مأخذشناسی توصیفی تاریخ تشیع امامیه در ایران
مأخذشناسی توصیفی تاریخ تشیع امامیه در ایران اثر حسن حضرتى، كتابشناسى تعدادى از كتابهايى است كه پيرامون شيعه دوازده امامى در ايران چاپ شده است.كتابشناسى حاضر با هدف گردآورى و معرفى مآخذ و تحقيقات مربوط به «تاريخ تشيع اماميه در ايران» تهيه و تنظيم گرديده است[۱]
مأخذ شناسی توصیفی تاریخ تشیع امامیه در ایران | |
---|---|
پدیدآوران | حضرتی، حسن (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، پژوهشکده امام خمينی(س) و انقلاب اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1383 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7986-19-x |
موضوع | شیعه امامیه - ایران - تاریخ کتابشناسی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | Z 7835 /الف5ح6* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده است. متن اثر نيز در دو بخش و هر بخش مشتمل بر معرفى تعدادى كتاب تنظيم شده است.
در انجام پژوهش حاضر سعى شده است كليه كتابهاى تحقيقاتى و مآخذى كه در حوزه موردنظر وجود دارد، با مراجعه به كتابخانهها و مراكز علمى داخل كشور تهيه شود. به همين منظور كتابخانهها و مراكزى كه در داخل كشور امكان دسترسى به آنها وجود داشته، مورد رجوع نگارنده بوده است. همچنين براى كسب اطلاعات درباره آثارى كه در خارج از كشور نگاشته شده، از شبكه جهانى اينترنت كمك گرفته شده است[۲]
ترتيب چينش كتابها براساس تاريخ چاپ آنها بوده است و آن دسته از كتابها كه فاقد تاريخ چاپ بودهاند، بعد از كتابهاى ديگر در آخر مجموعه آورده شدهاند. كتابها از نظر زبانى هم از همديگر تفكيك شدهاند. بدينصورت كه بخش نخست به كتب فارسى (81 كتاب) و بخش دوم به كتب غيرفارسى (8 كتاب) اختصاص يافته است[۳]
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه، به اين نكته اشاره دارد كه در طول اين پژوهش، با واقعيتى سوگمندانه روبهرو شده و آن هم وجود ضعف و فقر شديد پژوهشى در ايران درباره موضوع موردنظر است. نخست اينكه از نظر كمى پژوهشهاى انجام شده درباره تحولات تشيع اماميه در ايران بسيار محدود است و اين مسئله با توجه به اينكه ايران مركز اصلى تشيع اماميه در جهان اسلام به شمار مىرود و علىالقاعده بايد حجم بسيار بالايى از پژوهشها و تحقيقها را در اينباره به خود اختصاص دهد، مايه سوگمندى و تأسف است. ديگر آنكه از نظر كيفى آثارى كه به صورت مستقل يا نيمه مستقل درباره اين موضوع نوشته و منتشر شده است، وضعيت چندان مطلوبى ندارد. بسيارى از آنها تنها به ارائه يك گزارش توصيفى درباره تحولات تشيع اماميه در ايران بسنده كرده و بهندرت به خود اجازه دادهاند تحليل و تأملاتى عقلانى درباره آن تحولات داشته باشند[۴]
مؤلف بر اين باور است كه شايد علت اصلى اين مسئله، عدم توانمندى مؤلفان به ابزار «تحليل تاريخى» باشد. زيرا آنچه از مطالعه اين آثار به دست مىآيد، فقدان رويكرد علمى به تاريخ است. در اين نوشتهها بيش از آنكه تاريخ به مثابه يك علم موردنظر باشد، بيشتر به مثابه قصه و داستان در نظر گرفته شده است. ناگفته نماند كه در اين ميان، آثار ارزشمندى هم وجود دارد كه بسيار قابل احترام و اعتناست، اما وضعيت غالب همانى است كه گفته آمد. در مقابل، آثارى كه درباره موضوع موردنظر از سوى نويسندگان اروپايى منتشر شده است از حيث متد و روش و آشنايى به ابزار تحليل تاريخى در حد بسيار مطلوبى قرار دارند. خواننده از مطالعه توضيحات اين كتابها در كتابشناسى حاضر، خود به اين موضوع اعتراف خواهد نمود[۵]
