عقد الجمان في تاريخ أهل الزمان
عقد الجمان فى تاريخ اهل الزمان تأليف بدرالدين محمود عينى(متوفى 855ق) در تاریخ عمومی است که به حوادث سرزمينهاى مصر و شام در عصر مماليك اختصاص دارد. این کتاب در چهار مجلد با تحقیق محمد محمد امین به زبان عربی منتشر شده است.
عقد الجمان في تاريخ أهل الزمان | |
---|---|
پدیدآوران | بدرالدین عینی، محمود بن احمد (نويسنده) امین، محمد محمد (محقق) |
عنوانهای دیگر | عصر سلاطین الممالیک |
ناشر | الهیئة المصریة العامة للکتاب |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1407ق - 1408ق - 1409ق - 1412ق - 1987م - 1988م - 1992م |
چاپ | 1 |
شابک | - |
موضوع | اسلام - تاریخ - مصر - تاریخ - 647 - 923ق. - ممالیک - تاریخ - سال شمار - کشورهای اسلامی - تاریخ - 647 - 924ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | /ع7 ب4 96/4 DT |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
مطالب به شیوه سالنگاری تنظيم شده و در ذيل هر سال حوادث مربوط به آن سال در بخشهايى مجزا آمده است. حوادث هر سال بر وفیات اعیان مقدم شده است و به سال 850ق خاتمه یافته است.
شيوه نگارش بدينترتيب است كه در ضمن گزارش از منابع ديگر بسيار نقل مىشود و البته در ابتدا نام نويسنده يا منبع ذكر مىشود.
گزارش محتوا
محقق کتاب، در ابتدای مقدمه اشاره کرده که بنای بر ذکر شرححال بدرالدین عینی نداشته، اما در تکمیل استفاده از کتاب، شرححال او را به نقل از «المنهل الصافی» ابن تغری آورده است.[۱]
عقد الجمان کتابی در تاریخ عمومی است. در این چاپ، از نسخه خطیای استفاده شده که نویسنده در ابتدای آن چنین نوشته است: «در ابتدای عمر و عنفوان جوانی تاریخی را از ابتدای دنیا تا سال 805ق گردآوردم، که حاوی قصص انبیاء(ص) و حوادث زمانشان و سیره رسولالله(ص) و آنچه پس از او بین خلفا و پادشاهان خوب و بد در همه زمانها اتفاق افتاده میباشد. همچنین در آن به وفیات اعیان و بزرگان اشاره شده و با ترتیبی زیبا و ترکیبی واضح به همراه لطائف و نوادر ارزشمند و ضبط مبهمات از اسامی رجال و امکنه، منقح و آراسته شده است.[۲]
دو سرزمين باستانى مصر و شام در تاريخ اسلام از اهميت و جايگاه خاصى برخوردار بوده و حوادث سياسى و نظامى و اجتماعى آنها بخش اعظمى از تاريخ اسلام را به خود اختصاص داده است. در اين سرزمين بود كه در پى سقوط بغداد به دست مغول، يكى از بزرگترين و مقتدرترين حكومتها يعنى حكومت مماليك شكل گرفت و با تظاهر به حمايت از خلافت عباسى بيش از دو و نيم قرن ادامه يافت. در اين دوره، تاريخنگارى مخصوصاً رونق گرفت و آثار بزرگ و ارزشمندى در اين زمينه تأليف شد.[۳]
اغلب مورخان دوره مماليك كه نويسنده نيز در آن عصر مىزيسته است به علوم ادبى اشتغال داشته و از صرف و نحو و بلاغت عربى بهره فراوان برده و برخى از آنان از مشاهير ادب عرب به شمار رفتهاند، اما با اين همه، آثار آنان از نظر ادبى و شيوهنگارش تفاوتهاى چشمگيرى با هم دارند. شايد بتوان منشأ اين تفاوت در سبك نگارش را در اين مسأله يافت كه جامعه مصر در اين دوره به سبب حضور اقوام و مليتهاى مختلف از ترك و كرد و عرب و رومى و غيره، خلوص قومى و نژادى خود را تا حدودى از دست داده و دچار يك نوع دگرگونى و تحول ادبى و زبانى شده بود و در نتيجه آن كلمات و عبارات تركى و فارسى و رومى رواج گستردهاى يافته و در بسيارى از منابع اين دوره بكار رفته است. [۴]
اثر حاضر به شيوه سالشمارى تدوين شده است. در اين شيوه شرح حوادث هر سال از ماه محرم شروع مىشود و با ماه ذىحجه پايان مىپذيرد. همچنين در ضمن ذكر هر واقعه به روز وقوع آن در ماه اشاره مىشود.[۵]
