فراسوی عقل سرد؛ راهنمای تخصصی استعاره شعری
فراسوی عقل سرد؛ راهنمای تخصصی استعارۀ شعری تألیف جرج لیکاف، مارک ترنر، ترجمه مونا بابایی؛ جرج لیکاف و همکارش ترنر در این کتاب به مطالعۀ استعارۀ شعری پرداخته و چگونگی کاربرد استعاره در اشعار را با بهرهگیری از نظریۀ «استعارۀ مفهومی» تبیین و توجیه میکند.
فراسوی عقل سرد | |
---|---|
پدیدآوران | لیکاف، جرج (نویسنده)
ترنر، مارک (محقق) بابایی، مونا (مترجم) |
ناشر | نویسه پارسی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 5ـ44ـ6649ـ622ـ978 |
موضوع | استعاره,فن شعر,زبان - فلسفه |
کد کنگره | PN ۲۲۸/ل۲ف۴ ۱۳۹۹ |
ساختار
کتاب در چهار فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
معمولاً تصور میشود زبان شعری فراتر از زبان معمول قرار میگیرد؛ یعنی در مقایسه با زبان معمول امی اساساً متفاوت، خاصتر و برتر است و ابزارها، لوازم و فنون خودش را ـ همچون استعاره و مجاز ـ در اختیار دارد: لوازمی که دور از دسترس کسی است که صرفاً حرف میزند؛ اما شاعران برجسته، همانند استادانی چیرهدست اساساً از همان ابزارهای ما استفاده میکنند؛ آنچه آنها را از بقیه متمایز میکند، استفاده از این ابزارها و مهارتشان در بهکارگیری آنهاست که این امر حاصل از توجه مستمر، مطالعه و ممارست آنهاست. استعاره ابزاری بسیار معمول است و ما آن را به شکل ناخودآگاه و خودکار به کار میبریم و بهندرت به آن توجه داریم. استعاره ابزاری اساسی برای فهم جهان و خود ماست؛ از اینرو سرگرم شدن با استعارههای شعری قوی، پرداختن به چیستی معناداری زندگی انسانی است.
جرج لیکاف و همکارش ترنر در این کتاب به مطالعۀ استعارۀ شعری پرداخته و چگونگی کاربرد استعاره در اشعار را با بهرهگیری از نظریۀ «استعارۀ مفهومی» تبیین و توجیه میکند. نویسندگان در این کتاب ضمن بحث دربارۀ استعارههای شعری، بخشهای تازهای به نظریۀ استعارۀ مفهومی افزودهاند که عبارت است از: استعارههای سطح عام و سطح خاص و استعارۀ زنجیزۀ بزرگ. لیکاف و همکارش ترنز در مقدمۀ کتاب اذعان کردهاند که شالودۀ این کتاب بر مطالعات جنبی دیگر محققان استعاره و علوم شناختی قرار دارد.
این کتاب از چهار فصل اصلی و یک نتیجهگیری پایانی تشکیل شده است، ضمن اینکه نویسندگان برای آشنایی بیشتر خوانندگان بخشی را با عنوان مطالبی بیشتر دربارۀ دیدگاههای سنتی به کتاب افزودهاند. فصول چهارگانۀ کتاب از نظر حجمی و موضوعی از هم متفاوت هستند.
در فصل اول نویسندگان از میان مفاهیم انتزاعی ذهن سه مفهوم زندگی، مرگ و زمان را برگزیده و ضمن تصریح بر این نکته که ذهن انسان این مفاهیم غیرعینی را اساسا به واسطۀ استعاره درک میکند، با ارائۀ شواهدی از کتاب مقدس و تعدادی مثال شعری به تفصیل نشان دادهاند که در این شواهد، شعرا برای ایجاد استعارههای شعری از تعداد محدود و مشخصی استعارۀ بنیادین که در زبان انگلیسی متداول و معمول است، بهره گرفته و با ترفندهایی مشخص استعارههای قراردادی را به استعارههای شعری بدل کردهاند. همچنین آنها در این فصل به جدایی ماهیت الفاظ استعاری از فهم استعاری پرداخته و گفتهاند هرچند الفاظ زبانی و استعری اشعار منحصربهفرد و خاص است، در استعارههای قراردادی خودکار و ناخودآگاه هر جامعه ریشه دارد.
فصل دوم که گستردهترین فصل این کتاب است، مباحث مهمی دربارۀ نیروی استعارۀ شعری مطرح شده و نویسندگان با طرح نمونههایی از استعارههای شعری به ابزارها و ترفندهایی اشاره کردهاند که شعرا به واسطۀ آنها استعارههای قراردادی و بنیادین را به استعارههای شاعرانۀ بیهمتا بدل میکنند. این ابزارها عبارتند از: ترکیب، گسترش، شرح و بسط، و ایجاد تردید و سؤال. در ادامۀ این فصل نویسندگان ضمن صحبت از سازوکار استعارههای شعری، به تکمیل مباحث نظری خود در باب استعارههای مفهومی پرداختهاند. عناوین مهمترین مطالب این بخش عبارت است از: انسانانگاری، استعارههای سطح عام و خاص، استعارههای تصویری، طرحوارههای تصویری، مجاز، تعاملات استعاره و مجاز. در صفحات پایانی این فصل، لیکاف و ترنر به بازگویی شماری از نظریههای سنتی استعاره پرداخته و سعی کردهاند نارساییهای هرکدام از آنها را یکبهیک برای مخاطب تعیین کنند.
نویسندگان در فصل سوم ضمن آوردن شعری از ویلیام کارلوس ویلیامز نشان میدهند چگونه با بهرهگیری نظریۀ استعارۀ مفهومی میشود به خوانشی کلی از شعری واحد رسید. در حقیقت خواننده با خواندن این بخش به این نتیجه میرسد که برداشت هر کسی از اشعار در استعارههای مفهومی او ریشه دارد. آرای لیکاف و ترنر دربارۀ امکان حصول برداشتهای متعدد از شعری واحد و بازبودن تفاسیر شعری با برخی از نظریههای امروزی نقد ادبی همسو است. لیکاف و ترنر به مخاطبان میآموزند که با بهکارگیری نظریۀ استعارۀ مفهومی میشود اشعار را به روشی تازه قرائت کرد.
در فصل پایانی نویسندگان از دو موضوع محوری سخن گفتهاند: 1. مثلها را به منزلۀ نوعی شعر در نظر میگیرند. آنها برای بررسی این موضوع چهارده مثل را از زبان انگلیسی انتخاب کرده و در ادامۀ فصل، ضمن صحبت دربارۀ چیستی استعارههای مفهومی سطح عام و سطح خاص، به بررسی تکتک این مثلها از منظر استعارههای مفهومی پرداختهاند. 2. با الهام از نظریۀ زنجیزۀ بزرگ وجود از استعارهای با عنوان استعارۀ زنجیر بزرگ صحبت میکنند و توضیح میدهد چگونه با کاربرد نظریۀ استعارۀ مفهومی میشود ویژگیها و رفتارهای یکی از سطوح زنجیرۀ بزرگ را بر سطحی دیگر یا وجودی را بر وجودی دیگر نگاشت کرد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات
وابستهها
[[رده:ادبیات (کلیات)]