیگر به آن پاسخ میدهد.
پرسش این است که اگر قاعده حدیثی بر این استوار است که محدثان در موضوعات احکام فقهی فقط به حدیث صحیح و یا حسَن تمسک میکنند، پس چگونه است که عالمانی همچون ترمذی احادیث ضعیف را نیز در استنباطشان به کار میگیرند؟[۱۷]
نفع العباد فی نظم الروایة و الإسناد
این رساله، منظومهای از عبد القادر بن محمد بن عبد القادر سوری مالکی فاسی است که از حیات او در تاریخ 1346ق خبر دادهاند. او اشعاری را در شناخت تراجم اصحاب اسانید، اثبات و فهارس سروده است. عبد القادر در آنها شیوخ خود را با عناوین کوتاه، تا اتصال به کتابهای حدیثی شاخص ذکر میکند. او منظومهاش را از الفیه مرتضی زبیدی بهتر میداند.[۱۸]
مباحث این منظومه عبارتند از: سند عالی ما در حدیث اولیه؛ روایات پنجگانه موجود در حدیث اولیه بدانگونه که در فهرست سراج موجود است؛ سند ما در «موطأ» مالک و شاگردش (یحیی بن یحیی)؛ سند ما در صحیح بخاری؛ روایت از سلسله علمای مشرق؛ سند ما برای صحیح مسلم؛ سند ما در سنن ابو داود سجستانی و سنن ترمذی و سنن احمد بن شعیب نسائی و سنن ابن ماجه و مسند ابو محمد عبدالله دارمی سمرقندی.[۱۹]
منح المنة فی سلسلة بعض کتب السنة
این اثر، اجازهنامهای از أبو الإسعاد محمد عبدالحی کتانی (1382-1302) است که سلسله شیوخ خود را در آن نام برده است.
کتانی این اجازهنامه را به درخواست یکی از شاگردانش به نام «محمد بن غزوز قاسمی هاملی جزایری»که از وی اجازه روایت میخواسته است و او اجابتش نموده است، مینویسد. کتانی به او برای همه مرویات، مقروئات، مسموعات و مَجازاتی که از نزدیک به پانصد مرد و زن (از سرزمینهای مغرب دور و وسط و نزدیک، حجاز، مصر، شام، عراق، یمن و هند) به وی رسیده است، اجازه نقل قول میدهد. عبد الحی نام ایشان را از شیوخ نزدیک به خود، مانند پدرش «ابو المکارم محمد کتانی» و داییَش «جعفر بن ادریس کتانی» آغاز میکند.[۲۰]
المجموع اللطیف فی بیان الحدیث الضعیف
این مجموعه دوم، فراهمآمده از پنج رساله فقیهان و محدثان بزرگ اهل سنت (محمد لکنوی، ظافر عثمانی، زاهد کوثری، طاهر جزایری و شبیرا عثمانی) است که به مسأله «حدیث ضعیف» پرداختهاند.
ابو عاصم (پژوهشگر) در مقدمهاش میگوید: بسیاری از نوشتههای دانش حدیث که سطح علمی بالایی ندارند، هر گونه عمل به حدیث ضعیف را تحریم کردهاند ولی کسانی مانند عبد القادر فاسی آن را بهتر از عمل به قیاس و آرای اشخاص میداند. این پنج رساله نیز ابهام و اشتباهی را که میان عمل عالمان و عرف عوام در این مسأله پدید آمده است، میزداید. ابو عاصم پیش از ارائه آنها، حدیث ضعیف را (به همراه برخی آثار و نویسندگانشان) میشناساند.[۲۱]
رسالة المحدّث الإمام محمد عبد الحی اللکنوی (درگذشته 1303ق)
لکنوی در این رساله، پس از درج آرای علی حلبی، محمد ابن سید الناس، علی قاری، سیوطی، نووی، سخاوی، ابن حزم و احمد خغاجی، دیدگاه جلالالدین دوانی در کتابش «نموذج العلوم» را میپسندد. در بخشی از آن چنین آمده است: هرگاه حدیث ضعیف در فضیلت عمل آمده بود و حرمت و کراهتی را در پی نداشت، عمل به این حدیث روا است. اما اگر کار، میان حرمت و استحباب دوَران داشت، وجهی برای استحباب آن عمل نیست چرا که در این کار، دغدغه افتادن در مکروه وجود دارد و در ترک آن، به ترک مستحب گمان میرود. نویسنده کلام دوانی را در خطر کراهت و استحباب احتیاط در کار دین نقل میکند و آگاهی بیشتر از مسأله حدیث ضعیف را به خواندن رساله دیگری از خود به نام «ظفر الأمانی بشرح المختصر المنسوب إلی الجرجانی» واگذار میکند.[۲۲]
رسالة الحافظ الحجة الشیخ ظافر أحمد العثمانی (1304-1264ق)
عثمانی این رساله را در باب مناقشه در عمل به حدیث ضعیف و شرایط آن نوشته است.
