فزاری، ابی‌اسحاق

ابواسحاق فزاری (متوفی 186ق) از علما، فقها و معلمان اهل سنت و جماعت. محدث عراقی در سدهٔ دوم هجری مورد اعتماد و ثقه از نظر عالمان سنی. صاحب کتاب السِیَر.

فزاری، ابواسحاق
نام فزاری، ابواسحاق
نام‌های دیگر أبو إسحاق إبراهيم بن محمد بن الحارث بن أسماء بن خارجة بن حصن الفزاري
نام پدر محمد
متولد سده دوم
محل تولد کوفه
رحلت 186ق
اساتید

اسماعیل بن ابی امیه؛ جسر بن حسن؛ اسماعیل بن ابی خالد؛ حجاج بن ارطاة؛ اسماعیل بن مسلم؛ حجاج بن فرامضة؛ ابواسماعیل حسن بن عبیدالله نخعی

برخی آثار كتاب السيَر
کد مؤلف AUTHORCODE33997AUTHORCODE

نام کامل

نام کاملش، ابراهیم بن محمد بن حارث بن اسماء بن خارجة بن حصن بن حذیفه بن بدر بن عمرو بن جویة بن لوذان بن ثعلبة بن عدی بن فزارة بن ذبیان بن بغیض بن ریث بن غطفان بن سعد بن قیس بن عیلان بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. است.[۱]

ولادت

در کوفه به دنیا آمد و به دمشق وارد شد و آنجا به تدریس حدیث پرداخت. بیشتر عمرش را در شام سپری کرد. از یاران و معاصران امام اوزاعی بود. در مصیصه درگذشت.

برخی روحیات

نقل شده در ملاقاتی که با هارون داشته، هارون به او گفته‌ای ابا اسحاق، ما سه هزار دینار و یک قاطر و یک اسب به تو هدیه می‌کنیم. ابواسحاق در پاسخ گفته:... ما خاندانی هستیم که به‌اندازه خودمان داریم. من مردی از فرزندان اسماء بن خارجه فزاری هستم. هارون با شنیدن این پاسخ به وی گفت ای ابواسحاق! این هدیه را بگیر و اگر به آن محتاج نیستی هم به اهل حاجت اهدایش کن.[۲]

خلفای هم‌عصر

ابن فزاری از زمان تولد تا وفاتش با ده تن از خلفای اموی و عباسی هم‌دوره بود. او روحیه نزدیکی به سلاطین را نداشت.

خلفای اموی

  1. هشام بن عبدالملک (از 105 تا 125 هجری)؛
  2. ولید بن یزید بن عبدالملک (از 125-126 هجری)؛
  3. یزید بن ولید بن عبدالملک (از 126-126هجری)؛
  4. ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (از 126-127 هجری)؛
  5. مروان بن محمد بن مروان بن حکم معروف به مروان حمار (از 127 -132 هجری).[۳]

خلفای عباسی

  1. ابوالعباس سفاح (عبدالله بن محمد بن علی) (از 132-136 هجری)؛
  2. ابوجعفر منصور (از 136-158 هجری)؛
  3. مهدی عباسی (از 158-169 هجری)؛
  4. موسی الهادی بن مهدی (از 169-170 هجری)؛
  5. هارون الرشید (از 170-193 هجری).[۴]

رتبه علمی، عقیده

همه ائمه جرح و تعدیل به اتقان او در علم حدیث و سنت اعتراف کرده و تثبتش را قبول دارند.[۵] در فقه ابواسحاق فزاری هیچ شکی نیست؛ چراکه او از ائمه فقه دوران خودش بوده است و بر رویدادها و وقایع مختلف معرفت کامل داشته است و قدرت او بر استنباط احکام شرعی ستودنی بوده است. عبدالله بن مبارک درباره او گفته: «ما رأیت رجلا افقه من ابی اسحق الفزاری»؛ یعنی فقیه‌تر از ابواسحاق سراغ ندارم.[۶]

او از اهل سنت بود و عقایدش را از ائمه اهل سنت، به‌ویژه اوزاعی گرفته بود. تقریباً بر عدالت او اجماع است: مثلاً اوزاعی متوفی 159ق با عبارت «حدثني الصادق المصدوق، ابواسحق الفزاری»؛ یحیی بن معین متوقی 233ق با عبارت «ثقة ثقة» و دیگران با عباراتی اینچنینی وی را ستوده‌اند.[۷]