مطالب كتاب در ذكر مناقب و محاسن و اقدامات سياسى و نظامى و عمرانى و سرانجام در ستايش سلطان ممدوح است. در اين منابع سعى بر آن است تا دامن سلطان از هر گناهى پاك نشان داده شود و ظلم و ستمى كه بر مردم مىرفته، به اطرافيان سلطان نسبت داده شود. همچنين از مساجد، مدارس، خانقاهها، حكومتها، مناصب و مقامات حكومتى و سياسى شهر و سرزمين خود، آداب و رسوم و تشريفات، بناهاى خيريه و سازندگان آنها سخن رفته است. ديگر آنكه به تأثيرات مثبت يا منفى و ويرانگرانه برخى حاكمان مملوكى بر شهر و سرزمين مورد نظر، همراه با ذكر اقدامات عمرانى و اصلاحى آنان اشاره شدهاست.[۶]
حوادث سياسى و نظامى هر سال بر محور سلطان و حاكم زمان و ذيل نام او بررسى مىشود و هر گزارشى كه روايت شده به نوعى ارتباط با حكومت دارد. نام سلطان مملوكى و خليفه عباسى معاصر با او، حاكمان و واليان شهرهاى تحت حاكميت مماليك، اميران لشكر، قضات، مدرّسان، نام صاحبان مناصب و مقامات از قبيل كاتب و حاجب و نائب و جز اينها در آغاز هر سال آمده و تكرار شده است. ظاهرا ابن واصل، مؤلف كتاب مفرج الكروب، اول كسى بوده كه اين شيوه يعنى ذكر نام سلاطين و امرا و صاحبان مناصب در آغاز هر سال را ابداع كرد و مورخان بعد از او، نامهاى صاحبان مشاغل مختلف ديوانى را بدان افزودند. [۷]
بعد از ذكر صاحبان مناصب و مقامات، حوادث سياسى و نظامى هر سال شرح داده شده است. ذكر تغييرات آب نيل از مطالب برجسته تاريخهاى دوره مماليك است و ظاهرا ابنآيبك دوادارى اول مورخى بود كه اين عمل را ابداع و مورخان بعدى از وى تقليد كردند.[۸]
ذكر اخبار اقتصادى از قبيل قيمت اجناس در هر سال و تغييرات قيمتها، تغييرات ارزش پول، تغيير واحد پول و اختلاف نقود، ذكر حوادث طبيعى همچون سيل و زلزله و قحطى و خشكسالى و خسوف و كسوف، بيماريهاى واگير، اوضاع فلكى، تغييرات آب و هوا چون گرما و سرما و بارش باران و برف و وزش باد، اخبار مسافران حج، شايعاتى كه در مصر و شام و برخى شهرهاى بزرگ تحت حاكميت مماليك منتشر مىشده، تشريفات و مراسم جلوس سلطان، جشنها، اعطاى خلعت و انعام و جايزه، گشادهدستى سلاطين نسبت به بزرگان، خبر فعاليتهاى عمرانى همچون ساخت مدارس و مساجد و خانقاهها، شرح و فيات بزرگان و مشاهير مصر و شام و برخى بلاد مجاور آنان از مطالب مختلف ذكر شده در اين اثر است.[۹]
از نظر تنوع اخبار و روایات، کتاب عقدالجمان و بدایع الزهور نسبت به سایر منابع عصر ممالیک، امتیاز خاصی دارند. این دو کتاب همانند روزنامههای امروزی تقریباً از همهجا و همهکس و همهچیز –اگرچه به اختصار- سخن گفته و کمتر حادثه اجتماعی را نادیده گرفته و یا مطلبی درباره آن ننوشتهاند. از مطالب منحصر به فرد عقدالجمان گزارش از وضع علوم مختلف در مصر از قبيل پزشكى و داروسازى، بيان اصل و نسب سلاطين مملوكى و اشاره به سابقه بردگى آنان، گزارش از مراسم كفن و دفن رشوهگيريها، وضع مدارس و مساجد و خانقاهها و زوايا و بيمارستانها، اخبارى از زنان مشهور در علم و سياست، پردهبردارى از عدم پايبندى بردگان و سلاطين به مبانى و دستورات دينى است.[۱۰]
وضعيت كتاب
پاورقىها به قلم محمد محمد امين استاد دانشگاه قاهره مىباشد. در انتهاى هر مجلد فهارس اعلام، امم و شعوب و قبائل و فرق و جماعات، بلدان و اماكن، الفاظ اصطلاحى، اسامى كتب وارده در نص، مصادر و مراجع و فهرست موضوعات ذكر شده است.
فهارس اعلام؛ امم و شعوب و قبائل؛ بلدان و اماکن؛ اصطلاحات؛ کتب ذکر شده در نص؛ مراجع تحقیق و موضوعات هر جلد از کتاب در انتهای آن ذکر شده است.
پاورقیهای کتاب مشتمل بر معانی برخی الفاظ، معرفی اعلام، ارجاعات و توضیحات مفیدی است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- غفرانی، علی، «مروری بر منابع تاریخی دوره ممالیک»، مقالات و بررسیها، زمستان 1378، شماره 66، ص 245 تا 260.