نویسنده مناقشه را در جایی میبیند که آن حدیث فقط به یک وجه روایت شده باشد و گرنه، ملحق به حدیث صحیح میشود. عثمانی در آغاز، آرای برخی عالمان برجسته اهل سنت (مانند سیوطی، ابن حزم، ابن تیمیه، ابن حجر، بیهقی و ابن جوزی) را در مسأله حدیث ضعیف نقل میکند[۲۳]و در آخر میگوید: ما در کتابهای فقهی قولی را میبینیم که حدیث بزرگان فن نیز آن را تایید میکند در حالی که سند آن برای ما ناشناخته است. باید گفت که ندانستن ما دلیلی برای ضعف آن حدیث نمیشود چرا که در این زمانه، به جز نام، اثری از بسیاری از کتابهای حدیثی و رجال باقی نمانده است. از سوی دیگر، اگر هم ضعف یک حدیث، مسلّم گرفته شود، موافقتش با قیاس فقیهان، خود، قرینهای بر ترجیح پذیرش آن خواهد بود.[۲۴]
رسالة الشیخ العلامة المحدّث زاهد الکوثری (درگذشته 1371ق)
کوثری، این رساله را در نقد یکی از معاصران نوشته است. نقد او در باره موضوع و ضعیف بودن دو حدیث «تَخَيَّرُوا لِنُطَفِكُم» و «إِیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ» است. کوثری دلایل نُهگانهای را برای اثبات وضع و ضعف آن دو حدیث میآورد و در ضمن آن، دیدگاه خود را در باره حدیث ضعیف و موضوع بیان میکند. [۲۵]
رسالة العالم المطالع الشیخ طاهر الجزائری (درگذشته 1338ق)
جزایری در آغاز این رساله، حدیث ضعیف را (با اقسام آن) میشناساند.[۲۶]سپس، سه مسأله را در این باره بیان میکند؛ مسأله نخست این است که محدثان بر سر حدیثی که علت دیگری به جز «موضوعبودن» برای ضعف آن وجود داشته باشد، اختلاف دارند: برخی در پذیرش آن تساهل میورزند، برخی به هیچ وجه پذیرای آن نیستند و برخی در باب احکام میگویند: اگر حدیثی غیر حدیث ضعیف نباشد، آن را میپذیرند؛ دومین مسأله در زیانبار بودن حدیث ضعیفی است که علت ضعف آن بیان نشود؛ سومین مسأله، پرسش از رویه عالمانی است که حدیث ضعیف را با علت ضعفی که در آن است، نقل میکنند. آنان چه سودی در این کار میبینند؟ [۲۷]
رسالة العلامة المحدّث شبیرا أحمد العثمانی (درگذشته 1369ق)
نویسنده در آغاز، حدیث ضعیف و انواع آن را میشناساند.[۲۸] سپس، از مسلم سخنی را در باب صفت نماز رسول خدا(ص) نقل میکند. او گفته است: «هر حدیثی را که در اینجا آوردهام، از نگاه من صحیح نیست. همانا من حدیثهایی را نقل کردهام که در باره آنها اجماع وجود دارد». آنگاه عثمانی به این گفته مسلم اشکال میگیرد به اینکه در صحت بسیاری از احادیثی که او در این باره نقل کرده است، اختلاف وجود دارد. عثمانی سپس، آرای عالمان بزرگ و داوریهایشان را در این باره ارائه میکند.[۲۹]
نویسنده، سه «تنبیه» را نیز در رسالهاش آورده است؛ نخست اینکه، اگر گفته میشود که حدیث ضعیف بهتر از اعتماد به «رأی» است، منظور از آن «حدیث متروک» نیست بلکه مراد، «حدیث حسَن» است؛ دوم اینکه، اگر علت ضعف در حدیث ضعیف بیان نشود، زیان بزرگی را به همراه میآورد؛ سوم اینکه، باید هنگامی که یک حدیث ضعیف نقل میشود، از آوردن عبارتهایی مانند «قال رسولالله و مانند آن»، «روی ابوهریره و مانند آن»، و همچنین از تصریح به نام یکی از تابعین پرهیز شود، بلکه باید آن حدیث به گونه «تمریضی»، که ضعف آن را نشان میدهد، نقل گردد؛ مثلا از عبارتهایی مانند «رُوی عنه، نُقل، ذُکر، حُکی، جاء عنه، بلغنا عنه و...» بهره گرفته شود. این نکتهای است که بسیاری از مصنفان به آن توجه ندارند.[۳۰]
پانویس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص18-12
- ↑ ر.ک: همان، ص28
- ↑ ر.ک: همان، ص24
- ↑ ر.ک: همان، ص39-30
- ↑ ر.ک: همان، ص43
- ↑ ر.ک: همان، ص47
- ↑ ر.ک: همان، ص46
- ↑ ر.ک: همان، ص73
- ↑ ر.ک: همان، ص92
- ↑ ر.ک: همان، ص88-79
- ↑ ر.ک: همان، ص92-88
- ↑ ر.ک: همان، ص97-92
- ↑ ر.ک: همان، ص101،99
- ↑ ر.ک: همان، ص109،107،106
- ↑ ر.ک: همان، ص118-117
- ↑ ر.ک: همان، ص123-121
- ↑ ر.ک: همان، ص131
- ↑ ر.ک: همان، ص158
- ↑ ر.ک: همان، ص191-163
- ↑ ر.ک: همان، ص206-206
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص217
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص237-229
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص246-240
- ↑ ر.ک: همان، ص247-246
- ↑ ر.ک: همان، ص257-250
- ↑ ر.ک: همان، ص264-260
- ↑ ر.ک: همان، ص268-264
- ↑ ر.ک: همان، ص277-270
- ↑ ر.ک: همان، ص277-277
- ↑ ر.ک: همان، ص278-277
منابع مقاله
- متن کتاب
- مقدمه محقق