مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل
مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل، به زبان فارسى، مجموعه رسائل عزيزالدين نسفى و دربردارندهى مباحث دقيق و مهمى در عرفان و حكمت است.
مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل | |
---|---|
پدیدآوران | کربن، هانری (مقدمهنويس)
موله، ماریژان (مصحح) نسفی، عزیزالدین بن محمد (نویسنده) دهشیری، سید ضیاءالدین (مترجم مقدمه) |
عنوانهای دیگر | الانسان الکامل |
ناشر | طهوری |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 8 |
شابک | 978-964-6414-56-3 |
موضوع | انسان (عرفان) نثر فارسی - قرن 7ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 287/2 /ن5الف8 1386 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
اين مجموعه، شامل يك مقدمه، بيست و دو رساله، رسائل اضافى(يازده رساله) در بعضى از نسخ كتاب «منازل السائرين»، مقدمه اول نسخه 4899 كتابخانه نور عثمانيه و خاتمه كتاب «منازل السائرين» است.
هر رساله، خود مشتمل بر چندين فصل است و در آن از يك يا چند موضوع بههمپيوسته سخن گفته مىشود.
گزارش محتوا
نگاهى اجمالى به مباحث اين مجموعه:
مقدمه مصنف:
نسفى، در مقدمهى كتاب، انگيزه خود را از تأليف رسائل مورد بحث، اجابت درخواست جمعى از درويشان مبنى بر جمع چند رساله در علومى كه دانستنشان براى سالكان ضرورى است، دانسته و سپس در ضمن 5 فصل، به بيان «شريعت، طريقت و حقيقت»، «انسان كامل»، «كامل آزاد»، «صحبت» و «سلوك» پرداخته است.
رساله اول در بيان معرفت انسان: اين رساله داراى پانزده فصل است و پارهاى از مباحث مطرح شده در آن، از اين قرار است:
«نطفهى انسان، جوهر اول عالم صغير است»، «نطفهى انسان، چون چهار ماه بر او بگذرد، جسم و روح حاصل شده و خلقت اعضا و جوارح، تمام مىگردد»، «از عناصر و طبايع چهارگانه، مواليد سهگانه معدن و نبات و حيوان پديد آمدند»، «محل روح نباتى، جگر است و جگر در پهلوى راست است»، «موضوع روح حيوانى، دل است و دل در پهلوى چپ است»، «حواس ظاهر، پنج است: سمع، بصر، شم، ذوق، لمس. حواس باطن نيز پنج است: حس مشترك، خيال، وهم، حافظه و متصرفه»، «قوهى محركه بر دو قسم است: باعثه و فاعله»، «روح انسانى، از عالم علوى است»، «روح انسانى، جوهر بسيط است و مكمل و محرك جسم است بالاختيار و العقل»، «اهل وحدت مىگويند: ترقى روح انسانى را حدى نيست»، «روح، يكى بيش نيست و جسم هم يكى بيش نيست، اما جسم و روح مراتب دارد و در هر مرتبهاى نامى دارد».
رسالهى دوم در بيان توحيد: اين رساله، داراى پنج فصل است و پارهاى از مطالب مطرح شده در آن، از اين قرار است: «مردم در معرفت واجبالوجود سه قسمند: بعضى اهل تقليدند و بعضى اهل استدلالند و بعضى اهل كشفند»، «اعتقاد اهل تقليد، به واسطه حس و سمع است و اعتقاد اهل استدلال، به واسطه برهان، ولى اهل كشف طايفهاى هستند كه از تمامى حجابها گذشتهاند و به مشاهدهى خدا رسيدهاند و به لقاى او مشرف شدهاند و به عين اليقين دانستهاند و ديدهاند كه هستى مخصوص خداوند است و بس. ازاينجهت اين طايفه را اهل وحدت مىگويند كه غير خدا نمىبينند و نمىدانند، همه خدا مىبينند و همه خدا مىدانند».
رساله سوم در بيان آفرينش ارواح و اجسام: اين رساله، داراى نه فصل است و پارهاى از مطالب آن، از اين قرار است: «روح آدمى را كه از جوهر ملائكه سماوى است، به اين عالم سفلى به طلب كمال فرستادهاند و كمال، بى آلت حاصل نمىشود و آن آلت، قالب است»، «جسم، جوهرى كثيف و از عالم خلق است»، «ارواح هر يك داراى مقام معلوم است»، «در همه كارها، وسط، صراط مستقيم است و وسط، طريق عقل است»، «هر چيزى كه در دنيا و آخرت است، در آدمى هم موجود است».
رساله چهارم در بيان مبدأ و معاد بر قانون اهل حكمت: اين رساله، داراى پنج فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «وجود از دو حال خالى نباشد: يا او را اول باشد يا نباشد؛ اگر نباشد، آن واجبالوجود لذاته است و اگر باشد، آن ممكن الوجود لذاته است»، «بازگشت نفس انسانى بعد از مفارقت قالب، اگر كمال حاصل كرده است، به عقول و نفوس عالم علوى خواهد بود»، «هر كه يك فن علم دارد، ميدان فكر وى تنگ است و علما را كه فنون علم دارند، دشمن مىدارد».
رساله پنجم در بيان سلوك: اين رساله داراى ده فصل است و پارهاى از مطالب آن عبارت استاز: «سلوك، عبارت از آن است كه رونده، روى به مراتب خود مىآورد و مراتب خود را بهتدريج، تمام ظاهر مىگرداند»، «سالكان، متفاوتند؛ بعضى، به اندك رياضت، اثرها در خود مىيابند و بعضى، سالهاى بسيار رياضت مىكشند و اين اثرها را در خود نمىيابند»، «طريق معرفت آن است كه در اول، تحصيل و تكرار باشد و درآخر، مجاهده و اذكار»، «شرايط سلوك، شش چيزاست: اول، ترك؛ دوم، صلح؛ سوم، عزلت؛ چهارم، صمت؛ پنجم، جوع و ششم، مهر».
رساله ششم آداب الخلوت: اين رساله داراى چهار فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «اهل تصوف سه چيز را به غايت اعتبار مىكنند: اول، جذبه؛ دوم، سلوك و سوم، عروج»، «چله نگهداشتن داراى شروطى است از قبيل حضور شيخ، زمان و مكان، دائم الوضو بودن و...»، «عروج اوليا، يك نوع است و آن به روح است بدون جسم».
رساله هفتم در بيان عشق: اين رساله داراى دو فصل است و در آن، از ميل و ارادت و محبت و عشق و مراتب عشق مجازى سخن گفته شده است.
رساله هشتم در بيان آداب اهل تصوف: اين رساله داراى هشت فصل است و در آن، به آداب اهل تصوف و فوايد سفر و آداب خانقاه و ماجرا گفتن و سماع كردن و طعام خوردن و رياضات و مجاهدات و صحبت پرداخته شده است.
رساله نهم در بيان بلوغ و حريت: اين رساله داراى سه فصل است و در آن، از معنى بلوغ و حريت و بلوغ و حريت آدمى سخن به ميان آمده است.
رساله دهم در بيان آنكه عالم صغير نسخه و نمودار از عالم كبير است: اين رساله داراى پنج فصل است و در آن، از عالم كبير و عالم صغير، افعال خدا و افعال خليفه خدا، ملائكه عالم صغير، آدم و حوا و نمودار جنت و دوزخ بحث شده است.
رساله يازدهم در بيان عالم ملك و ملكوت و جبروت: اين رساله داراى چهار فصل است و در آن، از معنى عالم و اقسام آن، ملك و ملكوت و جبروت بهطور مفصل و عروج بحث شده است.
رساله دوازدهم در بيان عالم ملك و ملكوت و جبروت: اين رساله داراى سه فصل است و در آن، از عالم جبروت و صفات ماهيت و وجود و عدم و عشق بحث شده است.
رساله سيزدهم در بيان عالم ملك و ملكوت و جبروت: اين رساله داراى سه فصل است و در آن، از وحدت و شب قدر و روز قيامت سخن به ميان آمده است.
رساله چهاردهم در بيان لوح و قلم و دوات: اين رساله داراى پنج فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «ماهيات محسوسات و معقولات و مفردات و مركبات و جواهر و اعراض، همگى، در عالم جبروت بودند، ولى پوشيده و مجمل و نيز از يكديگر جدا نگشته بودند و ازاينجهت، عالم جبروت را دوات مىگويند»، «عقل اول، قلم خدا و فلك اول، عرش خداست»، «انسان كامل، زبده و خلاصه موجودات و جامع علوم و مجمع انوار است».
رساله پانزدهم در بيان لوح محفوظ و در بيان جبر و اختيار و در بيان حكم و قضا و قدر: اين رساله داراى شش فصل است و بخشى از مطالب آن چنين است: «لوح محفوظ عام، آن است كه هر چيزى كه در اين عالم بود و هست و خواهد بود، همگى در آن مكتوب است و لوح محفوظ خاص، آن است كه بعضى از آنها در آن مكتوب است»، «افلاك و انجم، لوح محفوظ و كتاب خدايند».
رساله شانزدهم در بيان لوح محفوظ عالم صغير: اين رساله داراى پنج فصل است و در آن، از «مجبور بودن آدمى در بعضى از چيزها»، «تأثير زمانهاى چهارگانه(زمان وضع نطفه در رحم، زمان شكلگيرى، زمان حيات يافتن و زمان خروج از رحم) در احوال فرزند»، «مختار بودن آدمى در افعال خويش» و «استعداد و سعى» بحث شده است.
رساله هفدهم در بيان احاديث اوايل: اين رساله داراى شش فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «عقل، مظهر صفات و افعال خداست»، «عقل اول، به اضافات و اعتبار، داراى اسامى مختلفى است»، «كاركنان عالم علوى و سفلى، ملائكه هستند و علم و عمل ايشان چون معلوم است، لذا زيادت و دگرگون نمىشود».
رساله هجدهم در بيان وحى و الهام و خوابديدن: اين رساله داراى هشت فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «هر وقت آدمى درون خود را پاک كند و آيينه دل را صافى گرداند، به ملائكه سماوى نزدیک مىگردد»، «هر چيز كه از درياى عالم غيب روانه مىشود تا به ساحل وجود رسد، عكس آن بر دل انسان كامل پيدا مىشود و انسان كامل از آن با خبر مىگردد»، «سبب خوابديدن، دو چيز است: يكى از حواس درونى و ديگرى از ملائكه سماوى است».
رساله نوزدهم در بيان سخن اهل وحدت: اين رساله داراى پنج فصل است و بخشى از مطالب آن چنين است: «به نظر اهل وحدت، وجود، يكى بيش نيست و اين يك وجود، ظاهرى دارد و باطنى و باطن وجود، خود يك نور است كه جان عالم، مالامال آن نور است... صفات، در مرتبه ذات و اسامى، در مرتبه وجه و افعال، در مرتبه نفسند... افراد عالم، مظاهر صفات اين نورند».
رساله بيستم سخن اهل وحدت در بيان عالم: اين رساله داراى پنج فصل است و بخشى از مطالب آن چنين است: «عقل و علم، مخصوص آدمى است»، «چون عناصر و طبايع با يكديگر بياميزند، البته از آن ميان چيزى متشابه الاجزاء پديد آيد و آن را مزاج مىگويند و مزاج مستوى و معتدل، شايسته صورت انسانى است».
رساله بيست و يكم در بيان ذات و نفس و وجه و دربيان صفت و اسم و فعل: اين رساله داراى نه فصل است.
رساله بيست و دوم در بيان بهشت و دوزخ: اين رساله داراى شش فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «حقيقت بهشت، موافقت و حقيقت دوزخ، مخالفت است»، «درهاى دوزخ، هفت و درهاى بهشت، هشت است؛ از جهت آنكه مشاعر آدمى هشت است»، «دوزخ و بهشت مراتب دارند»، «هر بهشتى را دوزخى در مقابله است الا بهشت اول كه دوزخى در مقابل ندارد و آدم و حوا در اين بهشت اول بودند»، «در اول هر بهشتى درختى است و هر درختى نامى دارد و آن بهشت را به نام آن درخت مىخوانند».
رسالههاى اضافى در بعضى از نسخ كتاب «منازل السائرين»:
- رساله در بيان ولايت و نبوت و ملك و وحى و الهام و خواب راست: اين رساله داراى نه فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «همه آدميان به نبى احتياج دارند»، «نبوت دو روى دارد: يك روى، به طرف خدا و يك روى، به طرف بندگان خدا»، «اولياى خدا در عالم 356 نفرند و همه آنها دانا و مقرب و صاحب قدرت و مستجاب الدعوهاند»، «ملائكه، وجود نورانىاند و داراى صفات علوى و سفلى هستند».
- رساله در بيان فقر و زهد و توكل و محبت خداى: اين رساله داراى چهار فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «بىچيزى، نعمت عظيم و توانگرى، محنت عظيم است»، «زاهد مطلق آن است كه يكباره ترك دنيا كند»، «ايمان هر كس قوى باشد، توكل وى درست خواهد بود»، «محبت خداى تعالى، نهايت مقامات است».
- رساله در بيان مبدأ اول و در بيان عالم جبروت و عالم ملكوت و عالم ملك (تقرير مفصل رساله يازدهم): اين رساله داراى ده فصل است.
- رساله دوم در بيان مبدأ اول و در بيان عالم جبروت و عالم ملكوت و عالم ملك(تقرير مختلف رساله دوازدهم): اين رساله داراى چهار فصل است.
- رساله سوم در بيان مبدأ اول و در بيان عالم جبروت و عالم ملكوت و عالم ملك (تقرير مفصل رساله سيزدهم): اين رساله داراى شش فصل است.
- رساله در بيان لوح محفوظ و كتاب خداى و دوات و قلم(تقرير مختلف رساله چهاردهم): اين رساله داراى چهار فصل است.
- رساله در بيان احاديث اوايل(تقرير مختلف رساله هفدهم): اين رساله داراى سه فصل است.
- رساله در بيان سخن اهل تناسخ: اين رساله داراى پنج فصل است و پارهاى از مطالب آن چنين است: «طريق تناسخ، طريقى قديم است و چندين هزار سال است كه در ميان خلق است و بيشتر اهل عالم بر طريق تناسخ بودهاند و هستند»، «به نظر اهل تناسخ، هر هزار سال، دورى است و در آخر هزار سال، قيامتى»، «اهل تناسخ مىگويند: نسخ، عبارت از آن است كه نفسى، صورتى را رها كند و صورتى ديگر بالاى صورت اول بگيرد».
- رساله در بيان وجود حقيقى و وجود خيالى: اين رساله داراى چهار فصل است و بخشى از مطالب آن چنين است: «اهل وحدت مىگويند: وجود، بر دو قسم است: وجود حقيقى و وجود خيالى؛ وجود حقيقى، وجود خداوند سبحان است و وجود خيالى، وجود عالم است».
- سخن اهل وحدت در بيان عالم(تقرير مختصر رساله بيستم): اين رساله داراى دو فصل است.
- رساله در بيان سخن اهل معرفت: اين رساله فاقد فصلبندى است و بخشى از مطالب آن چنين است: «اهل معرفت كه اهل منزل هشتمند، قومىاند كه سالهاى بسيار در خدمت مشايخ، رياضات و مجاهدات كشيدهاند و علم صورت و علم معنى حاصل كردهاند».
مقدمه اول نسخه 4899 كتابخانه نور عثمانيه: اين مقدمه، داراى دو فصل درباره «رونده و مقصد» و «منازل روندگان» است.
خاتمه كتاب «منازل السائرين»: اين خاتمه داراى سه فصل است و در آن، از سالكى كه به مقام وحدت رسيده و دوستى سرورى و پيشوايى بحث شده است.
توجه: مصنف، در پايان برخى از رسالهها فصلى را با عنوان «در بيان نصيحت» گشوده و پند و اندرزهايى ارزشمند را در آن ذكر نموده است.
وضعيت كتاب
كتاب، توسط محقق فرانسوى، ماريژان موله، تحقيق و تصحيح شده است. در آغاز كتاب، مقدمات پژوهش(شامل«فهرست»، «پيشگفتار هانرى كربن»، «مقدمه مترجم(سيد ضياءالدين دهشيرى) بر مقدمه فرانسوى كتاب» و «مقدمه ماريژان موله با ترجمه سيد ضياءالدين دهشيرى») درج شده است و در پايان آن، «تعليقات زيادات نسخ»، «حواشى و نسخهبدلها»، «نمايه»، «فهرست آيات»، «فهرست احاديث و اخبار و اقوال عربى عرفاء» و «فهرست تفصيلى» ذكر گرديده است.