اساتید

  1. ابان بن ابی عیاش؛
  2. ابراهیم بن کثیر خولانی بیروتی؛
  3. أسلم منقری؛
  4. ابوبکر غسانی؛
  5. تمیم بن منتصر هاشمی؛
  6. اسماعیل بن ابی امیه؛
  7. جسر بن حسن؛
  8. اسماعیل بن ابی خالد؛
  9. حجاج بن ارطاة؛
  10. اسماعیل بن مسلم؛
  11. حجاج بن فرامضة؛
  12. ابواسماعیل حسن بن عبیدالله نخعی؛
  13. اشعث بن سوار؛
  14. ایوب بن عون؛
  15. بشر بن نمیر؛
  16. حماد بن سلمه؛
  17. حمید طویل؛
  18. حمید بن ابی غنیّة؛
  19. ابوحیان تمیمی؛
  20. خالد خذاء؛
  21. خلفن بن تمیم؛
  22. زائد بن قدامة؛
  23. زید العمّیّ؛
  24. عبدالله بن عون؛
  25. عبدالله بن مبارک؛
  26. عبدالله بن شبرمة؛
  27. عبدالله بن هارون؛
  28. عبدالرحمن بن حارث بن عیاش؛
  29. زید بن ابی انسیة؛
  30. سعید بن ابی عروبه؛
  31. سعید بن اشوع؛
  32. سعید جریری؛
  33. عبدالرحمن بن عمرو اوزاعی؛
  34. عبدالرحمن بن اسحاق؛
  35. عبدالرحمن بن عبدالله؛
  36. عبدالملک بن عمیر؛
  37. سعید بن عبدالعزیز؛
  38. سفیان ثوری؛
  39. سفیان بن عیینه؛
  40. سلیمان اعمش؛
  41. عبیدالله بن عمر؛
  42. عبیدالله بن زحر؛
  43. عثمان بن عطاء خراسانی؛
  44. عطاء بن سائب؛
  45. سلیمان بن ابواسحاق شیبانی؛
  46. سهیل بن ابوصالح؛
  47. شعبه بن حجاج؛
  48. عمرو بن عبدالله ابواسحاق سبیعی؛
  49. عمرو بن سعید؛
  50. عمرو بن مرّة؛
  51. عمرو بن میمون؛
  52. شعیب بن ابوحمزه؛
  53. صالح بن محمد بن زائده؛
  54. صفوان بن عمرو؛
  55. طلحة بن یحیی؛
  56. عاصم بن کلیب؛
  57. عوف بن خالد ربعی؛
  58. علاء بن مسیّب؛
  59. کثیر بن عبدالله مزنی؛
  60. کلبی (محمد بن سائب)؛
  61. کلیب بن وائل؛
  62. عاصم بن محمد بن زید عمری؛
  63. عاصم بن سلیمان؛
  64. عبدالله بن شوذب؛
  65. عبدالله بن عبدالرحمن ابوطواله؛
  66. لیث بن ابی سلیم؛
  67. مالک بن انس؛
  68. ابومالک اشجعی (سعد بن طارق)؛
  69. محمد بن عجلان؛
  70. موسی بن عقبه؛
  71. محمد بن ابی حفصه؛
  72. موسی بن ابی عایشه؛
  73. محمد بن حسین؛
  74. هشام بن عروة؛
  75. مسعر بن کدام؛
  76. هشام دستوائی؛
  77. مطرف بن طریف؛
  78. یحیی بن سعید انصاری؛
  79. معاویه بن یحیی؛
  80. یزید بن ابی زیاد؛
  81. مغیرة بن مقسم؛
  82. یزید بن مسمط؛
  83. مفضل بن صدقه (ابو حماد)؛
  84. یونس بن ابواسحاق سبیعی؛
  85. منصور بن عبدالرحمن؛
  86. یونس بن عبید ابوشیبه.

برخی از شیوخ ابن فزاری هستند.[۸]

شاگردان

برخی از شاگردان فرازی، اشخاص ذیل هستند:

  1. ابراهیم بن شماس سمرقندی؛
  2. عبدالرحمن بن محمد؛
  3. اشعث بن شعبة؛
  4. عبدالرحیم بن مطرف رؤاسی؛
  5. بقیه بن ولید؛
  6. عبدالملک بن حبیب مصیصی؛
  7. حسن بن ربیع بورانی؛
  8. عبدة بن سلیمان مروزی؛
  9. حماد بن أسامه؛
  10. عبید بن هشام حلبی؛
  11. ربیع بن نافع حلبی؛
  12. زکریا بن عدی؛
  13. زید بن سعید؛
  14. سعید بن مغیرة مصیصی؛
  15. سفیان ثوری؛
  16. علی بن بکار بصری؛
  17. علی بن بکار هارون مصیصی؛
  18. علاء بن عمرو؛
  19. عمر بن عبدالواحد؛
  20. عمرو بن محمد ناقد؛
  21. صبیح بن عبدالله فرغانی؛
  22. عیسی بن یونس؛
  23. ابوصالح محبوب بن موسی فراء؛
  24. عالم بن یوسف یربوعی؛
  25. محمد بن اسعد تغلبی؛
  26. عبدالله بن سلیمان عبدی؛
  27. محمد بن سلمة حرانی؛
  28. عبدالله بن عون خرّاز؛
  29. محمد بن سللام بیکندی؛
  30. عبدالله بن مبارک؛
  31. عبدالرحمن بن عمرو اوزاعی؛
  32. محمد بن عبدالرحمن بن سهم انطاکی؛
  33. محمد بن عقبه شیبانی؛
  34. محمد بن عیسی طباع؛
  35. محمد بن عیینه؛
  36. محمد بن سلمه؛
  37. محمد بن کثیر مصیصی معاویة بن عمرو ازدی؛
  38. موسی بن ایوب نصیبی؛
  39. موسی بن خالد ختنه؛
  40. نعیم بن حماد مروزی؛
  41. ولید بن مسلم؛
  42. مروان بن محمد؛
  43. پسرعمویش مروان بن معاویة فزاری که از نزدیکان او بود؛
  44. مسیب بن واضح؛
  45. یعقوب بن کعب بن حامد حلبی؛
  46. یزید بن یزید بلوی.[۹]

وفات

فزاری در مصیصه از دنیا رفت. در سال وفاتش اختلاف است. برخی 185، برخی 186 و برخی 187 هجری را سال وفاتش ذکر کرده‌اند. درهرحال وفات او در دوران خلافت هارون الرشید واقع شده و مرگ هارون الرشید در 193 هجری بوده است.[۱۰]

پانویس

منابع مقاله

فاروق حماده، کتاب السّیَر، به روایت محمد بن وضاح قرطبی از عبدالملک بن حبیب مصیصی، تألیف ابواسحاق فرازی، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول 1408ق / 1987م.

وابسته‌ها