آنچه درباره كتابهاى موجود در اين كتابشناسى لازم به ذكر است، وجود گرايشهاى كلامى در اين نوشتههاست. توضيح آنكه در بخش زيادى از اين نوشتهها، از منظر علم كلام به توصيف تحولات پرداخته شده است و به عبارت ديگر، از نظر روشى، علم تاريخ در خدمت علم كلام و توضيحدهنده آن فرض شده است. از دل اين رويكرد، گرايشهاى ارزشى و در بعضى اوقات تعصبهاى شديد مذهبى ظهور نموده و قلم نویسنده را به سمت نگارش تاريخى كاملاً ايدئولوژيكى سوق داده است؛ اگرچه تاريخنگارى هميشه و در همهجا به اين آفت درمانناپذير مبتلا بوده است، اما در مورد نسخه فارسى آن، اين مسئله بسيار عريان و ملالآورتر است[۶]
آثارى كه داراى مشخصات زير بودهاند در اين مجموعه گنجانده شدهاند:
- كتب تحقيقى و مآخذى كه بهطور مستقيم يا غيرمستقيم، جغرافياى پژوهشى آنها سرزمين ايران بوده است. به عبارت ديگر، آثارى كه تاريخ تشيع را بدون داشتن ارتباطى با «جغرافياى ايران» مورد بررسى قرار دادهاند، در اين مجموعه آورده نشدهاند[۷]
- در اين كتابشناسى، تنها به آثار مربوط به «تشيع اماميه» پرداخته شده است و از پرداختن به كتب مربوط به فرق ديگر شيعى مانند زيديه، اسماعيليه و... چشمپوشى شده است. نویسنده دلايل مختلفى را براى اين كار عنوان نموده است. نخست اينكه تلاش بر اين بوده است كه كتابشناسى حاضر، از قالب تخصصى خود خارج نشود و تنها يك حوزه خاص و محدودى را پوشش داده باشد. دوم اينكه، حجم كتابهاى چاپ شده در حوزههاى ياد شده بسيار فراوان است. بهويژه در مورد اسماعيليان كه به علت برخوردارى از يك تاريخ رازورانه همواره مورد توجه مغرب زمينيان بوده و پرداختن به تاريخ آنها جذابيت خاصى داشته است. نویسنده در تأييد ادعاى بالا، به كتابشناسى تهيه شده درباره اسماعيليان اشاره كرده كه در حال حاضر زير چاپ است و حدود پانصد كتاب مستقل را درباره تاريخ اسماعيليان شامل مىشود[۸]
- در كتابشناسى حاضر، كتابهاى مربوط به تاريخ حكومتهاى شيعى و قهرمانان شيعى در ايران، گنجانده نشدهاند و بيشتر بر آثار مربوط به تاريخ تحولات مذهب تشيع اماميه در ايران تأكيد شده است. نویسنده در مورد اين امر، به اين نكته اشاره دارد كه اگر غير از اين عمل مىنمود، باز به انبوهى از مآخذ برمىخورد كه درباره حكومتها و قهرمانان شيعى ايرانى نوشته شده است. براى نمونه مىتوان به حجم بسيار بالاى آثارى كه تنها درباره يكى از دولتهاى شيعى امامى در ايران مانند «سلسله صفويان» نوشته شده است، اشاره نمود. در اين ميان، وى انقلاب اسلامى 57 را مورد استثنا قرار داده و سعى كرده آثار تأليفى درباره اين رخداد كه از منظر «تاريخ تشيع» نگاشته شده است را در اين مجموعه بگنجاند[۹]
- در اين مأخذشناسى، تنها به كتابهاى فارسى اكتفا نشده است. بلكه هر كتابى به هر زبانى، در صورت دستيابى به آن، در اين مجموعه معرفى شده و در صورت عدم دستيابى، مشخصات آنها آورده شده است. نویسنده خود به اين امر اذغان دارد كه مآخذ عربى و انگليسى درباره موضوع موردنظر بسيار محدود است. چرا كه تنها، بعد از رخداد انقلاب اسلامى است كه تشيع اماميه براى فهم و ريشههاى مذهبى انقلاب اسلامى مورد توجه مستشرقان قرار گرفته و تأليفاتى در اينباره شكل گرفته است كه آن هم بيشتر با هدف شناخت انقلاب اسلامى بوده تا تشيع امامى[۱۰]
از جمله كتابهاى معرفى شده در اين اثر، مىتوان به كتب زير اشاره كرد:
- فردوس التواريخ: حاج شيخ نوروز على بن محمدباقربسطامى معروف به فاضل بسطامى؛
- تاريخ شيعه يا علل سقوط بنىاميه: فان فلوتن، ترجمه سيد مرتضى حائرى؛
- تاريخ كاشان: عبدالرحيم كلانتر ضرابى و سهيل كاشانى؛
- شيعه و پايهگذارى علوم اسلامى: سيد حسن صدر، ترجمه سيد محمد مختارى؛
- فلاسفه شيعه: عبداللّه نعمة، ترجمه سيد جعفر غضبان؛
- خدمات متقابل اسلام و ايران: شهيد مرتضى مطهرى؛
- سير انديشههاى دينى در ايران: محمد جواد مشكور.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و نمايه نامهاى مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است. در پاورقىها بيشتر به ذكر منابع پرداخته شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.