فاسی، عبدالقادر بن علی
عبدالقادر بن علی فاسی فهری (1007- 1091ق)، از فقها و علمای قراءت قرن 11 هجری بوده است. او اساتید بزرگی دید و شاگردان بسیاری تربیت کرد.
نام | فاسی، عبدالقادر بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | شيخ عبدالقادر بن علي بن يوسف فاسي |
نام پدر | سید علی |
متولد | 1007ق |
محل تولد | القصر الکبیر مراکش |
رحلت | 1091ق |
اساتید | پدرش سید علی
محمد ابوعسریة محمد ازیات محمد الرفاس |
برخی آثار | مفتاح الوصول إلی علم الأصول في شرح خلاصة الأصول |
کد مؤلف | AUTHORCODE16511AUTHORCODE |
اسم و لقب
نام او عبدالقادر بن علی بن یوسف فاسی فهری بن جد، ملقب به «ابومحمد» (محمد کوچکترین پسر او بود) و «ابوالسعود»(به دلیل کثرت تمایلش بن ابوالسعود بن شبل و کثرت شباهتش در ادب با پروردگارش به وی) و «ابوالبرکات» و مُحلّی به «شیخ الجماعة» و «امام الائمة» و «شیخالاسلام»(که متولیان افتاء در آن روز در دولت عثمانی ملقب به این لقب میشدند و به مناسبت، به وی هم این لقب داده شده) و «العارف بالله» و «قطب»، بود.[۱]
ولادت
او در ظهر روز دوشنبه دوم رمضان سال 1007ق در القصر الکبیر به دنیا آمد.[۲]
تحصیلات
در هشت سالگی بهقصد آموختن علم، ترک وطن گفت.[۳] و پس از تکمیل قراءت و اخذ اجازات از اساتیدش در جمادیالاول 1032 قمری به وطنش فاس بازگشت.[۴] عبدالقادر فاسی، حرص منصب و مکان نداشت و از امور دنیوی اعراض داشت. زمانش را بر سه قسم تقسیم کرده بود؛ تعلیم علم، ذکر، نماز. شیخ بسیار قرآن میخواند.[۵]
روزی که او القصر الکبیر را به مقصد فاس بهقصد آموزش علم ترک کرد هشت سال داشت.[۶]در منزلت علمی او از کبیر بن محمد سرغینی نقل شده، کلامی بر زبان مردم مشهور بوده مبنی بر اینکه اگر سه نفر نبودند، به دلیل کثرت فتنهها در مغرب اسلامی در قرن یازدهم هجری، علم از این ناحیه منقطع شده بود؛ محمد بن ناصر در درعه، محمد بن ابیبکر دلائی در دلاء و عبدالقادر فاسی در فاس.[۷]
شغل
شغل و مایه ارتزاق او این بود که نسخههای کتب حدیثی و سایر کتابهای در این راستا را استنساخ میکرد؛ وی نسخههای بسیاری از صحاح بخاری و مسلم، شفا، شمائل، الشهاب، دلائل الخیرات، سیره ابن سید الناس و سایر کتابها را استنساخ کرد. از میان نسخههای نوشتهشده به دست او، بیشترین سهم از آن صحیحین است.[۸] از جمله نسخهای او میتوان به نسخه صحیح بخاری ابی عمران موسی بن سعادة که بر حافظ ابوعلی حسن بن محمد صدفی خوانده شده و نسخه صحیح مسلم، ابن خیر اموی فاسی مورد اعتماد در مغرب و اندلس و... را نام برد.[۹]
اساتید
وی بهرسم آن زمان که ابتدا به آموختن قرآن میپرداختند، آموزش علم را با حفظ قرآن به دست غانم سفیانی، آغاز کرد.[۱۰]
اساتید در القصر
- پدرش سید علی (960 – 1030ق)؛
- برادرش احمد (997 – 1062ق)؛
- محمد ابوعسریة (995 – 1048ق)؛
- محمد ازیات؛
- محمد الرفاس؛
- عبدالقوی.[۱۱]
از میان این اساتید، خود وی فقط به اجازه از پدرش در فقه و نحو و برادرش در علم حساب، استناد کرده است.[۱۲]
اساتید اجازه عام
در صدر اجازات شیخ عبدالقادر، اجازات عام او از سه استاد ذیل قرار دارد:
- عموی پدرش، ابوزید عبدالرحمن بن محمد مشهور به العارف بالله (972 – 1036ق)؛
- قاضی ابن ابی نعیم غسانی (952 – 1032ق)؛
- عمویش، ابوحامد محمد عربی بن ابوالمحاسن (988 – 1052ق)؛
این سه استاد، تمام آنچه دیگر اساتیدش، از حدیث و تفسیر و اصول و نحو و بیان و عقاید و لغت و شعر و انساب و تعبیر و عروض و منطق و حساب و هندسه و توقیت و طب و فرائض و رسم و تاریخ و کتابهای صوفیان، اجازه کردهاند را یکجا به وی اجازه دادهاند.[۱۳]
سایر اساتید
از دیگر اساتید او، پس از سه استاد اصلیش که در همه موارد اجازاتی برایش صادر کردهاند، میتوان اشخاص ذیل را نام برد:
- ابوالحسن علی بن ابوالقاسم بن قاضی (999 – 1082ق) استادش در علم الرسم در علوم قرآن، الدرر اللوامع، العشر نافع و علوم عروض و حساب؛
- ابومحمد عبدالواحد بن احمد بن عاشر (متوفی 1040ق) استاد فقه و اصولش؛
- ابوعبدالله محمد بن احمد جنان غرناطی مدجن (953 – 1050ق) استادش در فقه و بیان؛
- ابوالعباس احمد بن محمد مقری تلمسانی (متوفی 1041ق) فقه؛
- ابوالحسن بن زبیر سجلماسی، استاد نحو؛
- ابوالحسن علی بن محمد مری شریف تلمسانی، استاد منطق و...؛
- ابوعبدالله محمد خروبی، استاد تجوید؛
- ابومهدی عیسی شرقی؛ تجوید؛
- ابوعبدالله محمد بن احمد سوسی؛ تجوید.[۱۴]
شاگردان
تعداد شاگردان او بسیار است. عبدالرحمن، پسر شیخ عبدالقادر، کتابی ویژه در ذکر شاگردان او به نام «إبتهاج البصائر فيمن أخذ عن الشیخ عبدالقادر» نوشته است و در آن تعدادی از شاگردان را در استدعائات اجازه از او ذکر کرده است. از این اجازات میتوان اجازات او بر اهل مدینه به نام «استنزال السكينة بتحديث أهل المدينة»، اجازه بر شیخ ابوعلی حسن یوسی و اجازه به ابوسالم عیاشی را نام برد. در کتاب دیگری به نام «ناطح صخرة» اثر محمد عابد فاسی، نیز به تعدادی از شاگردان او اشاره شده است.[۱۵]
وفات
وفات شیخ عبدالقادر بعد از اذان ظهر چهارشنبه هشتم رمضان سال 1091ق رخ داد. او را به سفارشی که خودش در زمان حیاتش کرده بود، پس از وفات در محلی که در آنجا تدریس میکرد، به خاک سپردند.[۱۶]
آثار
شیخ عبدالقادر، به نوشتن کتابی دست نمیزد مگر اینکه احتیاجی به آن باشد؛ زیرا معتقد بود، مطالب علمی فراوانی در آثار پیشینیان هست که آموختن آنها انسان را بینیاز میکند.[۱۷] درهرصورت، آثار او را میتوان در چهار دسته طبقهبندی کرد؛
اول: آنچه از کلام استادش، عبدالرحمن عارف، شرح و تقیید کرده؛ مثل حاشیههای بخاری و صغری.
دوم: آنچه به غرض آسانسازی برخی مبادی علوم نوشته. اکثر این آثار به درخواست افراد از وی در نگاشتن رسالهای برایشان صورت گرفته است؛ بهعنوانمثال خلاصه در فقه عباداتش که به درخواست طبیب بن أدراق و خلاصه اصولی که برای فرزندش عبدالرحمن نوشته را میتوان نام برد. او خلاصههایی هم در عقیده، کلام، جدل و منظومهای در قلم فاسی نوشته که درخواستگران آنها معلوم نیستند.
سوم: آنچه برگرفته از کلمات و اندیشههای اوست: مضامین فصلهای متعددی از کتاب فرزندش در مناقبش به نام «تحفة الاکابر» ازایندست آثار است. از تقریرات او در تدریس برخی مصنفات مانند تقریراتش بر خلاصه ابن مالک نیز میتوان در زمره این دست آثارش نام برد.
چهارم: پاسخهایش در علوم مختلف، بهویژه در موارد فقهی؛ مانند رساله او در امامت عظمی، رساله در مسئله ملکیت میاه، اجوبة الستینیة که در آن به شصتوسه مسئله از ابوفارس عبدالعزیز بن شیخ ابوطیب زیاتی پاسخ داده است و به اجوبه صغری معروف است. او اجوبه کبرایی هم دارد که غالباً ً در آن به سؤالهای اهل دوران خودش پاسخ گفته است و بخشی از این پاسخها اختصاص به سؤالات علمای دوران خودش دارد.[۱۸]
پانویس
- ↑ ر.ک: فاسی فهری، ادریس، ص28-29
- ↑ ر.ک: همان، ص30
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص36
- ↑ ر.ک: همان، ص30
- ↑ ر.ک: همان، ص27
- ↑ ر.ک: همان، ص37
- ↑ ر.ک: همان، ص38
- ↑ ر.ک: همان، ص30
- ↑ ر.ک: همان، ص30-31
- ↑ ر.ک: همان، ص31
- ↑ ر.ک: همان، ص31-32
- ↑ ر.ک: همان، ص33-34
- ↑ ر.ک: همان، ص43
- ↑ ر.ک: همان، ص46
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص43-46
منابع مقاله
فاسی فهری، ادریس، مفتاح الوصول الی علم الاصول فی شرح خلاصة الاصول للشیخ عبدالقادر الفاسی، تألیف شیخ محمدطیب فاسی، دارالبحوث للدراسات الاسلامية و احیاء التراث، دبی، 1425ق /2004ق.