قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث

قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث، اثر محمد جمال‌الدین قاسمی دمشقی، کتابی است در موضوع علم حدیث در شاخه درایه که توسط محمد بهجت بیجار مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. محمد رشید رضا در ابتدای این اثر تقدیمیه‌ای ارائه کرده است.

قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث
قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث
پدیدآورانقاسمی، جمال‌الدین (نویسنده)

بیطار، محمد بهجت (محقق)

محمد رشید رضا (مقدمه‌نويس)
ناشردار النفائس
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشر2006م , 1427ق
چاپ4
شابک9953-18-035-0
موضوعحديث

حديث - علم الدرايه

حديث - علم الروايه
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏ق‎‏9 109 ‏BP‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

چهل صفحه ابتدایی کتاب شامل مقدماتی از ناشر، ترجمه نویسنده به قلم امیر شکیب ارسلان، مقدمه‌ای از محمد رشید رضا، مقدمه محقق و سپس مقدمه نویسنده است.

متن کتاب شامل ده باب، یک خاتمه و دو مقصد است.

روش نویسنده در تقسیم و ترتیب ابواب و فصول کتاب و مباحث و وضع عناوین در نهایت زیبایی است؛ به‌گونه‌ای که با وجود فراوان بودن عناوین کتاب، دسترسی خواننده و مراجعه‌کننده به مطالب آن بسیار راحت به نظر می‌رسد... نویسنده به بسیاری از کتب محدثان، اصولیان، فقها، صوفیان، متکلمان و ادبا از عالمان قدیم و جدید مراجعه نموده و سعی در یادداشت‌برداری مطالب مرتبط با علم حدیث کرده است و پس از مرتب نمودن آن‌ها به توضیح یا خلاصه نمودن برخی از آن مطالب مبادرت ورزیده است[۱].

گزارش محتوا

در مقدمه محمد رشید رضا مباحث متنوعی ارائه شده است؛ از جمله مطالبی درباره عمل به برخی از اقسام حدیث. ایشان می‌گوید: بحث درباره ضعیف، مرسل و موقوف یکی از مهم‌ترین مباحث این کتاب است. نظرات محدثین در معنی و مفهوم حدیث ضعیف باعث اختلاف در عمل به آن شده است. برخی از فقها و محدثین عمل به حدیث ضعیف را در بحث مستحبات جایز دانسته‌اند... در حدیث مرسل نیز اختلافاتی وجود دارد. جمهور، مراسیل صحابه را حجت دانسته و عمل به آن را صحیح می‌دانند...[۲].

باب اول کتاب درباره جایگاه و شأن حدیث و راوی آن است. نویسنده در این باب، مسائلی از قبیل شرافت دانش حدیث، فضیلت راوی آن، دستور پیامبر(ص) به روایت حدیث و بیان آن، تشویق عالمان سلف به حدیث، اجلال و تعظیم حدیث و ترس از انحراف از آن، فضیلت حمایت‌کنندگان از حدیث و زنده‌نگه‌دارندگان سنت و... را مطرح کرده است. بیشتر مطالب این باب با توجه و استناد به احادیث و اقوال بزرگان ارائه شده است[۳].

باب دوم کتاب درباره معنای حدیث است. نویسنده در این باب به تعریف ماهیت حدیث، خبر و اثر پرداخته، سپس حدیث قدسی را به خواننده معرفی نموده است. ایشان در ادامه، اولین کسانی را که دست به تدوین حدیث زده‌اند، شناسانده است. وی ضمن تأکید بر این مطلب که احادیث نبوی در زمان صحابه و کبار تابعین گردآوری نشده است؛ زیرا در این زمان نهی شدیدی نسبت به تدوین حدیث صورت گرفته و...، معتقد است که ربیع بن صبیح و سعید بن ابی‌عروبه جزء اولین کسانی هستند که در جمع حدیث نقش اساسی داشته‌اند[۴].

