عقود الزبرجد في إعراب الحديث النبوي
عقود الزبرجد في إعراب الحديث النبوي، اثر جلالالدین سیوطی (متوفی 911ق)، کتابی است در ترکیب احادیث نبوی که با تحقیق سلمان قضاة منتشر شده است.
عقود الزبرجد في إعراب الحديث النبوي | |
---|---|
پدیدآوران | سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) قضاه، سلمان (محقق) |
ناشر | دار الجيل |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 13سده - 1414ق - 1994م |
چاپ | 1 |
شابک | - |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | /الف23 م5085 118 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این کتاب، اثری برجسته در میان آثار سیوطی و سومین و آخرین کتاب ویژه ترکیب احادیث نبوی است که «المكتبة العربية» آن را گرد آورده است و پیش از آن، تنها دو کتاب «إعراب الحديث النبوي» ابوالبقاء عکبری (متوفی 616ق) و «شواهد لمشكلات الجامع الصحيح» ابن مالک (متوفی 672ق) در این موضوع، نوشته شده است[۱].
کتاب حاضر، ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با دو علم شریف و عزیز دارد که عبارتند از علم حدیث نبوی و علم نحو عربی و به دلیل همین ارتباط و اتصال، دارای ارزش و اهمیتی خاص است و مطالب و موضوعات آن، جنبه مهمی از فعالیت نحوی و دستوری در زبان عربی را نشان میدهد که حدیث نبوی را حوزه و موضوع اصلی خود قرار داده است[۲].
محققین و خوانندگان با مطالعه این کتاب، مجذوب گنجینههای دستوری که در آن وجود دارد، شده و شیفته تفاسیر نحوی که سیوطی از محدثان و مفسران گرفته و یا از دانش و معلومات خود، بدان افزوده، خواهند شد و از مشاهده شیوه روشمندی که در آن، صرف و نحو و بلاغت، با اصول فقه آمیخته گردیده، لذت خواهند برد[۳].
نکته مهم قابل توجه پیرامون اثر حاضر، آن است که در مواردی که مباحث مربوط به صرف، نحو و بلاغت، با اصول فقه، در مناقشه و تعارض باشند، غالبا فقها و علمای اصول، به قواعد نحوی و دستوری، پایبند نبوده و با ذکاوت فراوان، به دنبال تفسیر و تأویلی میگردند که بهعنوان پل ارتباطی، میان مقاصد شرعی و قواعد نحوی، ارتباط و هماهنگی ایجاد کند؛ اما توجه خاص و ویژه به مقاصد شرعی و درعینحال، رعایت دقیق و موشکافانه قواعد دستوری در اثر حاضر، به آن اهمیتی خاص و منحصربهفرد در میان آثار مشابه، بخشیده است[۴].
مقدمهای جامع و مفصل از محقق، به ابتدای کتاب افزوده شده است که در آن، ضمن اشاره به اهمیت کتاب و مهمترین ویژگیهای آن[۵] و ارائه شرح حالی مفصل از سیوطی و معرفی آثار او[۶]، به مقایسه میان کتاب عکبری، ابن مالک و سیوطی، پرداخته شده است[۷].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق.