قصه در قرآن
قصه در قرآن، ترجمه باب پنجم از کتاب «شبهات و ردود حول القرآن الكريم»، تألیف آیتالله محمدهادی معرفت است که ترجمه آن توسط حسن خرقانی انجام شده است. نویسنده در این اثر به تحلیل و بررسی قصههای قرآنی پرداخته و به شبهات مطرح شده پاسخ داده است.
قصه در قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | معرفت، محمدهادی (نويسنده) خرقاني، حسن (مترجم) |
ناشر | مؤسسه فرهنگی انتشاراتي التمهيد |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1387ش, |
شابک | 978-600-5079-12-8 |
موضوع | قرآن - قصهها - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
همانگونه که ذکر شد این اثر ترجمه یک فصل (باب) از کتاب «شبهات و ردود حول القرآن الكريم» است که به سبب اهمیت فصلهای این کتاب و نیز برای دستیابی آسانتر خوانندگان، هر فصل در یک جلد منتشر شده است. جلدهای دیگر این مجموعه عبارتند از: «وحی، یگانه منبع قرآن»، «قرآن و فرهنگ زمانه»، «پندار اختلاف و تناقض در قرآن»، و «قرآن و واقعیتهای علمی، تاریخ و ادبی»[۱].
حسن خرقانی در این اثر، ترجمهای روان ارائه داده بهگونهای که خواننده درگیر قیود و ناخوشیهای ترجمه نیست، بلکه در نگاه ابتدایی این اثر را یک اثر تألیفی میداند.
ایشان در ابتدای پیشگفتار کتاب اهمیت داستانهای قرآن را اینگونه توضیح میدهد: داستانهای قرآن، گزارشهای واقعی از گذشتگان است که خداوند در بستر وحی، بر پیامبر خوانده است. این داستانها در راستای اهداف قرآن بازگو شده، ازاینرو شناخت ویژگیهای آن برای دستیابی به اهداف قرآن سودمند است[۲].
سپس هدف از نگارش این اثر را مطرح کرده ادامه میدهد: علامه معرفت در این اثر ماندگار، به بیان ویژگیهای قصص قرآنی، اهداف داستان در قرآن، حکمت تکرار قصههای قرآن و شیوه هنری قرآن در داستانسرایی میپردازند. ایشان داستانهای قرآن را ترسیم حقایقی میدانند که در قالب قصه بیان شده است[۳].
در مقابل، به اعتقاد برخی از دگراندیشها، داستانهای قرآن، عامیانه و تمثیلاتی برای نزدیکسازی ذهن مخاطب است؛ نه گزارشهای واقعی از سرگذشت پیشینیان. علامه معرفت پس از تبیین این شبهه، قصههای را که حقانیت آنها انکار شده است، بررسی میکنند؛ از جمله سرگذشت پسران آدم، داستان طوفان و کشتی، سرگذشت عاد و ثمود و قوم هود، ناقه صالح، سرگذشت سدوم، اصحاب کهف و ذوالقرنین[۴].
از ویژگیهای این کتاب، بررسی کامل داستان ذوالقرنین است؛ مردی که سرزمینهای گوناگون را درنوردید و صلح و صفا را در شرق و غرب گیتی گستراند. علامه معرفت با استناد به مدارک تاریخی و کتب آسمانی، ثابت میکنند که ذوالقرنین قرآن همان کورش کبیر، فرمانروای سرزمین بزرگ ایران است. ایشان در ادامه به تردیدهای که دراینباره شده است، پاسخ میگویند و مینویسند: از ستایش قرآن درباره ذوالقرنین اینگونه برداشت میشود که وی فردی نیک، مؤمن و معتقد به خداوند بزرگ بوده و در کارهای خویش، بینش و درایت داشته است. هر کس با دقت در زندگی کورش جستوجو کند، او را همانگونه مییابد که قرآن توصیف کرده است؛ انسانی مؤمن و معتقد به خداوند و بر این باور که هیچ حرکت وتوانی، بهجز مدد خداوند انجام نمیپذیرد و خداست که خوبی را به او الهام کرده و او را در راه سعادت و بهروزی بندگان و بهسازی سرزمینها، ره نموده است. این مسئله بهروشنی، در رفتار حکیمانه کورش با ملتهای گوناگون نمایان است.[۵].
کتابشناسی کتاب «شبهات و ردود حول القرآن الكريم» پیشازاین نوشته شده است؛ اما به جهت اهمیت موضوع قصص قرآنی و ازآنجاکه در اصل کتاب به باب پنجم بهاجمال پرداخته شده، در ادامه به برخی مطالب اشاره میشود:
اسلوب قصه در قرآن با شیوه متداول در میراث فرهنگی و ادبی، متفاوت است؛ زیرا قرآن در نقل ماجراها و حوادث بهصورت خلاصه و پیراسته از جزئیات کماهمیت بازگو میکند. گاه در چینش این بخشها، پیوستگی داستان لحاظ نمیشود و بر نقاط مهم و کلیدی تکیه میشود. در بیشتر موارد نیز، هنگام نقل داستان، حقایق و موضوعهای اعتقادی، اخلاقی، سنتهای حاکم بر جهان یا قوانین شرعی ذکر میشود. این ویژگی و دیگر ویژگیهای داستانسرایی در قرآن –که توجه خاصی را میطلبد- سبب میشود که قصه در قرآن، یک کار مستقل هنری با ویژگیهای خاصش، تلقی نگردد، زیرا قرآن کتاب هدایت است و هنر را در همان راستا بکار میگیرد، ازاینرو تنها به بخشهایی اهتمام میورزد که در برآوردن این هدف هدایتی، مؤثر باشد و به آنچه به این غرض مربوط نمیشود، اهمیتی نمیدهد[۶].
نکته دیگر اینکه سبک قرآن، سبکی گفتاری است نه نوشتاری؛ بنابراین التزامی ندارد که همه بخشهای یک داستان را با جزئیات آن و بهصورت منظم و منسجم بیان کند؛ آنگونه که شأن یک نوشتار است، ازاینرو در بازگو کردن داستانها ترتیب زمانی و بخشهای یک حادثه را آنگونه که رخ داده است، مراعات نمیکند، بلکه از یک حادثه به حادثهای دیگر منتقل میشود و سمند سخن را آنگونه میراند که مقام اقتضا میکند[۷].
بنابراین قرآن در بیان یک رخداد، شیوه خاص خود را دنبال میکند و همانند دیگر موضوعها، آمیخته سخن میگوید و به مناسبت، مفاهیم گوناگون را با هم میآمیزد. بدینترتیب، شیوه قرآن با شیوههای مرسوم در تدوین کتابها، کاملاً تفاوت دارد؛ چراکه ساختار قرآن، گفتاری و خطابی است و از قید و بندهای اسلوب نوشتاری رهاست. قرآن حقایق جهان هستی، معارف اعتقادی، احکام شرعی، موعظه و ارشاد و بیم و امید، همه را با هم میآمیزد و از عاطفه و احساس و عقل و ادراک، به یک اندازه بهره میگیرد[۸].
قصص قرآنی دو ویژگی مهم دارد: حقیقتگویی و واقعگرایی، نه خیالپردازی و هدفمندی و همسویی با غرضی که قرآن در پی آن است. داستان در قرآن، تنها یک کار هنری نیست و غرض قرآن، مانند تاریخنگاران و قصهپردازان، شرححال گذشتگان یا سرگرمی و لذت نمیباشد، بلکه قصه در قرآن با دیگر شیوههای بیانی آن همگام میشود تا اهداف و خواستههای دینی و تربیتی قرآن را برآورده سازد و البته در این میان، قصه از شیوههای بیانی مهم قرآن است[۹].
محتوا و هدف قصص قرآنی، همه حکمتهای نزول قرآن را دربر دارد و کاربرد قصه شیوهای کارآمد در تحقق اهداف قرآن است، ازاینرو قرآن داستان را برای اثبات وحی و نبوت، یگانگی خدا، همریشه بودن ادیان آسمانی و نیز برای بیم و نوید، نشان دادن نمادهای قدرت الهی، سرانجام نیک و بدی، صبر یا ناشکیبایی، سپاسگزاری یا سرکشی و دیگر اهداف رسالی، تربیتی یا سنتهای تاریخی و اجتماعی به کار برده است[۱۰].
آدرس و معانی آیات در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. فهرست مطالب نیز در انتهای آن آمده است.
پانویس
منابع مقاله
پیشگفتار، مقدمه و متن کتاب.