نویسنده به نقل از نووی، صاحب «التقريب في فن أصول الحديث» و شارح آن، سیوطی می‌گوید: ابوهریره، پنج‌هزاروسیصدوهفتادوچهار حدیث نقل کرده است و بیش از هشت‌صد نفر از ایشان روایت کرده‌اند. بعد از ابوهریره، عبدالله بن عمر دارای دوهزاروششصدوسی، انس بن مالک دارای دوهزارودویست‌وهشتادوشش حدیث، ابن عباس دارای هزاروششصدوشصت، جابر بن عبدالله انصاری دارای هزاروپانصدوچهل حدیث و... هستند و بیشترین افراد در بین صحابه از جهت فتوا، خلیفه دوم عمر، علی بن ابی‌طالب(ع)، ابن مسعود، ابن عمر، ابن عباس، زید بن ثابت و عایشه می‌باشند[۵]. نام بزرگان تابعین که به کثرت حدیث و فتوا مشهورند: سعید بن مسیب، قاسم بن محمد بن ابی‌بکر، عروة بن زبیر، خارجة بن زید بن ثابت، ابوسلمة بن عبدالرحمن بن عوف، عبیدالله بن عتبة بن مسعود، سلیمان بن یسار هلالی، علقمه، ابان بن عثمان، ابوعثمان نهدی، مسروق، حسن بصری (مفتی بصره) و عطاء (مفتی مکه) است که هفت نفر اول، به فقهای سبعه از اهل مدینه معروفند[۶].

در باب سوم با عنوان «في بيان علم الحديث»، مسائل مختلفی از قبیل ماهیت علم حدیث و موضوع و غایت آن، مقصود از علم حدیث و تعریف مُسنِد، مُحدِث و حافظ مطرح شده است. نویسنده در تعریف مسند می‌گوید: مسند کسى است که حدیث را با سلسله سند آن نقل مى‌کند، خواه به احوال سند و قوت و ضعف آن آگاهى داشته باشد و خواه از چنین آگاهی‌اى برخوردار نبوده، تنها به نقل روایت توانا باشد. مقام علمى مُسْنِد از حافظ و محدث پایین‏تر است. محدث و حافظ مترادفند؛ یعنی کسی که علاوه بر شناخت اسانید و راویان و اسماء رجال، همت بر سماع و حفظ کتب سته و مسانید و معاجم نهاده است[۷].

نویسنده در باب چهارم به اقسام حدیث اشاره کرده است. ایشان با نقل اقوالی از دیگر عالمان همچون نووی و سیوطی، اقسام حدیث را به عدد شصت‌وپنج و یا به نقل از حازمی به صد ختم می‌کند؛ لکن در تمام این موارد اقسام حدیث از نظر سند به سه قسم صحیح، حسن و ضعیف تقسیم می‌شود؛ چون اگر حدیث، بالاترین مرتبه اوصاف قبول را داشته باشد، صحیح و اگر پایین‌ترین آن را دارا باشد، حسن و اگر فاقد هر دو باشد، ضعیف است[۸].

در ادامه شاهد اقسام حدیث صحیح و اولین کسانی که این نوع حدیث را تصنیف نموده، هستیم. نویسنده، معتقد است اولین شخصی که حدیث صحیح را تدوین نمود، بخاری است؛ هرچند موطأ مالک نیز دربردارنده احادیث صحیحی است، لکن تمام روایات آن صحیح نیست[۹].

بر حدیث صحیح، نه ثمره مترتب است که قطع به این نوع از حدیث و لزوم عمل به آن بخشی از آن ثمرات است[۱۰].

نویسنده در ادامه این باب از کتاب، مطالبی را درباره حدیث حسن و ضعیف ارائه کرده است.

باب پنجم کتاب درباره جرح و تعدیل است. نویسنده ضمن بیان مطالب بسیاری در باب جرح و تعدیل، به این مطلب پرداخته است که: اگر بخاری، روایتی را ترک نموده است، آیا موجب وهن آن می‌شود یا خیر؟ ایشان با اشاره به قول ابن قیم در کتاب «إغاثة اللهفان» می‌گوید: اگر بخاری، حدیثی را ترک نموده، موجب وهن آن نمی‌شود و حکم آن حدیث همچون احادیث دیگری است که بخاری به‌خاطر مختصر شدن کتابش نقل ننموده است[۱۱].

نویسنده، از قول نووی نقل کرده است که تمام صحابه، به دلیل اجماع، عادل هستند. مقصود از صحابه‌ای که همگی عادل خوانده‌ شده‌اند، کسانی هستند که ملازم پیامبر بوده و او را گرامی داشته و یاری‌اش کرده‌اند[۱۲].

نویسنده در باب ششم با عنوان «في الإسناد» به معنای سند، اسناد، مسند و متن پرداخته، سپس اقسام تحمل حدیث را بیان نموده است. برای تحمل حدیث نه قسم را ذکر کرده، که عبارت است از: سماع (شنیدن)، خواندن طالب بر شیخ، درحالی‌که وی به کلام او گوش فرامی‌دهد، سماع طالب بر شیخ با قرائت دیگری، مناوله همراه با اجازه، اجازه مجرد از مناوله، مناوله بدون اجازه، اعلام، وصیت و وجاده[۱۳].

یکی از اصطلاحاتی که نویسنده در این باب توضیح داده مُخرِج (اسم فاعل) و مَخرج (اسم مکان) است. بسیار اتفاق افتاده بعد از آوردن حدیثی گفته‌اند که این حدیث را فلانی خارج کرده است؛ یعنی آن را ذکر نموده است؛ مخرج (به‌صورت اسم فاعل چه از باب تفعیل و چه از باب افعال)، همان ذکرکننده روایت است، مانند بخاری. مخرج (به‌صورت اسم مکان)، به معنی محل خروج آن حدیث، یعنی رجال روایت‌کننده آن روایت؛ چون روایت از دهان آن‌ها خارج شده است[۱۴].

نویسنده در باب هفتم که در موضوع احوال روایت است، به این سؤال پاسخ می‌دهد که آیا خلاصه کردن حدیث و یا نقل برخی از آن (تقطیع) جایز است یا خیر؟ ایشان با مراجعه به کتاب «شرح النخبة» ابن حجر می‌گوید «خلاصه کردن حدیث بنا بر قول اکثر علما جایز است، مشروط به اینکه خلاصه‌کننده خود عالم باشد»... و محقق نووی در شرح مسلم درباره تقطیع می‌گوید: تقطیع حدیث، جایز است و استمرار عمل علمای دین نیز مؤید این قول است[۱۵].

مؤلف در باب هشتم، به بیان آداب محدث و طالب پرداخته و باب نهم را به ذکر و توضیح کتب حدیثی اختصاص داده است. ایشان در این باب، ضمن بیان طبقات این کتب، رموز مورد استفاده ابن حجر و سیوطی در کتبشان را خاطرنشان نموده است و ضمن تأکید بر مطالعه کتب حدیثی می‌گوید: هرکس صحیح بخاری را در حال سختی مطالعه کند برای او گشایشی پیدا می‌شود، هرچند وی مبتلا به وبا باشد[۱۶].

باب دهم کتاب که طولانی‌ترین باب کتاب است به فقه الحدیث اختصاص یافته است. در این باب، مباحث اصولی و فقهی بسیاری مطرح شده است.

خاتمه کتاب، به مباحثی از قبیل راه پیشرفت در علوم دین، روش محققین در مسائل دینی، وصیتی اخلاقی از غزالی در باب علم و عالم و... آمده است.

وضعیت کتاب

فهارس فنی در انتهای کتاب آمده است.

پاورقی‌ها حاوی ترجمه و توضیح برخی از لغات و ذکر مستند مطالب کتاب است.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه رشید رضا، ص16-17
  2. ر.ک: همان، ص18-19
  3. ر.ک: متن کتاب، ص41-59
  4. ر.ک: همان، ص70
  5. ر.ک: همان، ص73
  6. ر.ک: همان، ص75
  7. ر.ک: همان، ص79
  8. ر.ک: همان، ص81
  9. ر.ک: همان، ص85
  10. ر.ک: همان، ص87-103
  11. ر.ک: همان، ص205
  12. ر.ک: همان، ص207-208
  13. ر.ک: همان، ص210-213
  14. ر.ک: همان، ص228
  15. ر.ک: همان، ص233-234
  16. ر.ک: همان، ص247-276

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها